عصر ایران؛ سجاد بهزادی- سرمایهگذاری موتور محرکه توسعه اقتصادی هر کشوری است و بدون آن، وضعیت میتواند به گونه ای پیش رود که یک کشور را زمینگیر کند و یا بحران ایجاد شود.
فقدان سرمایهگذاری در میادین نفت و گاز یکی از چالشهای اصلی کشور ماست. در حال حاضر ایران دارای دومین ذخایر گاز طبیعی در جهان است اما به دلیل کمبودهای ناشی از نبودِ سرمایهگذاری و توسعه نیافتن صنعت نفت و گاز، در حال تلاش برای واردات گاز از ترکمنستان است.
وزیر نفت از مدتها پیش اعلام کرده است "کشور به ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز نیازمند است و اگر این مبلغ برای توسعه هزینه نشود، ایران در آینده به واردکننده نفت و گاز تبدیل میشود".
سرزمین ایران در تمام بخشهای خود مانند گردشگری، انرژی و زیرساخت ها نیازمند سرمایهگذاری است اما تحریمها و قطع دلارهای نفتی سبب توسعه نیافتن این بخشها شده و گفته میشود تحریمها باعث سقوط درآمدهای نفتی کشور از ۱۰۰ میلیارد دلار به کمتر از ۸ میلیارد دلار در سال است و البته امسال با برخی گشایش ها رو به فزونی گذاشته است.
در این میان حوزۀ انرژی یکی از حساسترین حوزههایی است که عدم سرمایهگذاری در آن و توسعه نیافتن میادین نفت و گاز همه را نگران کرده است. ما همچنان وابسته شدید به پول نفت و مصرف داخلی گاز هستیم. صادرات و استخراج هر کدام از این دو، زمانی که با چالش همراه میشود به این معنی است که بحران نزدیک است.
انرژی همچنان پاشنه آشیل اقتصادی کشور است. ۲۰ سال از زمانی که شرکتهای بزرگ نفت و گازی دنیا در عسلویه سرمایه گذاری می کردند گذشته است و بعد از آن تقریبا هیچ شرکت عظیمی برای سرمایه گذاری به میادین نفت وگاز کشور ورود نکرده است.
امروز هم که پیشبینی میشود بزرگترین شرکتهای نفت و گاز جهان از جمله شل، اکسونموبیل و گازپروم ۸۵۷ میلیارد یورو برای توسعه میدانهای جدید نفت و گاز تا سال ۲۰۳۰ سرمایهگذاری کنند، باز هم سرزمین تشنۀ ایران با حسرت و نگرانی ، سرمایه گذاری در دیگر کشورهای دنیا را به تماشا می نشیند.
این مقدار سرمایهگذاری شرکت های بزرگ نفتی جهان تا سال ۲۰۴۰ میلادی میتواند به یک ونیم تریلیون یورو برسد. اینکه سهم کشور ما و زمین تشنه ما، از این ارقام سرمایه گذاری چقدر است همچنان جای ابهام دارد.
این وضعیت یکی از تلخترین اتفاقات تاریخ این سرزمین است و آیندگان هرگز از مسببان آن به نیکی یاد نخواهند کرد. در حالی که دیگر کشورها ثروت خود را در اختیار قدرت سیاسی خود قرار میدهند و به واسطه آن سطح چانهزنی خود را در ارتباط با دیگر کشورهای جهان بالاتر میبرند، ما درمانده استفاده از ثروت انرژی خود برای توسعه داخلی هستیم.
جنگ این روزهای روسیه و اوکراین و بازی روسیه با کارت انرژی که در دست دارد باید حامل پیان خوبی باید برای ما باشد.دولت روسیه از طریق اوکراین حجم قابل توجهی گاز به سمت اروپا منتقل میکند، اما وقتی منافع خود را به خاطر اختلافات سیاسی با غرب در خطر می بیند این کارت بازی را نشان می کند.
