عصر ایران- فضای سیاسی کشور در خرداد 1397 تحت تأثیر تبعات خروج آمریکا از برجام و بیم و امید دربارۀ سرنوشت توافق هستهای و پیوند آن با اقتصاد و زندگی و معیشت مردم بود.
مسابقات جام جهانی فوتبال و حضور تیم ملی ایران در این تورنمنت بینالمللی البته توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده و به مثابۀ مسکّن ومخدّری عمل میکرد تا جامعه قدری آرام بگیرد.
با این حال پرسش اصلی که همه جا مطرح میشد این بود که «چه خواهد شد» و «نکند 5 ماه دیگر با تحریم خرید نفت ایران دوباره به سال های 90 و 91 بازگردیم» و در پروسۀ «نفت در برابر غذا» قرار گیریم و در این حالت رییس جمهور روحانی که با برجام و دیپلماسی شناخته میشد «چه خواهد کرد» و به تعبیر دقیقتر «چه می تواند بکند»؟
اگر بماند چگونه میتواند ادامه دهد در حالی که گفتمان دیگری دارد و اهل دورزدن تحریم ها و فروش نفت با آدمهایی مانند بابک زنجانی و رضا ضراب نیست و اگر صحنه را ترک کند عرصه را به چه کسانی میسپارد؟
در این فضا بود که سید حسین موسویان عضو تیم مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات و در دورانی که حسن روحانی مسؤولیت پرونده را بر عهده داشت، پیشنهاد کرد دولت استعفا کند و انتخابات زودرس برگزار شود.
موسویان نگفت ولی مراد او این بود که هویت و ماهیت این دولت با برجام گره خورده و اگر برجام به فرجام نرسد آنگاه دکترین روحانی و کلید او برای حل مشکلات، موضوعیت خود را از دست میدهد.
روحانی اما به این پیشنهاد و زمزمههای دیگر واکنش منفی نشان داد و خود را از چارچوب برجام بالاتر کشاند و در مقام رییس «جمهوری اسلامی ایران» و نه صرفا مجری «پروژۀ توافق هستهای» موضع گرفت و گفت: «در پی خروج آمریکا و در مقابل ترامپ، سه راه در پیش داریم:
اول این که تسلیم شویم و هر آنچه را که ترامپ می گوید و می خواهد بپذیریم. این پذیرش اما به معنی پایان عزت تاریخی ملت ایران است.
دوم این که در برابر آمریکا بایستیم و در عین حال به دعواها و اختلافات خود ادامه دهیم و یکی بگوید برجام خوب بود ودیگری پاسخ دهد: نه، خیلی هم بد بود. نتیجه این خواهد شد این مقاومت، بالاترین هزینه را برای مردم ایران بالاخص فقرا در پی خواهد داشت و هزینۀ آن را مردم خصوصا کم درآمدها باید بپردازند.
راه سوم اما این است که تسلیم نمی شویم و مقاومت می کنیم اما با کمترین هزینه و دولت این راه را انتخاب کرده است. ما وعده داده ایم، به عهدمان باید وفا کنیم و تا آخرین روز بایستیم».
بدین ترتیب او به پیشنهاد یا زمزمۀ استعفا پاسخ منفی داد تا هم خاطر دوستان را آسوده کند و هم دلواپسان را از سوء تفاهم به درآورد و بگوید هر چند دولت او برجامی است امابرجام، شیشۀ عمر آن نیست تا اگر بشکند دولت هم ساقط شود.
در توجیه یا توضیح این موضع گفته شود که روحانی به مذاکره با اروپایی ها امید بسته و این که با عصای آنها برجام را سرپا نگاه دارد.
درست در روزهایی که ایران هر گونه مذاکرۀ مجدد با ایالات متحده را رد می کرد و بی حاصل می دانست و گفت و گو را تنها در چارچوب برجام امکان پذیر توصیف می کرد دیدار دونالد ترامپ رییس جمهوری ایالات متحده با کیم جونگ اون رهبر جوان کره شمالی خبر ساز شد. این اتفاق، صبح سه شنبه 22 خرداد 1397 خورشیدی در هتل کاپلای جزیرۀ سنتوزای رخ داد.
ترامپ در این دیدار کلیات توافق هسته ای با کره شمالی را امضا کرد تا این پیام را به جهان مخابره کند که توافق هسته ای مطلوب از نظر او این است نه توافقیکه سلف او – باراک اوباما – با ایران انجام داد و به همین سبب در نشست خبری پس از امضای توافق نامه با کیم جونگ اون به انتقاد از سلف خود پرداخت و گفت: «من مثل اوباما باج ندادم و تحریم های خود را ادامه می دهیم تا رفتار ایران عوض شود.»
با این اتفاق بیش از پیش روشن شد که هدف ترامپ از فشار به ایران چیست. این که نشان دهد توافق اوباما و کری خوب نبوده و کار درست از عهدۀ او برمی آید.
