عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دفتر مرور رخدادهای سال کهنه با نگاهی به اسفند 1398 بسته میشود.
با توجه به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در دومین روز این ماه، مهمترین اتفاق به قاعده باید همین میبود اما شیوع بیماری مرموز کرونا عملاً اسفندماه را از نفس انداخت و همۀ اتفاقات دیگر را تحتالشعاع قرار داد.
کرونا از اسفند 98 به فروردین 99 هم آمد و هنوز هم میهمان ناخواندۀ ماست و ملتی را دچار حصر خانگی و قرنطینه کرده و هر روز دربارۀ آن میخوانیم و میشنویم و مینویسیم.
پس در مرور دوازدهمین ماه سال گذشته کرونا را وامیگذاریم و سراغ متفاوتترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی میرویم با کمترین نرخ مشارکت.
در کل کشور 60 درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و در شهر تهران به 80 درصد رسید تا گروهی که اکنون نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی شناخته میشوند حداکثر آرای 15 درصد واجدین شرایط رأی دادن را در اختیار داشته باشند.
در نظامهای پارلمانی که احزاب سیاسی با هم رقابت میکنند انتخابات مجلس از این رو اهمیت دارد که هر کدام که نصف به علاوۀ یک کرسی ها را به دست آورده باشد دولت تشکیل میدهد و اگر به این تعداد نرسیده باشد ناگزیر از ائتلاف با حزبی دیگر میشود و همین به احزاب اقلیت هم امکان مشارکت میدهد.
در ایران البته مجلس چنین کارکردی ندارد و اساساً احزاب رقابت نمی کنند و اگر طیفی یا جناحی تمام کرسی های مجلس را هم در اختیار بگیرد دولت تشکیل نمیدهد چرا که دولت سر کار است و تنها میتوانند با حربۀ سؤال و تذکر و استیضاح دولت مستقر را چنانچه باب میل آنها نباشد تحت فشار قرار دهند. البته امکان استیضاح و برکناری رییس جمهوری را دارند اما هر چند این اتفاق یک بار در جمهوری اسلامی رخ داده سیاست کلی نظام در دوره های بعد این بوده که دولت ها به پایان کار خود برسند.
وجه دیگر مجلس، قانونگذاری است. نهادهای قیمومتی مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و تازگی هیأت نظارت بر حُسن اجرا اما عملا نقش اول را از مجلس سلب کردهاند و انواع شوراهای موازی یا بالادستی هم قانونگذاری می کنند: شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و کار به جایی رسید که مجلس اختیار تعیین قیمت بنزین را هم نداشت.
این واقعیتها و بن بست برجام و البته رد صلاحیتها انگیزههای سال 94 را از اکثریت شرکتکنندگان گرفت و تنها برای 20 تا 40 درصدی انگیزه باقی گذاشت که در انتخابات برای اعلام وفاداری حاضر میشوند و بیشتر جنبه «مناسکی» دارد.
شمار این گروه شرکت کننده در اسفند 98 البته تفاوت معنیداری با اسفند 94 نکرده بود. آن دستۀ دیگر اما 94 آمده بودند و 98 نیامدند.
دبیرکل یکی از احزاب سیاسی این گونه توضیح داد:
«آقای مرتضی آقا تهرانی در انتخابات دوم اسفند 1398 با 868 هزار و 25 رأی نفر سوم تهران شده است. در حالی که 4 سال قبل و در اسفند 94 با 884 هزار و 33 رأی نفر سی و دوم شده بود. به عبارت دیگر 24 هزار رأی از آرای ایشان کم شده اما از رتبۀ 32 در سال 94 به رتبۀ سوم در سال 98 رسیده است.
فرمول ساده است: 30 نفر ماقبل ایشان از رقابت بازماندند و نوبت به ایشان رسید.»
البته اگر آن 30 نفر از رقابت باز نمیماندند نیز در غیبت اکثریت واجدین شرایط همین نتیجه حاصل میآمد و مثال مشهورتر مقایسۀ آرای غلامعلی حداد عادل در انتخابات مجلس ششم (سال 78) با انتخابات مجلس هفتم (سال 82) است. در انتخابات مجلس ششم او نفر سیاُم شد و رییس فراکسیون اقلیت.
