عصر ایران؛ اهورا جهانیان - نشریات ایتالیا دیروز خبر دادند ژوزه مورینیو سرمربی آ.اس رم در آستانۀ برکناری قرار دارد و در صورت باخت مقابل کالیاری از سمتش برکنار میشود. مورینیو هم در مصاحبۀ جدیدش به عربستان چراغ سبز نشان داده است. او گفته است: «هیچ کس از آینده خبر ندارد. ولی اقداماتی که عربستان در زمینۀ فوتبال انجام داده رضایت بخش بوده و من را متقاعد کرده تا در آینده در این کشور کار کنم.»
در اواسط اردیبهشت ماه امسال در یادداشتی با عنوان «آیا مورینیو هم به عربستان میرود؟" نوشته بودیم:
«مسئله این است که خوزه مورینیو به آخر خط رسیده. جای او دیگر در سطح دوم فوتبال اروپا هم نیست. همه میدانند که مورینیو حتی اگر با رم به لیگ قهرمانان هم برود، در رقابت با تیمهایی مثل رئال مادرید و منچسترسیتی و ... شانسی برای قهرمانی در چمپیونزلیگ ندارد... اگر مورینیو از رم اخراج شود، البته میتواند سرمربی تیمهایی مثل هامبورگ و اینتراخت فرانکفورت و شالکه 04 شود، ولی انتخاب راه هموطنش رونالدو برای او آبرومندانهتر باشد. یعنی در ازای دریافت مبلغی نجومی، راهی لیگ فوتبال عربستان شود.»
کمی بعدتر، در خرداد ماه امسال نیز در یادداشتی با عنوان "مورینیو عین کیروش است" نوشتیم:
«رم ... یکی از معدود تیمهای فوتبال ایتالیا بوده که روش بازیاش به طور سنتی هجومی بوده. طبیعتا تبدیل کردن چنین تیمی به یک تیم دفاعی، کاری خلاف "طبع تاریخی" این تیم است و رتبۀ ششم رم در سری آ و ناکامیاش در فینال لیگ اروپا، نشان میدهد که مورینیو با تبدیل رم به یک "تیم دفاعی" توفیق چندانی به دست نیاورده است.»
این دو یادداشت با واکنش منفی هواداران متعصب مورینیو مواجه شد ولی الان که فقط چهار ماه از فینال لیگ اروپا گذشته، مورینیو در آستانۀ اخراج از رم قرار دارد و به عربستانیها چراغ سبز نشان داده تا بلکه بتواند باقیماندۀ عمر مربیگریاش را در خاورمیانه سپری کند.
اینکه چرا کار مورینیو به اینجا کشیده، در یادداشتهای مذکور تا حدی تبیین شده. ولی نکتۀ اصلی و مرموز این است که مورینیو از سال 2015 به بعد، مثل چراغی که نفتش رو به اتمام است، روندی پاییزی را آغاز کرده و دوران بهاریاش عملا تمام شده و در سراشیبی عمر مربیگریاش قرار گرفته است.
با وجود همۀ حدسها و تبیینها، دقیقا معلوم نیست چرا کار آقای خاص به اینجا کشیده. قطعا چیزی در او خاموش شده است. نوعی نبوغ یا استعداد، که مدتی هست و دیگر نیست. آثار استعداد ویژۀ مورینیو در مربیگری از سال 2000 که سرمربی بنفیکا شد، تا حدی آشکار گشت ولی در فصل 2002-2001 که او سرمربی تیم کماهمیت لیریا در لیگ فوتبال پرتغال شد و این تیم را به عنوان پنجمی لیگ رساند، همه فهمیدند مورینیو پدیدهای در دنیای مربیگری است؛ چراکه رتبۀ پنجم لیگ پرتغال، بهترین نتیجۀ تاریخ فوتبال تیم لیریا بود.
بنابراین مورینیو از سال 2002 سرمربی پورتو شد و در سال 2004 که پورتو را در بین غولهای فوتبال اروپا قهرمان چمپیونزلیگ کرد، پدیدۀ فوتبال اروپا شد. سپس مورینیو به چلسی رفت و آنجا تیمی ساخت که یکی از "زیباییهای تاریخ فوتبال" شد. چلسی با مورینیو شخصیت لازم برای قهرمانی در سطح قاره را پیدا کرد و از تیمی میانمایه به تیمی بدل شد که دیگر حتی قهرمانیاش در اروپا برای کسی عجیب نیست.
نبوغ مورینیو در چلسی بر همه ثابت شد و در دوران حضور او در اینترمیلان و رئال مادرید هم برقرار بود. اما سال آخر حضور مورینیو در رئال مادرید، آغاز روندی بود که اکنون او را به اینجا رسانده است که میداند در رم ماندنی نیست و باید راهی ریاض شود.
یوهان کرایف در اواسط سومین فصل حضور مورینیو در رئال مادرید (2013-2012) گفت که عصر طلایی مورینیو سپری شده و او دیگر نمیتواند موفقیتهای سابقش را تکرار کند. حرف کرایف تقریبا درست بود.
اگرچه آخرین موفقیت بزرگ مورینیو (قهرمانی در لیگ برتر انگلیس) در سال 2015 رقم خورد، ولی تیزبینان از همان سال پایانی حضور مورینیو در رئال مادرید، وقتی که کشمکشهای او با کاسیاس و سایر بازیکنان رئال مکرر شد، متوجه شدند که چیزی در مورینیو تغییر کرده و او دیگر آن مرد مطمئن و مقتدر سابق نیست. آثار فروکش کردن نبوغ او پیداست. انگار چیزی در وجودش رو به خاموشی بود و دیگر وقت خداحافظیاش فرا رسیده بود.
مورینیو هم پس از سیزده سال موفقیتآمیز (2002 تا 2015) جوهرۀ مربیگریاش را از دست داده و در هشت سال اخیر، در بهترین حالت، یک مربی درجهدو در فوتبال اروپا بوده است. بنابراین عجیب نیست که کمکم بار و بنهاش را جمع کند و از اروپا به عربستان برود.
اینکه چرا مورینیو از 52 سالگی (2015) دچار افولی چشمگیر شد و اکنون به ته خط رسیده، سؤالی است که محققان تاریخ فوتبال باید در جستوجوی پاسخ آن باشند. احتمالا ترکیبی از دلایل فنی و علل روانی در افول مورینیو موثر بودهاند. شخصیت ستیزهجو شاید مهمترین علت روانی افول آقای خاص بوده. کسی که چنین کاراکتری دارد، اگر با داور یا مربی تیم رقیب هم درگیر نشود، بالاخره بهانهای یا دلیلی برای درگیر شدن با بازیکنان و کادر فنی و پزشکی تیم خودش پیدا میکند. اما اینکه آن دلایل فنی چه بوده، نیازمند تحقیق بیشتر است.
به هر حال افول در 52 سالگی، برای یک مربی فوتبال زودهنگام است. مورینیو الان 60 ساله است و در هشت سال گذشته تلاش کرد تا از سراشیبی خارج شود اما نتوانست. بنابراین به نظر میرسد پس از هشت سال کوشش ناموفق، اکنون واقعیت را پذیرفته و آمادۀ مربیگری در سطح پایینتری از دنیای فوتبال شده است.
او قطعا چیزهای مفیدی برای ارائه به فوتبال عربستان خواهد داشت. در اواخر دی ماه 1401 که حرف و حدیثها دربارۀ پیوستن مسی به الهلال فراوان بود، در یادداشتی نوشتیم که "مسی به عربستان نخواهد رفت." الان هم به نظر میرسد که باید بنویسیم: مورینیو به عربستان خواهد رفت!