عصر ایران- اگر در خُرداد ماه، مهم ترین خبر، قتل میترا استاد به دست همسرخود - محمد علی نجفی وزیرآموزش و پرورش در دهه های 60 و 70 - بود و در تیرماه، جلسات محاکمۀ او در ردیف اخبار قابل توجّه قرار داشت، این داستان در مرداد ادامه یافت و به پایان خوش رسید اگرچه اصل قصه، ناخوشایند و تلخ بود.
واپسین جلسۀ محاکمۀ محمد علی نجفی روز دوشنبه 31 تیر 1398 برگزار شد و پس از آن مرداد با این انتظار آغاز شد که حکم، صادر شود.
به جز گذشت اولیای دَم، تنها امید باقی مانده این بود که توضیحات وکیل، مقبول افتد. هم او که گفته بود: «موکل من، در لحظۀ قتل، کنترل سلاح را از دست داده و تیر پس از اصابت به سقف، یا دیوار به مقتول برخورد کرده و همین نشان می دهد قتل عمد صورت نگرفته است.»
دادگاه البته این ادعا را نپذیرفت و تنها روزنه، طلب بخشش از خانوادۀ «استاد» بود در فضایی که بحث «پرستوها» هم به این قصد فرونشسته بود.
تلاشها به نتیجه رسید و صبح چهارشنبه 23 مرداد 1398 مسعود استاد برادر مقتول این توییت را منتشر کرد: «از خونِ عزیزمان گذشتیم و خُرسندیم که هیچ معامله ای با خون آن بزرگوار نکردیم.»
فرجام پدیده شاندیز
اتفاق مهم دیگر در نیمۀ داغ تابستان 1398، محکومیت «محسن پهلوان» مدیر عامل «پدیدۀ شاندیز» به حبس ابد بود.
نام محسن پهلوان و پدیدۀ شاندیزاما بر حلاف دیگر متهمان اقتصادی برای مردم آشنا بود و این آشنایی در تبلیغات بسیار گسترده در صدا و سیما برای «پدیده» ریشه داشت.
محسن پهلوان، صاحب شرکتی بود که 9 نفر از 15 سهام دارِ اصلی آن «پهلوان» بودند؛ شکل جدی سریال «هیولا»ی مهران مدیری که همان روزها پخش می شد و در آن نام افراد در هیأت مدیره های مختلف، تکرار می شوند.
عمق فاجعۀ «پدیده» در این بود که دولت به خاطر این شرکت خانوادگی که با تبلیغات گسترده در صدا و سیما ارزش سهام خود را از 100 تومان به 12 هزار تومان رساند و با این پروپاگاندا 100 هزار نفر را درگیر کرد، از بودجۀ عمومی خسارت داد.
حال آن که در دادگاه اعلام شد:«افزایش قیمت سهام پدیده، ناشی از مانور متقلبانۀ مدیران آن بوده است.»
تلویزیون، در ساعات پُر بیننده و به صورت مکرر و طولانی، «پدیدۀ شاندیز» را تبلیغ می کرد و مخاطبان شروع به خرید سهام آن کردند که به لحاظ فنی سهام واقعی نبود ولی می خواستند سرمایه گذاری کنند و سودی به دست آورند. این گونه بود که سهام 100 تومانی به 12 هزار تومان رسید و بعد که خریداران احساس کردند به «مال باخته» بدل شده اند فریادشان برخاست و بخشی از همان ها که در سال 96 در مشهد به خیابان ها آمدند و اعتراضات دی 96 را کلید زدند همین ها بودند و دولت هم برای فرونشاندن این موج، ناگزیر شد 1000 میلیارد تومان بپردازد.
این اشاره هم خالی از لطف نیست که فرشاد مؤمنی اقتصاددان نهادگرا در آیینی که برای زنده یاد مصطفی عالی نسب برپا شد این پرسش را مطرح کرد که چگونه است که حقوق عقب افتادۀ کارگران پرداخت نمی شود یا به دشواری این اتفاق می افتد ولی از جیب مردم و از بیت المال، اصل و فرع پول کسانی را که در مؤسسات مالی و اعتباری و بعضاً غیر مجاز سپرده گذاری کرده بودند پرداخت شد؟ نه تنها این سؤال، قابل تأمل بود که عدد اعلام شده هم: 35 هزار میلیارد تومان.
بزرگی این عدد را هنگامی بیشتر درمی یابیم که بدانیم اکنون که بحران کرونا کشور را تعطیل و درگیر کرده تا چه حد به بودجه ای در این اندازه برای بخش سلامت نیاز است.
بتشکنی یا لجنپاشی؟
از خبرهای قابل توجه و یادآوری مرداد ماه پخش مستندی از شبکه سوم سیما در نوزدهمین سالگرد خاموشی احمد شاملو- شاعر و شمایل روشنفکری معاصر- بود.
اعلام پخش این مستند درست در دوم مرداد و در سالگرد درگذشت شاملو این پرسش را به میان آورد که تلویزیون که در سال های آغازین دهۀ 70 خورشیدی با برنامۀ «هویت» یک سطل لجن برمی داشت و به چهرۀ هر صاحب اندیشه ای می پاشید که با تمام گفتمان رسمی هم داستانی نمیکرد آیا با صاحبان اندیشه مهربان شده آن هم از شبکۀ سه سیما که عادل فردوسی پور ورزشی را هم برنتافته بود؟!