با همان 800 هزار رأی و در انتخابات مجلس هفتم اما نفر اول شد و رییس مجلس هم. راز این بود: در مجلس ششم دیگران هم بودند و قبل از او قرار گرفتند و در مجلس هفتم دیگران نبودند!
در میان تحلیلهای مختلقی که درهمان دو سه روز قبل از شیوع کرونا منتشر شد یکی به نکتۀ جالبی اشاره کرده بود.
این که 20 سال قبل و پس از مشارکت بالا در انتخابات مجلس ششم فردی به نام «حسین پناه» از نویسندگان نشریه «جبهه» و احتمالا نام مستعار نوشت: دو کار باید انجام دهیم.
اول این که طبقۀ متوسط که پایگاه اصلی اصلاح طلبان است انگیزه مشارکت در انتخابات را از دست بدهند. من کسانی را دیدم همراه سگ خود آمدند و رأی دادند.ماباید کاری کنیم اینها علاقهای به رأی دادن نداشته باشند.
دوم این که نمایندگان جدید عملا نتوانند کاری انجام دهند.
انتخابات دوم اسفند 98 نشان داد پس از 20 سال به آن توصیهها عمل شده است. چون طبقه متوسط میل خود را از دست داد و نمایندگان هم خود اظهار عجز کردند.
اینها البته به آن معنی نیست که عملکرد نیروهای درجه دوم و سوم که پس از رد صلاحیت ها در سال 94 انتخاب شدند مطلوب بوده است.
کرونا البته سبب شده مجلس جدید از مهر 99 به قالب اصلی درآید و آن زمان نیز انتخابات ریاست جمهوری 1400 عملا کلید می خورد و البته نگاه ها به آبان و انتخابات آمریکا و ماندن یا نماندن دونالد ترامپ هم خواهد بود.
اتفاق مهم دیگر در اسفند 98 توافق آمریکا با طالبان در دوحۀ قطر بود. 18 سال پس از آن که طالبها را از قدرت خلع کردند و حامد کرزای را بر سر کار آوردند دولت مورد حمایت خود را تحقیر کردند و با طالبان به توافق رسیدند و اپوزسیون خارج نشین ایران را هم بر سر حمایت ترامپ از خودشان دچار تردید کردند.
هر چه می خواهیم به کرونا نپردازیم اما نمی شود چرا که اسفند 98 را نمیتوان جزبا شیوع کرونا توضیح داد و توصیف کرد.
در نیمۀ این ماه که کرونا در چین، ایتالیا و ایران قربانی میگرفت پروفسور «همبلین» استاد دانشکدۀ بهداشت دانشگاه ییل آمریکا در نیویورک تایمز نوشت:
«کشورهای دیگر نمی توانند از اثرات کوید19 فرار کنند و داستان به چین و ایران و ایتالیا محدود نمی ماند» و حالا و کمتر از یک ماه پس از آن کرونا در آمریکا، اسپانیا، فرانسه و آلمان هم قربانی میگیرد آن قدر که رییس جمهوری ایران با افتخار دست به مقایسه میزند.
در اسفند 98 و در آستانۀ نوروز چند چهرۀ مشهور هم قربانی کرونا شدند و در میان آنان رسانهایتر از همه دکتر فریبرز رییسدانا اقتصاددان ایرانی بود که هم به خاطر عقاید سوسیالیستی شهرت داشت و هم فعالیت های قلمی و پژوهشی با نگاه به فرودستان.
------------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
دی 98/ از شکوه بدرقه تا بهت ملی
آبان 98/ بوی بنزین و معمای آمار
مرداد 98/ حبس ابد برای «پهلوانِ پدیده»
تیر 98/ سرنگونی پهپاد آمریکایی و التهاب شبانه
خُرداد 98/ وانِ خونِ خانۀ مرد سیاست
اردیبهشت 98/ تعطیل مسابقۀ بختآزمایی