عصرایران؛ احسان محمدی- مترجم خوبی بود اما انگار حوصله این کار را نداشت و هر لحظه احساس می کردی وسط مصاحبه ممکن است رها کند و برود پی کارش. درست مثل اکثر گفتگوهای صمد مرفاوی که به نظر بی حوصله ترین موجود کره زمین برای حرف زدن با رسانه هاست!
آرش فرزین از آلمان آمده بود. داماد علی پروین. سلطان آن روزها مدیر فنی باشگاه پرسپولیس بود. پُستی که خودش اعتراف می کند «یعنی کشک»! سال 1383 پرسپولیس یک سرمربی آلمانی داشت به اسم راینر زوبل. مترجمش آرش فرزین بود. پرسپولیس نتایج خوبی نمی گرفت و پروین به عنوان مدیر فنی هم منتقد تیم بود. بعد از شکست مقابل ملوان، وقتی خبرنگارها به مربی آلمانی گفتند علی پروین از او راضی نیست و احتمالاً باید از این تیم برود، پاسخ آنها را داد.
مترجم حرف هایش را اینطور ترجمه کرد: به نظر آقای پروین احترام میگذارم.
ما هم آلمانی بلد نبودیم و باور کردیم! اما عادل فردوسی پور در برنامه 90 مترجم بی طرف آلمانی آورد و ماجرا لو رفت. اینکه در اصل راینر زوبل گفته:
- علی پروین کارهای نیست که در مورد من تصمیم بگیرد!
داماد علی پروین اما از کار خودش دفاع کرد و گفت: من فقط یکجمله سوبل را ترجمه نکردم و اینهمه حرفوحدیث به وجود آمد. بعد از بازی ملوان که بهروز رهبریفرد یک گل به خودمان زد و یک پنالتی را هم در دقیقه90 از دست داد، در رختکن همه ریختند سر علیآقا که سوبل مربی نیست و تمرین دادن بلد نیست و حسابی از او انتقاد کردند. علیآقا هم بعد از بازی عصبانی بود و در مصاحبهاش صحبتهای تندی علیه سوبل به زبان آورد. زمانی که من بههمراه سوبل از رختکن بیرون آمدیم، تمام خبرنگاران به طرف ما هجوم آوردند تا نظر سوبل را در خصوص صحبتهای علی پروین بدانند. آنجا او گفت علی پروین کارهای نیست که در مورد من تصمیم بگیرد. اگر من این صحبتها را ترجمه میکردم، اوضاع پرسپولیس خیلی بدتر میشد و به همین خاطر من از طرف سوبل گفتم به نظر آقای پروین احترام میگذارم.
وقتی ماجرا را برای زوبل گفتند، گفت تازه می فهمم که چرا وقتی من به بازیکنانم دستور حمله میدادم آنها برمی گشتند به دفاع! چون مترجم به جای حرف های من، حرف های علی پروین را به بازیکنان منتقل می کرد!
اسمش را گذاشتند مترجم قلابی. رسانه های ورزشی زندگی اش را سیاه کردند که حق نداشته به اعتماد مربی آلمانی خیانت کند. کارش را از دست داد و ... اما هنوز می گوید «صلاح دیده آنطور ترجمه کند و به سود باشگاه کار کرده».
این اتفاق به نوعی برای ابراهیم طالبی هم افتاد. مردی که او را خیلی ها به واسطه اینکه در آلمان مدیر برنامه های لژیونرهای آن روزگار بود و از عملکردش هم راضی بودند می شناختند. او چند صباحی به عنوان دستیار و مترجم روی نیمکت استقلال نشست. برخی می گویند در زمان رولاند کخ ابراهیم طالبی به عنوان مترجم نقش بزرگی در ناکامی سرمربی آلمانی داشت. او به جای ترجمه، تمام وقت مشغول مصلحت اندیشی و حتی سیاست ورزی در انتقال مفاهیم و صحبت ها میان کخ و دیگران بود.
حتی گفته می شود وقتی میشاییل هنکه آلمانی دستیار پرویز مظلومی بود در مصاحبه ای گله کرد و گفت سرمربی به حرفم گوش نمیدهد! اما طالبی (مترجم) مصاحبه را قطع کرد و گفت این حرفها به صلاح باشگاه نیست!
این تشخیص «صلاح و مصلحت» توسط مترجم شما را یاد نیما چیت ساز مترجمی که سخنرانی ترامپ در سازمان ملل را به میل و اختیار خودش ترجمه کرد و تقریباً هر چیزی که دلش خواست از حرف های ترامپ را نگفت و هر چیزی صلاح دید بیان فرمود نمی اندازد؟ او هم از کارش دفاع کرد و گفت چون من ایرانی هستم و وطنم را دوست دارم، حرفهای ضدایرانی ترامپ را ترجمه نکردم!
آیا مترجم وظیفه دارد نسبت به مربی خارجی که به او اعتماد کرده متعهد باشد یا با تشخیص خودش می تواند هرجور که «صلاح» دید حرف بزند؟ قبل از آنکه بگوییم هیچ جای دنیا اینطور نیست و این اتفاق ها فقط در ایران رخ می دهد بد نیست از ژوزه مورینیو یاد کنیم!
پپ گواردیولا می گوید وقتی ژوزه مورینیو مترجم بابی رابسون در بارسلونا بود من گاهی می فهمیدم او بعضی دستورات فنی سرمربی را جور دیگری ترجمه می کند و به بازیکنان منتقل می کند. در واقع از همان موقع داشت مربیگری را تمرین می کرد!
در کشوری که بیشترمان می گوییم شیفته «حقیقت» هستیم اما در عالم واقع «مصلحت» را ترجیح می دهیم شاید همان بهتر باشد که یک مترجم مصلحت سنج کنار شفر آلمانی سرمربی استقلال قرار بگیرد تا در بزنگاه ها «صلاح» باشگاه و احیاناً مدیران را تشخیص دهد. باور کنید که گاهی یک مترجم کاری می تواند بکند که کل اعضای هیات مدیره نمی توانند! مراقب مترجم ها باشید!
کتاب های یکی از مترجمین مشهور رو می خوندم
که پیشوند استاد از جلو اسمش نمیوفته هیچوقت
ولی وقتی کتاب اصلی رو می خونندی احساس می کردی کلا یک کتاب دیگه است
من نمی فهمم این اقایون چطور اجازه این کار رو به خودشون میدن که به جای مخاطب فکر کنن و برداشت و صلاحدید خودشون رو به خوردش بدن
این صلاح و مصلحت و تصمیم گیری به جای مردم و مخاطب و... این مملکت رو به باد داد