منبع: سیانان
تاریخ انتشار: ۹ نوامبر ۲۰۲۳
نویسنده: هانی المدحون
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖
دربارۀ نویسنده: هانی المدحون مدیر امور بشردوستانه در آژانس امداد و کارِ سازمان ملل در ایالات متحدۀ آمریکا است. او در غزه بزرگ شده، جایی که خانوادهاش هنوز آنجا زندگی میکنند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- کاش کسی بیدارم کند. ویرانههای سوررئال و بهتآورِ خیابانهای غزه جلوی چشمانم رژه میروند. پدر و مادرم همینجا زندگی میکنند. سوگِ غمبار قتلعام بیش از ده هزار فلسطینی با من است. هر بار به واقعیت پرتاب میشوم و قلبم از درد مچاله میشود. امیدوارم چیزی یا کسی بتواند به این کابوس پایان دهد، اما هرگز این اتفاق نمیافتد.
هر روز سوگوارِ خانوادههای آسیبدیدهام. همیشه غمگینم از مشاهدۀ این حجم بیعدالتی که اجازه میدهد چنین وقایع مهیبی ادامه یابد.
من و همسرم هر روز صبح در ویرجینیا از خواب بیدار میشویم و میدانیم که هیچ خبر خوبی در فاصلۀ ۶۰۰۰ مایلیِ غزه نخواهیم یافت. اخبار جدید بر عمق ناامیدیمان میافزاید و فلسطینیها را وامیدارد تا وزن مخوفِ این جنایات را تحمل کنند. جهان خاموش و نظارهگر است.
خود را در وضعیت ملالتباری مییابیم که شبیه به درد و رخوتِ پس از جراحی است. انگار هنوز به هوش نیستیم. اطرافمان را نمیشناسیم و کنش معناداری از ما سر نمیزند.
احمد، پسر عموی من، پدر و مادر و همۀ خواهر و برادرهایش را در انفجار بمب روز دوشنبه از دست داد. این تصور که تنها چهار دقیقه بیرون از خانه بودن پایان زندگی خانوادهاش را رقم زده، دیوانهکننده است.
همکاران من در نهاد امداد و کارِ سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی (UNRWA) هر روز گزارشهایی از تلفات کارکنان و تأسیسات آسیبدیده از حملات هوایی اسرائیل و کمبود آب، غذا، دارو و سوخت در غزه ارائه میدهند.
محاصرۀ فلجکننده و ۱۶ سالۀ اسرائیل به این معنا بود که ۷۵ درصد از جمعیت غزه نیاز به امدادرسانی دارند.
برنامههای پایان سال ما در نهاد سازمان ملل برای تأمین حمایتهای مالی و بورسیۀ دانشگاهیِ دانشجویان پناهندۀ غزه به دلیل رویدادهای اخیر لغو شده است. مؤسسات آموزش عالی ازجمله دانشگاه الازهر اکنون در ویرانه قرار دارند.
دانشگاهیان و دانشجویان غزه بهنحوی چشمگیر تمرکز خود را از تحصیلات و آیندۀ شغلی به صیانت از جان و بقا تغییر دادهاند.
فاجعۀ غزه در برابرمان قرار دارد و سؤالات مهمی در باب قوانین بینالمللیِ بشردوستانه ایجاد میکند. آنها هنوز اهمیت دارند؟ اصلاً زندگی فلسطینیها برای جهان محلی از اعراب دارد؟
سخنان مادرم در غزه تأثیر رویدادهای ۷ اکتبر را نشان میدهد. او پس از روزها نگرانی شدید و قطع ارتباط کامل به من گفت: «روزها و شبهایمان را خیره به سقف سپری میکنیم. انگار هرلحظه قرار است بمبی از آسمان سقوط کند و دنیا را به آخر برساند.»
حرفهای مادرم گویای بیم و ناامنیِ مداومی است که این روزها آنجا جریان دارد. مامان با همۀ نوههایش در نشیمن میخوابد، جوری که همه کنار هم باشند و از یکدیگر مراقبت کنند. میگوید: میخواهم همیشه با هم باشیم در این زندگی یا پس از آن.
عشق و رنجی عمیق در کلامش موج میزند.
برادرزادۀ هشتسالهام، یازان، با این باور که پتوی مادربزرگ سپر محافظ او است، آرام میگیرد. این چیزها دلخراش و دلگرمکنندهاند.
مراقبتهای کوچکشان از همدیگر بارقهای از امید و امنیت است در جهانی پلید و پرخطر. باری که بر دوش جوانی مانند یازان گذاشته میشود، گواه دردناکی است بر چالشهای خارقالعادهای که غزه امروزه با آن مواجه است.
ساعت ها در صف میایستند تا نان بخرند. نان اکنون کالایی ارزشمند در منطقۀ جنگزده است. با کمبود آب و غذا دستوپنجه نرم می کنند؛ بازتابی از دشواریهای روزانۀ مردم.
برادرزادهام عُمر به من گفت: "هر بار که از خانه بیرون میروم، از خودم می پرسم آیا باز به خانه برمیگردم و خانوادهام را سالم میبینم یا اینکه شانس یار نخواهد بود و در زمان و مکان دیگری قرار خواهم گرفت؟"
در این دقایقِ مملو از رنج و اندوه و تأمل، ضروری است جامعۀ بینالمللی از جمله رهبرانی مثل رئیسجمهور جو بایدن، گرد هم آیند و فوراً خواستار آتشبس شوند.
ما باید اطمینان حاصل کنیم حقوق بشر و قوانین بینالمللی رعایت میشوند و جهانی بسازیم که در آن هیچ جانی صرفنظر از ملیت یا پیشینۀ تاریخی یکبارمصرف در نظر گرفته نمیشود. باید برای آیندهای تلاش کنیم که در آن ارزش هر فرد از جمله یکایک فلسطینیها حرمت دارد و پاس داشته میشود.
اگر نتوانیم برای غیرنظامیانِ ساکن نوار غزه قدمی برداریم، آنها را به ژرفای مرگ و ناامیدی سوق میدهیم.
فلسطینیها از چندین دهه زیستن در سیطرۀ نظامی و تحمل خشونت و کشتار به تنگ آمدهاند. آنها هرگز تسلیم نشدهاند. حقوق بینالملل ایجاب میکند که حتی قدرتهای اشغالگر، سلامت و ایمنیِ جمعیت اشغالشده را تضمین کنند و مجازات دستهجمعی یا کوچ و انتقال اجباری به صراحت ممنوع باشد.
بااینحال وقتی وضعیت کنونی غزه و حملۀ بیامان به کل جمعیت منطقه را میبینم، نمیتوانم از خود بپرسم که آیا هدف ارتش اسرائیل تسلیم نهایی است تا به ما و فرزندانمان بیاموزد مردمی شکست خورده هستیم؟ این کار را با پدربزرگها و مادربزرگهایمان هم انجام داده است.
اواسط مردادماه غزه را ترک کردم و هنگام خروج از گذرگاه رفح به دوستانم گفتم: "مواظب وطن باشید." اما هرگز فکر نمیکردم چنین روزهایی را به چشم ببینم.