مثل خیلی های دیگر، تا همین چند روز پیش، نمی خواستم رأی دهم اما نتیجه ساعت های متمادی فکر کردن، این بود که نباید صحنه را واگذار کنم. این که چرا متقاعد شدم رأی دهم را خیلی کوتاه و در چند قسمت، با شما در میان می گذارم.
می گویند انتخابات را مهندسی کرده اند. یا حرف غلطی است که در این صورت چرا باید به صرف یک حرف غلط رأی ندهم؛ یا حرف درستی است که در این حالت، چرا باید تسلیم این مهندسی شوم و بگذارم کسی که طراحان می خواهند، رئیس جمهور شود؟!
رأی می دهم.
چون مخالف سیستم انحصارطلب موجود است ... نمیخوام ایران کره شمالی بشه ...
پس عاقلانه این است که احتمال اندک را در مقایسه با قطعیت بلا اثر بودن عدم رای دادنم غنیمت بدانم
پس ناگزیر برای تغییر نتیجه دلخواه اقلیت رای خواهم داد
همه انگار فقط کره شمالی شدن و نشدن براشون هدفه
آخه با این همه سرمایه چرا ما ژاپن و سوییس نباید بشیم؟
راه حلش چیه؟
پس باید از ابزار دموکراتیک استفاده کنی
یعنی رای دادن
تا وقتی ماها یاد نگیریم اعتراض رو با ابزار درست اعلام کنیم همین شرایط موجود هم از سرمون زیادیه
سوییس و ژاپن شدن به ثروت نیست
به فرهنگه
کسانی رای نمی دهند در واقع و ناخودآگاه در حال انتخاب کردن هستند
سیاستگذاران بد را افراد خوبی که رای نمی دهند انتخاب می کنند
اما به هیچکس
"کسانی که در سیاست شرکت نمیکنن، ناچارند زیر نظر حکومت احمقها زندگی کنند."
برای اینکه ایران کره شمالی نشه باید تمام تلاشمون رو بکنیم ... با شرکت نکردن ما هیچ اتفاقی نمی افته ... فقط یه عده انحصار طلب خوشحال میشن...
و به عقلا رای بده (همتی عاقل ترین هست و مظلوم ترین)
همتی و رئیسی و زاکانی و جلیلی و... همه اجزای یک سیستم هستن با اعتقاد به حفظ ساز و کارهای موجود حالا با یکم اختلاف سلیقه در جزئیات
کلاغ وقتی قهر میکنه ، هزار تا گردو به نفع باغبونه
اونایی هم که رای نمیدن در حقیقت دارن به شخص مورد نظر رای میدن ......