صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۸۵۱۳۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۶ - ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ - 04 April 2023
کتابخانۀ عصر ایران

از هنر حکمرانی تا دولت پلیسی

اگر به دلیل کم‌سوادی مردم، سیاستمداران باید به جای آن‌ها بنشینند، پس اصلا نباید به مردم اجازه داد که نمایندگان خود را انتخاب کنند.

عصر ایران؛ هومان دوراندیش - «سیاست»، اثر اندرو هیوود، کتابی است که مخاطبان خود را از منظر "علم سیاست" با سیاست آشنا می‌کند. اندرو هیوود متولد 1952 و مؤلف کتب درسی علوم سیاسی در دانشگاه‌های انگلستان است.

هیوود او بیش از بیست‌سال سابقه‌ی پژوهش سیاسی و تدریس در دانشگاه دارد. علایق پژوهشی او شامل ایدئولوژی‌های سیاسی، نظریه‌ی سیاسی و سیاست جهانی است و این علائق در کتاب «سیاست» نیز به روشنی دیده می‌شوند.

عبدالرحمن عالم، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران، مترجم این کتاب و نشر نی نیز ناشر آن است. ترجمۀ عبدالرحمن عالم، عالمانه و نیکو است و کار خواندن کتاب را آسان‌تر کرده است.

کتاب «سیاست» در پنج بخش، نوزده فصل و تقریبا 600 صفحه به تقریر و تنسیق مهم‌ترین مسائل و مباحث عالم سیاست از چشم‌انداز علم سیاست می‌پردازد. حجم نسبتا زیاد کتاب، نباید خوانندۀ احتمالی را از خواندن این کتاب منصرف کند؛ زیرا «سیاست» کتابی است که لازم نیست آن را از آغاز تا پایان و یا همۀ صفحاتش را بخوانیم. این کتاب را از هر جا و هر قدر که بخوانیم، شناخت‌مان از سیاست بیشتر می‌شود.

هیوود مسائل را به روشنی توضیح می‌دهد و اهل پیچیده‌نویسی و اظهار فضل نیست. او دانش عمیقش را به آسانی در اختیار خواننده قرار می‌دهد و نوشتارش نیز کسل‌کننده و خشک و ملال‌آور نیست.

او در فصل نخست کتابش به تعریف چیستی سیاست و توضیح سنت‌های گوناگون در حوزۀ شناخت سیاست می‌پردازد.

هیوود سیاست به مثابه "هنر حکومت کردن" را تعریف سنتی سیاست می‌داند و در توضیح این تلقی می‌نویسد: «چنین برداشتی از سیاست، در کاربرد روزانۀ این اصطلاح به روشنی دیده می‌شود. وقتی کسی مقامی دولتی دارد، می‌گویند در کار سیاست است.»

هیوود مشکل این تعریف را ارائۀ دیدگاهی بسیار محدود از سیاست می‌داند که بر اساس آن، سیاست فقط در اماکنی چون اتاق‌های هیأت دولت، وزارتخانه‌ها و مجالس قانونگذاری محقق می‌شود و بنابراین، بیشتر مردم و گروه‌های اجتماعی بیرون از حوزۀ سیاست در نظر گرفته می‌شوند.

به نظر هیوود، دولت‌محوری در تعریف سیاست، تاثیرت فزایندۀ نهادهای بین‌المللیِ غیردولتی یا فرادولتی بر حوزۀ سیاست را نادیده می‌گیرد.

او همچنین محدود شدن سیاست به حوزۀ دولت را عامیانه‌ترین تلقی رایج از سیاست می‌داند که  می‌آید که سیاست صرفا مترادف است با فعالیت‌های سیاستمداران و سیاستمداران نیز ریاکاران قدرت‌طلبی هستند که جاه‌طلبی‌های شخصی خود را پشت الفاظی دربارۀ خدمات عمومی و عقاید ایدئولوژیک پنهان می‌کنند.

از دیگر مباحث جالب در کتاب اندرو هیوود، بحث دولت مردسالار در فصل پنجم کتاب است. هیوود فمینیست‌ها را به دو دستۀ لیبرال و رادیکال تقسیم می‌کند. فمینیست‌های لیبرال اصلاح‌طلب‌اند و به بی‌طرفی اساسی دولت باور دارند. به نظر آنها، نابرابری سیاسی بین مردان و زنان، موجب سوگیری دولت به سود مردان شده است اما این وضعیت نامطلوب را می‌توان از راه فرایندی اصلاحی برطرف کرد.

بر مبنای این نگرش اصلاح‌طلبانه است که فمینیست‌های لیبرال قائل به امکان تحقق برابری کامل بین زنان و مردان با استفاده از مداخلۀ دولت هستند. به عبارت دیگر، آن‌ها معتقدند که مبارزاتشان برای تصویب قوانین پرداخت مزد برابر و قانونی کردن سقط جنین، سرانجام  گوش شنوایی در دولت یا نظام سیاسی پیدا خواهد کرد.