مستند «قدیس» اما چنان واکنش های منفی یی برانگیخت که سازندۀ آن – حسین لامعی- تنها چند دقیقه بعد از پخش این نوشته را منتشر کرد:
«من، حسین لامعی تهیه کننده و کارگردان مستند "قدیس" این متن را از سر خشم می نویسم. امشب، دوم مرداد 1398 مستند قدیس در شرایطی از شبکه سه سیما پخش شد که هیچ گونه شباهتی با مستندی که من ساخته ام نداشت. قدیس بنده 73 دقیقه بود اما مستند پخش شده 50 دقیقه است. 23 دقیقه را سانسور و در واقع سلاخی کرده اند. نسخۀ درست و کامل این مستند، سرشار از عشق به فروغ فرخ زاد و ابراهیم گلستان است. سرشار از عشق به نیمای بزرگ و به موسیقی است. پلان به پلان را اما حذف کرده اند و تنها تکه های مورد پسندشان در کار مانده. تکه هایی مغشوش و بی ربط و بی معنا. حتی گرافیک کار را عوض کردند. من پای نقد خود می ایستم اما این نسخه ضد من است و بی شک با خشم به دشمنی با آن برخواهم خاست.»
در مقابل به او پاسخ داده شد: «آقای لامعی! پس چی فکر می کردید؟ تصور می کردید مستند شما را خریده اند که از شاعران و روشنفکران تجلیل کنند؟ یا فکر می کردید هدف شان تبلیغ شماست؟ چرا در قرارداد تان قید نکردید بی کم و کاست تا بتوانید به آن استناد کنید؟ چرا حق سانسور را نستاندید؟ »
دیگری هم نوشت: « حالا که پول تان را گرفته اید ژست ناراضی نگیرید. همان کاری که شما با آثار شاملو و با آرای او کردید و دست به سلاخی زدید، تلویزیون هم با اثر شما کرده است. اگر سلاخی نکرده اید چرا آنجا که از شفیعی کدکنی نقل می کنید و در همان نسخۀ سلاخی شده تان این جملۀ شفیعی کدکنی نیست: "شاملو ضد ابتذال ترین شاعر عصر ماست. نیما، اخوان، فروغ و حتی سهراب هم مقداری شعر مبتذل یا سطر مبتذل دارند. شاملو اما مثل خاقانی است. با ابتذال دشمن است و حتی یک شعر مبتذل ندارد." پس خودتان هم کم سلاخی نکرده اید!»
محسن یزدی قائم مقام جوان شبکه سه اما در مقام دفاع از پخش این مستند، هدف از پخش این گونه مستندها را «بت شکنی» اعلام کرد و گفت: «دربارۀ بازرگان هم بت ساختند. البته او در زندگی شخصی متدین و پاک دست بود ولی درمستند "راه طی شده" انحراف فکری او را میبینیم. البته مرد شریفی بود اما از او بت ساختند.»
-----------------------------------------
بیشتر بخوانید:
اردیبهشت 98/ تعطیل مسابقۀ بختآزمایی
خُرداد 98/ وانِ خونِ خانۀ مرد سیاست
تیر 98/ سرنگونی پهپاد آمریکایی و التهاب شبانه
قسمت اول مقاله شما در خصوص پدیده، از نظر من انحرافی ، و ارتباط دادن نحوه تعیین تکلیف پدیده با موسسات مالی و اعتباری اشتباه مطلق است. من چند سوال مطرح می کنم که ایکاش شما به آنها بپردازید تا متوجه بشید که چه حقی از سهام دار ها ضایع شده، و در پیشگاه خدا مسئولین و متولیان چه پاسخی خواهند داشت:
1- پدیده یک شبه پدیده نشده بود قبل از اواسط 93 در طی چند سال و همانگونه که شما اشاره کردید با تبلیغات گسترده رسانه ملی رشد کرده بود. حال سوال، اگر پدیده خلاف کرده بود، نهادهای نظارتی و حکوتی در طی آن چند سال کجا بودند تا وضعیت را اصلاح کنند؟
2- گیریم به فرض محال مسئولین خواب بودند و یکدفعه بیدار شدند ( اگرچه مجلسیان و دولتمردان در آنجا روبانها بریده بودند) از سال 93 تا 98 یعنی 5 سال چرا تعیین تکلیف پدیده طول کشید ؟
شما به عنوان خبرنگار مقاله بزنید و روشن کنید چه فرآیند زمانبری نیاز به 5سال زمان داشت!
3- خلاقی صورت گرفته و مردم هم اشتباه کردند. بفرمایید کدام مسئول بابت خلاف های صورت گرفته مجازت شده؟
4- تغییر وضعیت پدیده از یک شرکت موفق با ورود دادستان مشهد، در یک زمان خیلی محدود انجام شد. تا اواسط 93 هجوم سرمایه گذاران با نقدیندگی بالا به پدیده درجریان بود. از طرفی اگر کسی قصد خارج شدن داشت شرکت در یه بازه حدوداً 2 ماه پول فروش سهام را واریز می کرد. اون پولها چه شد؟