روزنامه همشهری - وابسته به شهرداری تهران - از تحلیلگرانی بعد از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق خواهان انتقام نظامی هستند، انتقاد کرد.
همشهری نوشت:
شواهد نشان میدهد به اذعان دوست و دشمن، صحنه به لحاظ راهبردی در چنگ ایران است. ایران تاکنون حضور مستقیم در جنگ نداشته، میتوان گفت ضربات ایران راهبردی و در جهت محو اسرائیل بوده و ضربات اسرائیل به ایران، نظامی و در ابعاد عملیاتی بوده است؟
این روزنامه افزوده است: یک نکته هم به برخی «تحلیلگران مجازی»؛ اینکه ایران انتقام میگیرد یا نمیگیرد، ضربه باید بزند یا نزند، کی بزند، کجا را بزند، چه کند یا نکند، نیاز به توصیف صحنه مبارزه دارد؟ چطور درحالیکه بخش گستردهای از جنگ را اساسا نمیدانید، درباره جزئیات انتقام نظامی اظهارنظر میکنید و از آن زشتتر آنکه با مطالبات و اظهارنظرها بر مبنای مجهولات مختلف چطور بیاعتمادی به فرماندهان ایران را در صحنه رسانه ترویج میکنید؛ چرا اصرار دارید نقشه دشمن را تکمیل کنید؟
متن کامل این یادداشت که به قلم علی مهدیان نوشته شده، به شرح زیر است:
حمله به کنسولگری ایران و شهادت ۷ نفر از مستشاران نظامی ایران اتفاق کوچکی نیست. هرجای دیگری در دنیا چنین اتفاقی میافتاد، ضربه به عزت یک کشور بهحساب میآمد. من فقط چند پرسش دارم:
سؤال اول اینکه این همه فرمانده بلندپایه ایرانی در خاک سوریه چه میکردند؟ مشغول چه کاری بودند؟ کار آنها چه ربطی به اسرائیل داشته؟ ایران مشغول جنگ با اسرائیل و ضربهزدن به او هست یا نیست؟ اگر نیست پس این اخبار چیست و اگر هست مشغول چه کاری است، خبر داریم؟
سؤال دوم اینکه چند روز پیش اسماعیل هنیه به تهران آمد، زیاد النخاله نیز بین تجمع ۱۰۰ هزار نفری تهرانیها رفت. این آقایان که امروز باید مشغول جنگ با اسرائیل باشند در تهران چه میکردند؟ آمدند عکس یادگاری بگیرند یا تصمیماتی درباره جنگ بگیرند، این تصمیمات به ایران چه ربطی داشت؟ چرا هر دو نفر ایران را در خط مقدم و جلودار مقاومت توصیف کردند؟
سؤال سوم اسامه حمدان از رهبران بلندپایه حماس رسما اعلام کرد، ایران کمک راهبردی به ما میکند و چند و چون کمکهای ایران را فعلا نمیتوانیم توضیح دهیم. سؤال این است که ایران چه کمکی میکند؟ کمک راهبردی یعنی چی؟ فرقش با ضربه نظامی چیست؟ میدانیم؟
سؤال چهارم اینکه جاک نریا، افسر اطلاعات ارتش اسرائیل و مشاور سابق نخستوزیر گفته چیزی که در ایلات اتفاق افتاد، بسیار خطرناک بود؛ این حمله در پاسخ به اتفاقات ایلات انجام شد. سؤال این است که آنچه در یکی، دو روز گذشته توسط پهپاد انتحاری رخ داد، چه بوده؟
میگویند ضربه خاص و سنگینی به اسرائیل در بندر ایلات وارد آمده است. دکتر حسن مرهج، تحلیلگر سیاسی عرب که در شبکههای اسرائیل هم حاضر میشود، میگوید پایگاههای نظامی اسرائیل ضربههایی را در شمال منطقه حیفا، همچنین جنوب و در مناطق دیگر مانند طبریا دریافت کرده است و اسرائیل نخواست این حملهها را اعلام کند و حرفی از آن زده شود. خب این حملهها چه بوده؟ ابعادش چیست؟ چرا باید پنهان میمانده؟ چرا اسرائیل ابعاد آن را اعلام نکرده؟
