عصر ایران؛ جمشید گیل - در خبرها آمده بود که زینالدین زیدان احتمالا در پایان این فصل سرمربی مارسی خواهد شد. مارسی اکنون با 5 امتیاز کمتر از پاریسنژرمن در رتبۀ دوم لیگ یک فرانسه قرار دارد اما هنوز 17 بازی تا پایان لیگ باقی مانده است.
اگرچه بعید به نظر میرسد مارسی بتواند تا پایان فصل پاریسنژرمن را پشت سر بگذارد و قهرمان لیگ فرانسه شود، ولی کسب رتبۀ دوم لیگ هم نویدبخش بازگشت مارسی به دوراج اوج خودش در صورت حضور زیدان روی نیمکت این تیم است.
مارسی در اواخر دهۀ 1980 و اوایل دهۀ 1990 تیم رویایی فوتبال فرانسه بود. در آن دوران، زیدان تازه فوتبال را شروع کرده بود و هیچ بعید نیست که او نیز مثل ما در ایران و مثل بسیاری از فوتبالدوستان جهان، شیفتۀ مارسیِ ژان پیر پاپن و کریس وادل و عبدی پله بوده باشد.
ژان پیر پاپن
اما جدا از احساسات نوستالوژیک احتمالی زیدان به مارسی، شاید بیرغبتی زیدان به مربیگری پاریسنژرمن ناشی از تکراری بودن تجربۀ حضور در تیمی لبریز از ستارههای آنچنانی است.
پاریسنژرمن کنونی از حیث برخورداری از انبوه ستارگان و نیز اتکا به ثروت نجومی، شبیه رئال مادرید است. بنابراین کسب موفقیتهای متعدد با چنین تیمی، تجربهای تکراری برای زیدان است.
علاوه بر این، پاریسنژرمن فاقد روحیۀ تیمی لازم است. این تیم حول محور امباپه میچرخد و این ستارۀ فرانسوی رابطهای نامناسب با مسی و بخصوص نیمار دارد. مسی و نیمار آشکارا امباپه را خوش ندارند و او نیز با این دو نفر به وضوح مشکل دارد.
تیمی که ستارههایش چنین رابطهای با یکدیگر دارند، طبیعتا فاقد روحیۀ تیمی لازم است ولو که به ضرب و زور پول فراوان، بالاخره یکبار هم دستش به کاپ قهرمانی اروپا برسد. کافی است چلسی مورینیو در دهۀ 2000 را با پاریسنژرمن کنونی مقایسه کنیم تا متوجه شویم پاریسنژرمن از حیث روحیه و اتحاد تیمی، بسی چیزها کم دارد.
وانگهی، زیدان تجربۀ همکاری با کریس رونالدو را دارد و به خوبی میداند مدیریت یک ستارۀ خودپسند و پرتوقع، مشکلات خاص خودش را دارد. زیدان و رونالدو در سال 2018 از رئال مادرید جدا شدند ولی زیدان در اوایل 2019 دوباره به رئال برگشت. با بازگشت زیدان، بحث بازگشت رونالدو هم مطرح شد ولی زیدان، با اینکه رئال مادرید در آن مقطع در شرایط دشواری قرار داشت، صریحا گفت نیازی به رونالدو ندارم.
در واقع رونالدو معضلی بود که هر مربییی ناچار بود او را تحمل کند. از یکسو کاراییاش بسیار بالا بود، از سوی دیگر تیم ناچار بود حول محور او بازی کند و این دست مربی را تا حدی میبست. ضمنا مربی رونالدو دائما باید مراقب میبود مبادا حرفی بزند که ستارۀ زودرنج تیمش برنجد.
به همین دلیل وقتی در دور اول مربیگری زیدان در رئال مادرید، در یکی از نشستهای خبریاش، یکی از خبرنگارن به او گفت کریس رونالدو خودش را بهترین بازیکن تاریخ میداند؛ نظر شما دربارۀ این حرف او چیست، زیدان جواب داد: حق با رونالدو است؛ او بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است.
