عصر ایران؛ سجاد بهزادی - وزیر نفت به تازگی در گفتوگو با صداوسیما گفته است" ظرفیت تولید نفت به دوره قبل از تحریمها یعنی بیش از ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه نفت در روز رسیده است."
وقتی تحریم ها صادرات نفت ایران را تا زیر ۵۰۰ هزار بشکه در روز رساند همه نگران بودیم. مصیبتها و فشارهای اقتصادی بر جامعه مضاعف شد و تا امروز ادامه دارد.
همه به این نتیجه رسیده بودند اداره کشور منهای درآمدهای نفتی تنها یک رویا بود و چالش ها بیش تر شد و فقر و تورم بالاتر رفت. اما حالا آن گونه که وزیر نفت اعلام کرده، خوش بختانه ظرفیت تولید نفت دوباره به دوره قبل از تحریمها یعنی بیش از ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است. اما یک تناقض، پرسش و پارادوکس عمیقی در این میان وجود دارد. پس چرا فشارهای اقتصادی و تورم در جامعه نه تنها کمتر نشده، بلکه همچنان روز به روز بیشتر می شود؟
ابتدا احمدینژاد بود که به دنبال شعارهای پوپولیستی خود و ادعای رفاه مبتنی بر اقتصاد اسلامی و عدالت اقتصادی؛ آوردن نفت بر سر سفرۀ مردم را به لایه های اجتماعی وادبیات عمومی جامعه وارد کرد. او به رغم درآمدهای افسانه ای حاصل از فروش نفت، فقر را در جامعه بیش تر کرد و هرگز نتوانست طبق شعاری که داده بود، نفت را سر سفره مردم بیاورد.
دولت احمدینژاد نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار و معادل نیمی از درآمد نفت ۴۰ سال اخیرایران را در اختیار داشت.او با اقتصاد یارانه ای فکر می کرد نفت را سر سفره فقرا آورده است، در حالی که این نوع سیاست، صدای همه کارشناسان اقتصادی را در آورده بود ونسبت به عواقب آن هشدار می دادند.
علی لاریجانی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی نیز در اظهارنظری گفته بود"در سالهای گذشته گاهی شعارهایی داده شده که مورد پسند عمومی هم بوده است ولی دردی دوا نشد. بسیار شعار داده شد که پول نفت را به سر سفره مردم میآوریم، آیا آورده شد؟ اگر میخواهیم پول نفت سر سفره مردم بیاید باید تولید افزایش یابد و مردم با کرامت شغل خود را انتخاب کنند. اداره کردن مردم از طریق کمیته امداد عقلانیت نیست و مردم ایران باید با کرامت زندگی کنند."
امروز افکار عمومی میپرسند وقتی بسیاری از اجزای کشور با تولید ۴ میلیون بشکه ای نفت، همان حال و روزی دارد که با درآمد ۳۰۰ هزار بشکه ای نفت داشت؛ پس بود ونبود این ثروت ملی و یا تحریم بودن و یا نبودنش چه اهمیتی دارد؟
وقتی درآمد نفت تاثیری بر رفاه عمومی نداشته باشد، جامعه از داشتن این ثروت ملی خوشحال نیست و با حسرت های زهرآلود به سخن مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران واکنش نشان می دهد؛ وقتی که می گوید" از نظر نفت و گاز درجا و همچنین مایعات و میعانات درجا در مجموع بیش از ۱۲۰۰ میلیارد بشکه معادل نفت خام در زیرزمین داریم و با این شرایطی که داریم و با این شیوهای که در حال تولید هستیم حداقل یک قرن دیگر می توانیم نفت و گاز را تولید کنیم."
اما یک راه حل این چالش مهم چیست و چه باید کرد؟
یک راه حل این است که چاههای نفت را ببندید و نفت را بگذارید برای نسل هایی از مدیران که برنامه ریزی و الفبای توسعه را بهتر بلد باشند و حسرت تاثیر تولید نفت را بر دل ملت خود نگذارند. اگر می خواهیم بر اساس برخی گفته های کارشناسان، روزانه ۱۵۰ میلیون دلار به خاطر تنش با غرب و بر زمین ماندن برجام به کشور ضرر و آسیب وارد نشود باید "دولت با ظرفیت" داشت.
تا زمانی که "دولت باظرفیت" نداریم و راه دشوار توسعه را با علم روز و درک درست از دنیای پیرامون نفهمیدیم، چاههای نفت را پلمب کنید. اینطوری آیندگان هم از ما به نیکی یاد می کنند.تا زمانی که نخبگان تحول خواه در قدرت قرار نگیرند، نه تنها نفت بلکه هیچ کدام از ثروت های ملی، مانند آب وخاک نیز وضعیتی بهتر از این نخواهند داشت و این ثروت ها پیش چشم ملت ها یکی پس از دیگری هدر می روند.