منبع: نیویورکتایمز
تاریخ انتشار: 26 ژانویه 2024
نویسنده : ازرا کلاین
مترجم: لیلا احمدی
--------------------------------
عصر ایران/ ترجمه: بنیامین نتانیاهو روز یکشنبه گفت: «طی این همه سال، مُجِدانه از تشکیل کشور فلسطین که میتوانست برای اسرائیل زیر و زِبَرکُننده باشد، جلوگیری کردهام و تا زمانی که نخستوزیر باشم بر این موضوع پافشاری خواهم کرد.»
«ارزرا کلاین»« با این نقل قول از نخست وزیر اسراییل که قریب 4 ماه است در حال سرکوب و نابودی فلسطینیان غزه به عنوان پایگاه حماس است در نیویورک تایمز نوشته است:
برای حلِ این منازعه ( مورد اشاره در سخنان نتانیاهو) باید به استراتژی متوسل شد. "راهحلِ دو کشوری" در اسرائیل بسیار نامحبوب است.
نتایجِ نظرسنجیِ "مؤسسۀ گالوپ" حاکی از آن است که فقط 25 درصد از اسرائیلیها، از این راهحل حمایت میکنند. "مؤسسۀ دموکراسی اسرائیل" جور دیگری این سؤال را مطرح کرده و از یهودیانِ اسرائیلی پرسیده است: "اگر راهحلِ دو کشوری، یگانه راهکار ممکن برای ادامۀ دریافت کمکهای ایالاتمتحده باشد، از این راه حمایت میکنید؟" اکثریت پاسخ دادهاند: "نه".
شاید تنها چیزی که اکنون در چارچوبِ راهحلِ دو کشوریِ اسرائیل، دلآزار است، خودِ "نتانیاهو" باشد. نظرسنجی اخیر "مؤسسۀ معاریو" نشان میدهد فقط 28 درصد از اسرائیلیها معتقدند نتانیاهو برای نخستوزیری مناسب است.
اگر امروز انتخابات برگزار میشد، حزبش فرومیریخت. او نقاط روشنِ اندکی برای پیروزشدن دارد؛ اما این یکی از معدود راههایی است که میتواند کارساز باشد. باید اسرائیلیهای یهودی متقاعد شوند چانهزنی به سیاقِ او، میتواند فشار آمریکا و اروپا برای تشکیلِ کشور فلسطین را مهار کند.
اما لاف و گزافِ نتانیاهو داستان درازی دارد. او نه فقط این روزها که از خیلی سال قبل با تشکیل کشور فلسطینی مخالفت کرده و سبب شده این امر غیرممکن گردد.
نتانیاهو به حماس اجازه داده غزه را در دست بگیرد و از حمایت مالیِ قطر برخوردار شود. حضور حماس به اختلاف در رهبریِ فلسطین میانجامید. تا وقتی حماس روی کار باشد، هیچکس نمیتواند از نتانیاهو بخواهد کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد. استراتژیِ او این بود و مشاورانش نیز بر همین عقیده بودند.
او به "شهرکنشینان" اجازه داد فلسطینیها را از کرانۀ باختری با خشونت بیرون برانند و رقیبِ حماس، "فتح" (مهمترین و بزرگترین گروه در کنفدراسیونِ احزاب فلسطینی) را روی کار آورد.
"تشکیلات خودگردان فلسطین" به فرمان فتح، حولِ برقراری امنیت با اسرائیل همکاری میکردند؛ اما به جای اینکه الفتح را در قامتِ شریکِ مذاکره مطرح کند، او را تحقیر کرد. نتانیاهو فتح را به خدمت خود درآورد. این ماجرا نفعی برای فلسطینیان نداشت. تصادفی نیست که مشروعیتِ تشکیلات خودگردان پیش از حملات 7اکتبرِ حماس رنگ باخته است.
در ماههای اخیر، مثل بسیاری از یهودیان آمریکایی، با یهودیستیزی و رویکردهای ضدصهیونیسم در دانشگاه مواجه شدهام. نظرسنجیها نشان میدهند حمایت از اسرائیل در آمریکا نسلی (وابسته به نسل) است. کافی است به یافتههای وابسته به "تفکیکِ سنی" در "نظرسنجی تایمز/ سینا" در ماه دسامبر توجه کنید:
در پاسخ به این سؤال که "بیشتر با اسرائیلیها همدلید یا فلسطینیها؟" 63 درصد از آمریکاییهای 65 سال و بالاتر گفتهاند: "اسرائیلیها". در میان افرادِ 18 تا 29 ساله، 27 درصد با اسرائیلیها همدل بودهاند. 70 درصد از 65 سالهها و بالاتر، مدافعِ کمک به اسرائیل و 55 درصد از 18 تا 29 سالهها مخالف بودهاند.
در پاسخ به این سؤال که "حتی اگر حماس به طور کامل از بین نرود، فکر میکنید اسرائیل باید به عملیات نظامیِ خود پایان دهد تا غیرنظامیان را نجات دهد؟" 67 درصد از 18 تا 29 سالهها و فقط 30 درصد از 65 سالهها و بالاتر موافق بودند.
در پاسخ به این سؤال که "آیا اسرائیل به طور جدی علاقهمند به صلح است یا خیر؟" 54 درصد از 65 سالهها و بالاتر گفتهاند: "بله" و 59 درصد از 18 تا 29 سالهها گفتهاند: "خیر".