با این حال در ایران کسی به کیم جونگ اون، اتهام خیانت وارد نکرد و این تحلیل غالب بود که کرۀ شمالی می خواهد زمان بخرد و نمی خواهد خود را گوشت قربانی مطامع ترامپ کند و پیش بینی شد که به چند کار نمایشی بسنده می کند و زیر بار نابودی کل تأسیسات هسته ای نخواهد رفت و در پایان سال 97 با شکست دور دوم مذاکرات معلوم شد خطا نبوده است.
تحلیل دیگر این بود که کرۀ شمالی با چین هماهنگ است و در زمینی بازی می کند که چین طراحی کرده و چینی ها احتمالا این پیغام را فرستاده اند که قصد شاخ به شاخ شدن با ترامپ را دارد و بهتر است کیم جوان هم انعطاف نشان دهد.
همان موقع در تحلیلی در این باره نوشتم:«ترامپ و کیم به رغم همۀ تفاوت ها از نوع لباس پوشیدن تا حرف زدن، از قد و قامت تا سن وسال و از نماد سرمایه داری بودن تا اقتصادی کاملا غیر آزاد در یک موضوع اشتراک دارند و آن، همانا تعلق هر دو به دوران قبل از عصر دانایی است و از این نطر به هم شباهت دارند و شاید راز علاقۀ این دو با وجود همۀ تضادها و اختلاف ها همین تعلق باشد.
فوکویاما تصور می کرد دموکراسی های لیبرال، آخرین مرحله در مناسبات قدرت و سیاست اند اما در سال های قبل با ظهورداعش و قبل از آن این نظریه به چالش گرفته شد و حالا هم ترامپ نشان داده در سیاست امکان بازگشت همواره وجود دارد. اکنون نیز تردیدها دربارۀ روحانی به این خاطر است که در فضای بازگشت تحریم ها دو عصر سابق و لاحِق را چگونه می تواند مدیریت کند؟»
در خرداد 1397 چند چهرۀ مشهور چشم از جهان بستند و هر چند به عرصه های گوناگون تعلق داشتند و چه بسا یکدیگر را از نزدیک ندیده باشند، اما در مرور سال کهنه نمی توان به نام آنان اشاره نکرد:
1. ناصر ملک مطیعی؛ شمایل «کلاه مخملی» در فیلمفارسی ها که هر چند بعد از انقلاب نیز یکی دو فیلم بازی کرد اما عملا چهل سال بعد از انقلاب را دور از سینما گذراند. با این حال در ایران ماند و مردم نیز او را فراموش نکردند. مردی که با نقش کلاه مخملی و لوطی وشی یکی شده بود و نقش دیگری به او نمی نشست.
2. غلامرضا حسنی امام جمعۀ ارومیه هم چهره در نقاب خاک کشید. او در کهن سالی دربارۀ اعدام فرزند خود – رشید- گفته بود: « اعدام او برایم فوق العاده سخت بود. رنج می برم از این که پسر من دیروز با رژیم شاه می جنگید و در جمهوری اسلامی در فهرست اعدامی ها بود.»
شهرت او فراتر از استان آذربایجان غربی اما بیشتر به خاطر انعکاس خطبه های نماز جمعه علیه اصلاح طلبان در روزنامۀ صبح امروز بود.
3.صدر الدین شجره؛ این گوینده رادیو و هنرمند را خیلی ها نمی شناختند و هنوز هم نمی شناسند. چندان که وقتی خبر درگذشت او همزمان با بازی ایران- اسپانیا در جام جهانی منتشر شد خیلی ها تصور کردند محمد رضا شجریان درگذشته است و شجره را با شجریان اشتباه گرفتند. اکبر زنجان پور درباره اش گفت: «صدری، تنها بود و ساکت و عاشق چخوف و اکبر رادی. با او دربارۀ تنهایی و سکوت، صحبت می کردیم.»
4.سید علی اکبر حسینی مشهور به اخلاق در خانواده نیز یکی دیگر از درگذشتگان بود که با تلویزیون به شهرت رسید ولی در 10 سال اخیر کنار بود. مرگ آقای حسینی اخلاق در خانواده استیضاح ناکام عطاء الله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات در اردیبهشت 1378 را نیز در خاطره ها تازه کرد چون یکی از امضا کنندگان استیضاح بود و مهاجرانی در دفاعیات خود خطاب به او گفت: « جناب آقای حسینی اخلاق در خانواده، شما که معلم اخلاق هستید با این تعابیری که دربارۀ کفریات داشتید اگر مجلس به من رأی داد آیا نخواهند گفت مجلس به سخنان معلم اخلاق، توجه نکرد؟»
5. درگذشتۀ دیگر خرداد 1397 محمد امین قانعی راد جامعه شناس نجیبی بود که بارزترین ویژگی او توجه به متن جامعه به جای تمرکز بر حاکمان بود.
با این همه، خرداد ماه سیاست نبود. ماه فوتبال بود و نگاه ها به کارلوس کی روش و در روزهای پایانی بازی های تیم ملی فضای جامعه را تغییر داد.