کار به جایی رسیده که بانک جهانی میگوید جهش قیمت جهانی مواد غذایی و حاملهای انرژی به دلیل حمله روسیه به اوکراین دستکم تا پایان سال ۲۰۲۴، یعنی دو سال و نیم دیگر، ادامه پیدا میکند.
روزنامه شرق آمارهای تکاندهنده ای از وزن سیاسی انرژی روسیه منتشر کرده است.
۴۰ درصد از گاز اروپا را روسیه تامین میکند و نیز ۲۵ درصد از نفت اروپا را. هزینه واردات روزانه انرژی اروپا از روسیه ۸۵ میلیون دلار است.
واردات انرژی اروپا از روسیه در سال ۲۰۲۱ معادل ۱۰۸ میلیارد دلار بوده است. رقم واردات انرژی اروپا از روسیه ۱۰ سال پیش بیشتر از ۱۷۳ میلیارد دلار بوده است. ۴۳ درصد از درآمد سالانه دولت روسیه از محل صادرات انرژی است.
این آمارها نشان می دهد چگونه روسیه منافع خود را با قاره سبز قفل کرده است و تحریم انرژی روسیه کار ساده ای نیست.
دنیا انرژی ایران را تحریم میکند و با این توجیه که ایران با دلارهای نفتی خود امنیت منطقه را به خطر می اندازد اجازه فروش نفت را به ما نمی دهد؛ اما در مقابل نمیخواهد انرژی روسیه را تحریم کند زیرا که دقیقا نقطه برعکس ایران، با تحریم انرژی روسیه امنیت اروپا تهدید می شود.کما این که صدر اعظم آلمان چند روز قبل با صراحت اعلام کرد تحریم بخش انرژی روسیه "امنیت انرژی اروپا را به خطر میاندازد."
بانک جهانی هشدار داده است جنگ در اوکراین باعث "بزرگترین شوک در بازار کالاهای اساسی" از دهه ۱۹۷۰ به این طرف خواهد شد و اختلال ناشی از حمله روسیه به اوکراین، به افزایش بسیار شدید بهای کالاهایی از گاز طبیعی گرفته تا گندم و پنبه منجر می شود."
اما فروش نفت ایران از ۴ میلیون بشکه به ۳۰۰ هزار بشکه سقوط میکند و هیچ اتفاقی در دنیا نیفتاد و تنها ملت در داخل کشور به مشقت و سختی می افتند.
منافع ما هنوز با منافع دیگر کشورها گره نخورده است و سرزمین ایران در بیش تر بخش ها تشنه سرمایه گذاری است اما سرمایه گذار وارد کشور نمیشود. چرا سرمایه گذاران خارجی و حتی داخلی از سرزمین بکر و جذاب ایران برای سرمایه گذاری چشم پوشی میکنند؟
یک دلیل مهم آن این است که ما بینالمللی نیستیم و هیچ تمرکزی به حل مشکلات خود با جهان خارج نداریم و با زبان سرمایه گذاری روز دنیا آشنا نیستیم.
ما با دنیا منافع نداریم و همچنان طبق تئوری مازلو، حکومت دغدغه کنترل قیمت ها، تورم و رفع نیازهای اصلی جامعه مثل آب ، خوراک و مسکن شهروندان دارد.
رئیس جمهور به تازگی گفته است "هر شب که به منزل میروم شاید تا پاسی از شب تلفنهای بنده فقط در ارتباط با مساله وضعیت قیمتها و مدیریت بازار است."
رساندن سرمایه به این سرزمین تشنه، پیچیدگی ها ودانش خاص خودش را می طلبد.
کشوری که همچنان تمرکزش بر رفع نیازهای اولیه مردمانش وکنترل لحظه ای قیمت ها است، نمی تواند بر مسائل پیچیده و در هم تنیده جهانی فائق گردد.
انسجام فکری و سیاستگذاری ما به جای شناخت دقیق جهان بر روی اختلافات داخلی است و در این وضعیت نه تنها هیچ سرمایه گذاری سرزمین تشنه ما را سیراب نمی کند بلکه باید منتظر روزها و سال های سخت تری بود.