به نظر میرسد در طبقهبندیِ "احساسات آمریکاییها نسبت به اسرائیل" با 3 نسلِ متفاوت مواجه ایم:
"نسل اول"، آمریکاییهای سنوسالداری هستند که از دورۀ جوانی، اسرائیل را شناختهاند و ازاینرو ناممکنی و شگفتیِ ایجادش را به خاطر میآورند. آنها جنگهایی که همسایگان اسرائیل برای از بین بردنِ این دولت به راه انداختند، معجزۀ ماندگاریاش و همۀ چیزهایی که پس از اسرائیل روی کار آمده را به یاد میآورند. این نسل هنوز آسیبپذیری اسرائیل را احساس میکند. میداند که هنوز جای پایش سفت نیست. منظورم نسلِ جو بایدن است و اسرائیل خیلی خوششانس است که هنوز استراتژی بر آمریکا حکم میراند.
"نسل دوم"، ما میانهسالان ایم که اسرائیل را به عنوانِ قویترین قدرت نظامیِ منطقه میشناختیم. در ذهن ما، اسرائیلِ هستهای، اسرائیل اشغال گر و اسرائیلی وجود دارد که میکوشد مسیر صلح و همزیستی را بیابد.
ما اسرائیلِ "اسحاق رابین و "ایهود باراک" را به خاطر میآوریم. یادمان هست که اجلاسِ "کمپ دیوید" در سال 2000 با انتفاضۀ دوم، با سالها بمبگذاریِ انتحاری و فقدان راهکار مسالمتآمیز مواجه شد.
ما همچنین شاهد شهرکسازیِ اسرائیل در سراسر کرانۀ باختری بودیم که واقعیتِ سلطۀ "یک دولت" را به رخ میکشید و درمقابل از "راهحلِ دودولتی" صحبت میکرد. نظرسنجیها حاکی از این است که دیدگاه ما نسبت به اسرائیل متفاوت از دیدگاهِ نسلهای دیگر است.
"نسل سوم"، آمریکاییهای جوانترند که اسرائیل را صرفاً با "بنیامین نتانیاهو" میشناسند؛ زیرا او از سال 2009 تقریباً به طور مداوم، نخستوزیر بوده است. آنها اسرائیلی را میشناسند که قومگرایانِ مسیحی در کابینهاش خدمت میکنند. اسرائیلی را میشناسند که حیات و سرزمین فلسطینیها را در احاطه دارد و میخواهد وضعیت را به همین شکل حفظ کند. آنها مسأله را سادهتر از ما میبینند. از نظر آنها در یک سو دولتی ستمگر داریم و در سوی دیگر، مردمی ستمکشیده. دیدگاهِ این نسل کاملاً درست نیست ولی مطلقاً هم اشتباه نمیکنند.
آیا یهودیستیزی در دانشگاهها وجود دارد؟ حتماً وجود دارد؛ اما من که مدام به دانشکدهها سر میزنم، میدانم یهودیستیزی چیزی نیست که دانشجویان را به خیابان بکشاند. جوانانِ 18 تا 29 ساله، اسرائیل را کشوری متجاوز میدانند. یهودیستیزی دلیلِ مهیببودنِ تصاویر و حقایقِ غزه نیست. آنها با اسرائیلی که میشناسند، مخالفند. منظورم اسرائیلی است که تمایلی به صلح ندارد و مصرانه، تلاشهای منجر به صلح را از بین برده است و بدون کنترلِ بیپایانِ حیاتِ فلسطینیها نمیتواند امنیت را برای خود تصور کند.
این یکی از دلایلی است که فکر میکنم پاسخ به اعتراضات در محوطۀ دانشگاه، اشتباه بوده است. این مشکل را نمیشود با اخراجِ رؤسای دانشکدهها یا سیاهنماییِ دانشجویان رادیکال حلوفصل کرد. با این کار اسرائیل نه صرفاً حمایتِ چند گروه دانشجویی، که حمایتِ یک نسل را از دست میدهد. این نتیجه ربطی به واقعیتِ وجودیِ اسرائیل ندارد و صرفاً پیامدِ سرکوب است.
اظهارات نتانیاهو بازتاب این واقعیت است که "راهحلِ دو دولتی" جایی در آینده ندارد. این منطقۀ جغرافیایی، گرفتار خشم، ترس، اندوه و نفرت است. حالا از غزه ویرانهای بر جای مانده، گروگانها در بندِ جنگجویانند و قطار مردگان، پیشبرندۀ این راهِ صعبند.
راستش از آمریکاییهایی که با اصرار زمینِ دیگران را مرزبندی میکنند، خشمگینم. به عنوان فردی اسرائیلی نمیخواهم در کشوری زندگی کنم که شهروندانش، قتلعامِ همسایگانشان را میخواهند. به عنوان شهروندی فلسطینی نمیخواهم همسایۀ کشوری باشم که خانهام را با خاک یکسان کرده و دهها هزار نفر از هموطنانم را کشته است.
اما صلح در این خاک، اجتنابناپذیر نبود و ادامۀ جنگ، حاصلِ تصمیمات سیاسیِ هر دو طرف است. تا زمانی که نتانیاهو آتش جنگ و کشتار را شعلهور میکند، آمریکا نباید از او حمایت کند. بایدن اسرائیلی را میشناسد که با "نسل زِد" آشنا نیست؛ ولی انگار نسلِ زِد گاهی بیش از بایدن به حرفهای رهبران اسرائیل گوش میدهد.