کاملا پیدا بود که زیدان نمیخواهد حرفی بزند که برایش شر شود. اگر او میگفت رونالدو بهترین بازیکن تاریخ فوتبال نیست، حرفش بمب خبری میشد و روحیۀ رونالدوی پرتوقع به هم میریخت و تیم زیدان گرفتار حاشیه میشد. وگرنه زیدان قبلا به صراحت گفته بود مارادونا بهترین بازیکن تاریخ است.
اگر زیدان به پاریسنژرمن برود، باید سه فوق ستاره مثل رونالدو را مدیریت کند: مسی، نیمار، امباپه. آن هم در شرایطی که امباپه با آن دو نفر کارد و پنیر است و خلقیاتش نیز تا حد زیادی شبیه رونالدو است. عجیب هم نیست؛ چون امباپه گفته است که الگویش رونالدو بوده.
اما جدا از این چالشها، قهرمانی در لیگ فرانسه با تیمی که این همه پول و ستاره دارد، هنر چندانی نمیخواهد. در سالهای اخیر هر کس که مربی پاریسنژرمن بوده، این تیم را قهرمان فرانسه کرده است. و احتمالا هر کسی هم مربی این تیم شود، پاریسنژرمن تا سال 2025 بالاخره طعم قهرمانی در اروپا را میچشد.
بنابراین پاریسنژرمن چیزی به زیدان اضافه نمیکند. ویترین افتخارات زیدان هم پر است. شاید زیزوی کبیر تجربهای حقیقتا تازه را به افزودن بر فهرست موفقیتهایش ترجیح میدهد. آن "تجربۀ تازه" میتواند استعلای مارسی در فوتبال فرانسه باشد.
اگر زیدان مارسی را تیم اول فوتبال فرانسه کند و با این تیم برای کسب لیگ قهرمانان بکوشد، کاری نو انجام داده. کاری حقیقتا کارستان. چنین کاری را مورینیو در دهۀ 2000 با چلسی و در سالهای 2009 و 2010 با اینترمیلان انجام داد.
رساندن مارسی به قهرمانی در لوشامپیونه و حضور این تیم در جمع مدعیان قهرمانی چمپیونزلیگ، ولو که قهرمان نشود، چالشی حقیقتا تازه برای زیدان خواهد بود، با برگ و بار سیاسی. ملال زندگی با "تجربههای تازه" زدوده میشود وگرنه به قول بزرگی: زندگی آش دهنسوزی نیست.
شوپنهاور نیز در آثارش از نوسان زندگی آدمی بین "رنج بدبختی" و "ملال خوشبختی" نوشته است. زیدان مردی خوشبخت و بختیار بوده. مارسی برای زیدان میتواند منشأ خوشبختیِ نالوده به ملال باشد.
پاریس شاید برای زیدان بندی باشد که مانع ورود او به وادی تجارب تازه شود. ولی بندر مارسی برای زیدان میتواند بازی برد-برد باشد. یعنی زیزو مارسی را برکشد و اعتلا دهد، خودش نیز چیز دگری در این بندر زیبا تجربه کند. او میخواست این تجربۀ تازه را در تیم ملی فرانسه از سر بگذراند، ولی با تمدید قرارداد دیدیه دشان به عنوان سرمربی خروسها تا سال 2026، شاید مارسی جایی باشد که افقهای تازهای پیش روی زیزوی کبیر میگشاید.
همچنین نباید فراموش کنیم که این امانوئل مکرون بود که امباپه را در پاریس و دشان را در تیم ملی نگه داشت. اگر زیدان هم به پاریس برود، عیش مکرون کامل خواهد شد! ولی رفتن زیدان به مارسی و برتری مارسی بر پاریسنژرمن در آیندۀ نزدیک، بازی مکرون را به هم خواهد زد. بنابراین ترجیح مارسی به پاریس، آغاز یک تقابل بین زیدان و مکرون هم خواهد بود. تا مکرون دیگر هوس نکند در حوزۀ فوتبال مداخله کند!