اما فمینیست‌های رادیکال نگاهی بدبینانه به دولت دارند و اساسا قدرت دولت را بازتاب ساختار سرکوب مردسالارانه می‌دانند. آن‌ها، همانند مارکسیست‌ها، استقلالی برای دولت قائل نیستند. اگر در مارکسیسم دولت مدافع منافع طبقۀ اقتصادی مسلط قلمداد می‌شود، در فمینیسم رادیکال، دولت چیزی جز نهادی با "قدرت مردانه" نیست که دفاع از منافع مردان جزو وظایف اصولی اوست.

هیوود در فصل یازدهم به مقولاتی چون نمایندگی، انتخابات و رای دادن می‌پردازد. او در بررسی پدیدۀ "نمایندگی" در عالم سیاست، الگوهای گوناگون نمایندگی را توضیح می‌دهد.

اندرو هیوود

مطابق الگوی قیمومت، کسی که نماینده می‌شود، معمولا دانایی‌اش بیش از کسانی است که او را انتخاب می‌کنند و به همین دلیل، در موارد تعارض، باید رای خود را بر رای عامل مردم که منافع خود را به خوبی نمی‌شناسند، مقدم بدارد.

علاوه بر محافظه‌کارانی چون ادموند برک، لیبرال‌دموکرات‌هایی چون جان استوارت میل نیز قائل به این دیدگاه نخبه‌گرایانه بودند. مثلا استوارت میل معتقد بود گرچه همۀ افراد حق انتخاب شدن دارند، اما همۀ عقاید سیاسی ارزش برابر ندارند.

به همین دلیل استوارت میل نظام رای‌گیری چندگانه را پیشنهاد می‌کرد؛ نظامی که در آن، پنج رای به صاحبان مدارک علمی سه رای به کارگران ماهر و یک رای به کارگران عادی اختصاص داده شود.

هیوود نقدهای وارد بر نمایندگی مبتنی بر الگوی قیمومت را چنین برمی‌شمارد:

نخست اینکه، اگر به دلیل ناآگاهی یا کم‌سوادی مردم، سیاستمداران باید به جای آن‌ها بنشینند، پس اصلا نباید به مردم اجازه داد که نمایندگان خود را انتخاب کنند.

دوم اینکه، تحصیلات شاید به قدرت تخیل سیاستمداران بیفزاید اما لزوما موجب نمی‌شود که آن‌ها دربارۀ منافع مردم داوری‌های اخلاقی درستی بکنند.

هیوود می‌افزاید: «دموکرات‌های تندرو، مانند تامس پین، به طور سنتی این نگرش را مطرح کرده‌اند که اگر به سیاستمداران اجازه داده شود رای خود را به کار ببرند، عادت خواهند کرد با آزادی عمل، منافع خودخواهانۀ اختصاصی خود را پیگیری کنند. به این ترتیب، نمایندگی خیلی راحت می‌تواند جای دموکراسی را بگیرد.»

هیوود در فصل هجدهم کتاب به مداخلۀ نظامیان (ارتش و پلیس) در سیاست می‌پردازد. وی آمریکای لاتین، اسپانیا و منطقۀ بالکان را خاستگاه کودتاهای نظامی در قرن نوزدهم و آفریقا، بخش‌هایی از آسیا و باز هم آمریکای لاتین را بستر اصلی چنین کودتاهایی در قرن بیستم می‌داند.

اگرچه باید افزود عبارت "کودتای نظامی" حشوی در دل خود دارد. هر کودتایی ذاتا با تکیه بر نظامیان صورت می‌گیرد و دلیلی ندارد بنویسیم "کودتای نظامی"؛ زیرا این تصور پیش می‌آید که "کودتای غیرنظامی" هم داریم.

حتی اگر حاکمی بدون دخالت نظامیان برکنار شود، کسانی که او را برکنار کرده‌اند باید از حمایت نظامیان برخوردار باشند. عبارت "کودتای نظامی" شبیه عبارت "کودتای غیرقانونی" است. کودتا ذاتا و همیشه غیرقانونی است.

هیوود عقب‌ماندگی اقتصادی، از دست رفتن مشروعیت حاکمان غیرنظامی، اختلاف بین ارتش و حکومت و نیز زمینۀ مساعد بین‌المللی را به عنوان اوضاع و احوال کودتاخیز معرفی می‌کند.

وی در اثبات ارتباط کودتای نظامی و عقب‌ماندگی اقتصادی، به این نکته اشاره می‌کند که اکثر 56 کشوری که از سال 1960 به این سو حکومت نظامی را تجربه کرده‌اند، کشورهای جهان سومی بوده‌اند.

اندرو هیوود در ادامۀ این فصل به مفهوم "دولت پلیسی" می‌پردازد و می‌نویسد: «اصطلاح دولت پلیسی به شکلی از فرمانروایی اشاره می‌کند که در آن موازنل آزاد بین اختیارات پلیس و آزادی‌های مدنی به کل کنار گذاشته شده است و نظامی خودسرانه و مراقبت پلیسی بی‌هدف گسترش می‌یابد.»

