عصرایران؛ احسان محمدی – شهریور انگار ماه استقلال نیست. فارغ از آنکه در شهریور سال 1352 مقابل پرسپولیس چه اتفاقی افتاد که قریب به نیم قرن است دستمایه کُری خوانی قرمزها را مهیا ساخته است و گذشته از ناکامی های سریالی در لیگ امسال در این ماه، برنامه 90 با حضور مربع؛ رضا افتخاری سرپرست،امیر عباسی ملکی عضو هیئت مدیره،علیرضا منصوریان سرمربی و مهدی رحمتی کاپیتان و دروازه بان استقلال یک ناکامی مطلق شهریوری خارج از زمین را برای این تیم رقم زد.
شبکه های مجازی لبریز از قهقهه های ملکی، قسم دادن های پیاپی علیرضا منصوریان، بهت رحمتی و رفتار سیاستمدارانه افتخاری است. در این میان هواداران استقلال که فصل کابوس واری را سپری می کنند، احساس می کنند در مردابی گرفتار شده اند که هر چه بیشتر دست و پا می زنند، عمیق تر فرو می روند و انگار تنها یک معجزه می تواند آنها را نجات دهد. معجزه در هزاره ای که عقل و مدیریت هوشمندانه خودش معجزه می کند!
دیشب بسیاری از خود پرسیدند وقتی بزرگان تیم در پربیننده ترین برنامه ورزشی تلویزیون اینطور از خجالت هم در می آیند، در خلوت و پشت درهای بسته ممکن است با هم چطور برخورد کنند و اصولاً چرا باشگاهی چون استقلال باید به چنین روزگاری گرفتار بیاید؟
تلخ است اما خیلی ها یاد جمله ای از مادر زمین گیر فیلم سینمایی «ابد و یک روز» افتادند. آنجا که وسط دعوای بچه هایش گفت: خراب بشه خونه ای که بزرگتر نداره!
خانه استقلال البته ستون های بزرگتری از این دارد که با تندبادهایی از این دست خراب شود اما این تیم از فقدان یک «بزرگ» رنج می برد. کسی که اجازه ندهد رخت چرک ها را در کوچه بشویند و پیش آفتاب پهن کنند! اگر منصور پورحیدری با همان عصا و صبوری و مدارا هنوز زنده بود آیا هواداران شاهد این سیرک تمام عیار روی آنتن زنده بودند؟ با همه نقدهای غیر ورزشی که به امثال تیمسار خسروانی وارد می شود آیا اگر کسی مثل او مدیرعامل باشگاه بود باز هم هواداران این تیم، شب با عذاب ناشی از این رفتارهای کودکانه می خوابیدند؟
بزرگی به هیاهو و شلوغکاری نیست. تیم «استیل آذین» را به خاطر بیاورید. با آن هزینه های شگفت انگیز، جلب ستاره ها و رسانه ها الان کجای قصه فوتبال است؟ این نوشتار در پی پند و اندرز اخلاقی نیست اما برای هدایت کشتی اقیانوس پیما، نمی توان از کسی که لنج سوار بوده انتظار معجزه داشت. پاره ای رفتارها و گفتارهای بازیکنان و کادر فنی و اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال آنقدر شگفت انگیز است که به قول عادل فردوسی پور همه «هنگ» می کنند.
«چو پرده دار به شمشیر می زند همه را/ کس مقیم حریم حرم نخواهد ماند». وقتی بزرگان تیم اینطور رفتار می کنند و از خجالت هم در می آید چطور انتظار دارید آن هوادار 18 ساله روی سکو از واژه های فلفل دار جنسی استفاده نکند و از سهراب سپهری شعر بخواند؟!
این سه فاکتور زیر ، بلا استثنا ، برای توسعه در همه مسایل از طریق افزایش کارایی و اثر بخشی حاکم خواهند بود که عبارتند از:
1- دانایی 2- توانایی 3- انگیزه 4- صداقت درونی نسبت به هدف.
حال خود قضاوت کنید.
- وقتی مدیریت تیم و مربی ضعیف است در دانایی و در انگیزه اثر گذار است. دانایی افراد نسبت به هدف کم میشود و افراد حتی قوی بی انگیزه بازی میکنند.
-وقتی بازیکن ضعیف است در توانایی او اثر بسیار خواهد داشت. بازیکن خود را با اهداف تیم نمیتواند تطبیق دهد . در نتیجه ضعف تیم را رقم خواهد زد.
-وقتی فرهنگ اجتمایی خدشه دار است صداقت و تعهد بازیکن نسبت به هدف او کم میشود. دنبال حاشیه و منافع فردی میرود و درنتیجه سبب افول خود و در نتیجه تیمش میشود.
لذا در آنالیز بحران تیم استقلال همه پارامتر ها را با هم ببینیم- با ور کنید که مردم هم به دلیل لطف بی حد و حساب و یا فشار روانی بی مورد مقصرند. و جلوی آنالیز بازخورد ها را میگیرند.