سؤال پنجم آنکه روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نوشت ایران در جنگ اخیر، اسرائیل را به باتلاق کشانده است و بیان کرد: «برخلاف اسرائیل که طرحی برای مرحله بعدی جنگ در غزه ندارد، ایران خود را آماده فاز جدید برخورد نظامی در چند جبهه مختلف با اسرائیل میکند. ایران نفوذ خود را در صحنه فلسطین حفظ کرده و این برآورد را دارد که اسرائیل قادر به نابودی تواناییهای نظامی و کادر رهبری حماس نیست و بهتدریج مانند لبنان در باتلاق غزه فرو خواهد رفت... اسرائیل نشانههایی از «باتلاقی» شدن جنگ در غزه را احساس میکند». چرا این روزنامه به چنین جمعبندیای رسیده است؟ چرا اساسا درگیری را بین ایران و اسرائیل تصویر کرده و چه اتفاقاتی تحلیلگران روزنامه مهم اسرائیلی را به چنین جمعبندیای رسانده است؟
سؤال ششم اینکه چند روز پیش رویترز رسما اعلام کرد در دیداری که بین سردار قاآنی و سیدحسن نصرالله انجام شد، سیدحسن از او خواسته وارد جنگ مستقیم نظامی نشود، سیدحسن گفته این جنگ ماست. او در سخنرانیهای مختلف خود ایران را محور اصلی مقاومت میداند، چرا از سردار قاآنی خواسته ایران وارد نبرد مستقیم نظامی نشود؟ چه دلیلی دارد؟ چرا مقاومت از عدمحضور مستقیم ایران سود میبرد؟
سؤال هفتم اینکه مدتی است اخبار مربوط به اختلاف جدی آمریکا و اسرائیل درباره جنگ را میشنویم. آمریکا برای نخستینبار قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین درباره آتشبس را وتو نکرد، حماس از این قطعنامه استقبال کرد، اسرائیل مخالفت علنی کرد. اختلافات داخلی اسرائیل به وضعیت غیرقابل کنترل رسیده، حلقه محاصره اسرائیل تنگتر شده، رهبر ایران به زیاد النخاله اطمینان داد که شما نابودی اسرائیل را خواهید دید.
این در حالی است که مسئولان اسرائیل دائما ایران را مسئول مستقیم همه بلایایی میدانند که بر سرشان میآید. خب سؤال این است که واقعا این اتفاقات کلان که نشاندهنده سرعت گرفتن نابودی اسرائیل است، به ایران چه ارتباطی دارد؟
خلاصه آنکه شواهد نشان میدهد به اذعان دوست و دشمن، صحنه به لحاظ راهبردی در چنگ ایران است. ایران تاکنون حضور مستقیم در جنگ نداشته، میتوان گفت ضربات ایران راهبردی و در جهت محو اسرائیل بوده و ضربات اسرائیل به ایران، نظامی و در ابعاد عملیاتی بوده است؟
یک نکته هم به برخی «تحلیلگران مجازی»؛ اینکه ایران انتقام میگیرد یا نمیگیرد، ضربه باید بزند یا نزند، کی بزند، کجا را بزند، چه کند یا نکند، نیاز به توصیف صحنه مبارزه دارد؟ چطور درحالیکه بخش گستردهای از جنگ را اساسا نمیدانید، درباره جزئیات انتقام نظامی اظهارنظر میکنید و از آن زشتتر آنکه با مطالبات و اظهارنظرها بر مبنای مجهولات مختلف چطور بیاعتمادی به فرماندهان ایران را در صحنه رسانه ترویج میکنید؛ چرا اصرار دارید نقشه دشمن را تکمیل کنید؟
حالا همان ها می گویند از انتقام حرف بزنید می شید تکمیل کننده پازل دشمن.
من تعصبی به روحانی ندارم و دور اول هم بهش رای نداده بودم ولی حالا می بینم چه کشیده از دست اصولگرایان کارشکن.