عصرایران؛ احسان محمدی- ما شیفته دو قطبی هستیم. یا فرشته یا شیطان، یا سفید یا سیاه، یا خوب مطلق یا بد تمام عیار! هر چقدر ژست می گیریم و وانمود می کنیم که «اعتدال» و میانه روی از هر چیزی بهتر است باز هم سر بزنگاه به یکی از دو لشکر می پیوندیم و بی رحمانه به طرف مقابل حمله می کنیم.
«تیم ملی ایران در جام جهانی بی نظیر و با شکوه بود و هر کس نقد کند فوتبال نمی فهمد»، «تیم ملی ایران در جام جهانی با بزن زیرش 4 امتیاز گرفت و ما بدترین تیم جام از لحاظ خلق موقعیت و پاسکاری بودیم»، «کارلوس کی روش جنتلمن شیک پوش و حرفه ای است»، «کارلوس کی روش یک لمپنِ دلالِ باهوش است که ما را سرکیسه کرده»، و ...
حالا هم داستان جدید نقل محافل است؛ «سردار آزمون پسر نُنُر فوتبال ایران است و خداحافظی است بهترین خبر ممکن بود و برود که برنگردد!»، «سردار آزمون در جام جهانی عالی بود، گل ما به پرتغال محصول ضربه سر او و کسب پنالتی بود، وظایف دفاعی که مربی گفته بود را انجام داد و ..».
در 48 ساعت گذشته واکنش ها به خداحافظی آزمون عموماً با چنین ادبیاتی همراه بوده. سرزنش های مکرر، سرکوفت های پیاپی، تحقیر یک جوان 23 ساله یا اسطوره مطلق ساختن از او...
سردار آزمون در جام جهانی مورد نقد قرار گرفت که در سه بازی فیکس بود و عملاً با یک ائتلاف موجب خداحافظی رضا قوچان نژاد شده است، بازی او را ضعیف تفسیر کردند و گفته شد که تمرکزش به جای زمین به بیرون از زمین و فضای مجازی معطوف است. به اسبش سیریک و کورس اسب دوانی فکر می کند و سرگرم خوانندگان زیرزمینی نه چندان ممتازی است که برای او در صفحه اینستاگرامش از نوجوان ها لایک جمع می کنند!
اما واقعیت این است که ما از درون رختکن و تمرینات تیم ملی خبر نداریم و کارلوس کی روش کسی نیست که به بازیکنی باج بدهد حتی اگر «سردار» باشد، فرناندو سانتوس سرمربی پرتغال پس از سوت پایان بازی با ایران از تنها بازیکنی که نام بُرد «شماره 20 ایران» بود. او گفت که این بازیکن عملاً یکی از هافبک های ما را از کار انداخت و مانع از بازی سازی مان شد. آیا ما بهتر از کی روش بازیکنان تیم ملی را می شناسیم؟
سردار آزمون که همواره با علی دایی مقایسه شده، در 23 سالگی از خداحافظی می گوید، این در حالی است که دایی در 24 سالگی اولین بار برای تیم ملی ایران بازی کرد! آزمون نیمی از تلخی ها و پرخاش هایی که به دایی شد را هنوز تجربه نکرده است. دایی در پایان فوتبالش و در حالیکه بهترین گلزن ملی دنیا بود بارها از سوی گزارشگران، روزنامه نگاران و حتی برخی تماشاگران سلاخی شد اما به جای قهر، هر بار بازگشتی مقتدرانه داشت و با گل پاسخ منتقدین را می داد.
دایی با طحال پاره شده، با سر شکسته و با تلخکامی هایی که شاید خیلی اوقات مستحق اش نبود به اسطوره تبدیل شد. او هم بازی های بد در کارنامه اش داشت، بازی های ضعیف، روزهایی که بخت با او قهر می کرد اما برای بزرگی باید ایستاد و مبارزه کرد حتی وقتی زامبی های مجازی به جای نقد، با الفاظ جنسی خانواده ها را مورد هتاکی قرار می دهند. نیش های آزار دهنده، دردناک و استخوان سوزی که هر فیلی را از پا در می آورد. چرا این همه هتاک شده ایم؟ چرا این همه لذت می بریم از تکه پاره کردن همدیگر؟
بازیکنان فوتبال در کنار مشاورهایی که برای مدل مو و لباس دارند، کاش مشاوران رسانه ای داشتند. کسانی که به آنها اجازه ندهند دست به هر واکنش مجازی در فضای مجازی بزنند تا این همه هزینه ایجاد نشود. آزمون این بخت را داشته است که از بین هزاران پسر آرزومند پوشیدن پیراهن تیم ملی این لباس را بپوشند او حق ندارد با این پیراهن تعارف کند. خیلی ها در آرزوی پوشیدن این لباس استخوان هایشان شکست، اشک ریختند، موهایشان سفید شد، پیر شدند و ... هرگز آن را نپوشیدند.
اما کدام از یک ما در 23 سالگی تصمیماتی نگرفته ایم که امروز حتی دوست نداریم آنها را یاد بیاوریم؟ آزمون را باید نقد کرد و ایرادات فنی قابل درک است اما ما که مدام دم از ارزش و احترام مادر می زنیم و معتقدیم بهشت زیرپای اوست، اگر جای سردار بودیم تاب این همه ناسزاگویی به مادر را می آوردیم؟ به کدام گناه؟ گیرم که مقصر ناکامی تاریخی فوتبال ما اوست، این چه آدابی است که مادرها را قربانی می کنیم؟
آزمون اگر به روند رو به رشد خود را ادامه دهد هم به تیم ملی برمی گردد و هم به تیم های خوب باشگاهی در اروپا می پیوندند، اما در این راه نیاز دارد که مشاوران قوی داشته باشد، کسانی که گاهی به او یادآوری کنند اگر چه اسمش «سردار» است اما برای «سردار» ماندن در فوتبال ایران و ماندگاری در تالار افتخارات باید بیش از این سخت جان باشد. زندگی و آدم ها همیشه با ما مهربان نیستند، متاسفانه!
در این یکسال اخیر خیلی خیلی افت داشته
حق قوچان نژاد پایمال شد
حالا آزمون با سه تا بازی فیکس و بد از انتقادات به حق ناراحت میشه
خوبه والا
خخخخ