هیوود یادآور می‌شود که در دولت پلیسی، نیروی پلیس بیرون از چارچوب‌های قانونی عمل می‌کند و به دادگاه‌ها یا عموم مردم پاسخگو نیست.

 بر این اساس، دولت پلیسی واجد ویژگی‌های توتالیتر است؛ به این معنا که قدرت کنترل‌نشده‌ای به پلیس واگذار می‌شود تا محیطی آکنده از ارعاب و وحشت ایجاد کند که در آن همۀ جنبه‌های زندگی اجتماعی تحت کنترل سیاسی قرار می‌گیرد.  

در دولت پلیسی، نیروی پلیس به صورت ارتش خصوصی عمل می‌کند، ارتشی که تحت کنترل و در خدمت منافع نخبگان حاکم است. دولت آلمان نازی یکی از مصادیق بارز دولت پلیسی در قرن بیستم بود.

اندرو هیوود در کتاب خود، چنانکه گفته شد، عمدتا از چشم‌انداز علم سیاست به مقولۀ سیاست می‌نگرد. با این حال او در فصل سوم، که مختص ایدئولوژی‌های سیاسی جدید است، به فلسفۀ سیاسی نیز می‌پردازد و در فصل‌ سیزدهم نیز، در بحث از صاحبان منافع و جنبش‌های اجتماعی، وارد حوزۀ جامعه‌شناسی سیاسی می‌شود.

دانش سیاسی به طور کلی شامل علم سیاست، جامعه‌شناسی سیاسی، فلسفۀ سیاسی و روابط بین‌الملل  است (اگرچه حوزه‌های محدودتری را نیز می‌توان به عنوان شاخه‌های "دانش سیاسی" برشمرد.) بنابراین دانش سیاسی فراتر از علم سیاست است.

 در علم سیاست، مثلا توضیح داده می‌شود که چند نوع نظام انتخاباتی داریم؟ نظام پارلمانی چه فرقی با نظام ریاستی دارد؟ فدرالیسم چیست یا سازمان ملل و ناتو و اتحادیۀ اروپا چه ساختاری دارند؟

 در ایران پرداختن بیش از حد به اندیشۀ سیاسی، مانع درک عینی سیاست می‌شود. مثلا دانشجویان علوم سیاسی علاقۀ زیادی به بحث دربارۀ افکار سیاسی افلاطون و ارسطو و ماکیاولی و ادموند برک داشته باشند، ولی حتی یکبار هم به مجلس نمی‌روند تا نحوۀ کار مجلس را از نزدیک ببینند. و یا هیچ مشاهدۀ نزدیک یا مطالعۀ عمیقی دربارۀ عملکرد و ساختار وزارتخانه‌ها ندارند.

سیاست‌شناسی از منظر علم سیاست، تا حدی این نقصان را برطرف می‌کند و کتاب هیوود از این یحث کتاب بسیار مفیدی است. مثلا هیوود در فصل‌های چهارده و پانزده به قانون‌های اساسی و مجالس قانونگذاری می‌پردازد.

 خوانندۀ این کتاب، پس از مطالعۀ آن، به درستی احساس می‌کند سیاست‌شناس‌تر از قبل شده است و مهم‌تر اینکه، نگاهی "جهانی و امروزی" به سیاست پیدا کرده است.

عبدالرحمن عالم: مترجم کتاب

دیکتاتورها معمولا به تاریخ سیاسی علاقه دارند و فکر می‌کنند با خواندن کتاب‌های تاریخی، درک درستی از سیاست پیدا می‌کنند و کشتی حکومتشان را به ساحل مقصود می‌رسانند. اما تاریخ سیاسی در غیاب علوم سیاسی، چیزی اساسی کم دارد.

برعکس، در جوامع دموکراتیک، بسیاری از سیاستمداران برای راه‌یافتن به مراتب بالاتر، ناچارند که علوم سیاسی بخوانند. ولو در دانشگاهی نه چندان ممتاز. این سنت بویژه در ایالات متحدۀ آمریکا پررنگ‌تر است چراکه آمریکا مهد "علوم سیاسی" است.

علوم سیاسی همچنین در زدودن پارانویای سیاسی نیز نقش مهمی دارد و توطئه‌اندیشی را به نگرشی سخیف و غیرعلمی بدل می‌کند که محصول درکی بسیط و خام از سیاست است.

 به همین دلیل، مطالعۀ کتاب «سیاست» اندرو هیوود و کتبی از این دست، برای بسیاری از مردم عادی که دارای ذهنیت سیاسی ساده‌تر و لاجرم استعدادی بیشتر برای درافتادن به ورطۀ توطئه‌اندیشی‌اند، ضرورت دارد.

از آنجا که توهم توطئه در بین ما ایرانیان نیز رواج گسترده‌ای دارد، و ما عادت داریم علت اصلی مصائب خودمان را توطئۀ "بازیگران خارجی" بدانیم، مطالعۀ کتاب اندرو هیوود برای یکایک ما مفید است؛ چراکه این کتاب به خواننده‌اش کمک می‌کند درکی عینی و واقع‌گرایانه از مسائل و روندها و نیروها و تعاملات سیاسی پیدا کند.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200