عصر ایران؛ سروش بامداد- شمارۀ اسفند مجلۀ «نسیم بیداری» عنوان ویژهنامۀ نوروز ندارد اما برای مطالعه در تعطیلات گزینۀ مناسبی است. هر چند در سالهای قبل «نسیم بیداری» ویژهنامههایی منتشر میکرد که با شمارههای عادی کاملا متفاوت بود و در طول سال و به بهانههای مختلف قابل استفاده و استناد بود خاصه چند شماره که به خاطرات شخصیتها اختصاص داشت و با عنوان «اعترافات» منتشر شد.
موضوع اصلی شمارۀ اسفند 1401 که ما در ردیف ویژهنامههای نوروزی منظور میکنیم مرور آرا و عملکرد دو گروه فداییان اسلام و چریکهای فدایی خلق ایران است با تیتر «تروریست یا انقلابی» و به همین بهانه تصویر بیژن جزنی فعال سیاسی چپ و سید مجتبی نوابصفوی روحانی اسلامگرا و افراطی روی جلد نشسته است. هر دو را البته رژیم شاه کُشت منتها اولی را به تپههای اوین بردند و اعدام کردند اما طوری وانمود کردند که او و 8 نفر دیگر حین فرار از زندان اوین کشته شدهاند و این ادعای دروغ تیتر اول روزنامهها در پایان فروردین 1354 هم شد. برای نواب صفوی اما حکم اعدام صادر و اجرا کردند و این در حالی بود که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به ایران بازگشته بود.
یادداشت مدیر مسؤول هم از این حیث متفاوت است که همچون ورودی پر و پیمان پرونده فداییان است و به جز فداییان اسلام و فداییان خلق از فداییان حسن صباح در 900 سال پیش هم یاد کرده و دربارۀ آنها نوشته است: «آنان در قالب غلامان و خدمتکاران به مردان بزرگی که هدف فرقه بودند نزدیک میشدند و در زمان مناسب آنها را به قتل می رساندند. دو خلیفه عباسی در بغداد و یک خلیفه فاطمی در مصر و خواجه نظام الملک طوسی که از سرآمدان سیاست تاریخ در اسلام و ایران بوده است صیدهای فربه این فرقه شدند. جز اینان سرداران و امیر و وزیرهای دیگری نیز به اشاره بزرگ اسماعیلیه به کام مرگ درآمدند.»
سید محمد مهدی طباطبایی در پایان یادداشت خود به این پرسش که فداییان تروریست بودند یا انقلابی این گونه پاسخ داده است: «نه نواب صفوی وفداییان اسلام تروریست بودند و نه جزنی و چریک های فدایی خلق عصر پهلوی. هر دو انقلابی بودند و فرزند زمانهای که اصلاحات و بهبود شرایط معنای خود را از دست داده بود. با همۀ خوبیها و بدیهایش.»
خاطرۀ محمد مهدی عبدخدایی از نواب صفوی هم جالب است: « از میان علما هم تنها دو نفر در زندان به ملاقات نواب صفوی رفته بودند. یکی علامه امینی بود و یکی آیتالله طالقانی. علامه امینی تابستانها از نجف به تهران می آمد. یادم هست تابستان 1333 بود. من، نواب صفوی و خلیل طهماسبی و سید عبدالحسین واحدی ناهار میهمان علامه امینی بودیم. آن روز آقای امینی پیشنهادی مطرح کرد و گفت: مبارزه کافی است. بیایید نجف. به نواب صفوی هم گفت شما بیا در نجف درس بخوان تا مرجع تقلید شوی. حیف است با این استعداد اینجا بمانی. آقای واحدی هم بیاید درس بخواند. سید محمد بیاید درس بخواند. از پدر مهدی آقا- یعنی بنده- اجازه می گیرم که ببرمش آنجا. طهماسبی هم بیاید در نجف نجاری کند. شما حیف اید. شما را می کُشند. بعد از این حرف ها علامه امینی بیرون رفت تا برای ما چای بیاورد. وقتی به اتاق برگشت به نواب گفت: آقا مجتبی! نظرت چیست؟ نواب صفوی جواب داد: آقای امینی، اسلام فیلسوف زیاد دارد. فقیه زیاد دارد. مهندس زیاد دارد. الان هم می بینید که بزرگانی هستند که دانش زیادی دارند. اما اسلام سگ پاچه گیر ندارد. ما در اینجا مانده ایم که پاچۀ دشمنان اسلام را بگیزیم. اجازه بدهید ما اینجا بمانیم. »
هر دو پرونده فداییان اسلام و فداییان خلق خواندنی است اما در اولی جای بحث دربارۀ نسبت سید ضیا با فداییان اسلام و چرایی ترور سید حسین فاطمی خالی است و در دومی هم به وجه روشنفکری بیژن جزنی چندان پرداخته نشده در حالی که رهبری چریکهای فدایی با امیرپرویز پویان بوده است نه با بیژن جزنی.