اسحاق سلطانی* در وطن امروز نوشت: طی هفتههای گذشته اخباری از توافقات ایران و قطر جهت کمک به برگزاری و پشتیبانی از جامجهانی فوتبال به گوش میرسد.
در نگاه نخست نقش داشتن در چنین ابررویداد ورزشی که دارای گردش مالی بسیار زیادی است، میتواند آوردههای اقتصادی قابل توجهی برای کشور داشته باشد.
این آوردههای اقتصادی زمانی بیشتر جلب توجه میکند که عمدتا در بخشی از اقتصاد کشور به صورت مستقیم اثر میگذارد که در ۲ سال گذشته به دلیل همهگیری کرونا با مشکلات اقتصادی شدیدی روبهرو بوده است.
گردشگری و هتلداری در 2 سال گذشته عمدتا با کاهش شدید درآمد، تعدیل نیرو و تعطیلی روبهرو بوده است و این موقعیت میتواند فرصتی برای احیای این بخش از اقتصاد کشور باشد. چنین تخمینی از این رو مورد توجه قرار میگیرد که بنا به برخی اخبار، هزینه اقامت در بهترین هتلهای جایی مانند کیش تنها چیزی حدود یکهفتم هزینه اسکان در هتلهای قطر است.
لذا کوتاهی فاصله جزایر و شهرهای جنوبی کشور از قطر و همچنین صرفه اقتصادی اسکان در ایران میتواند برای بخشی از مسافران جامجهانی جذاب باشد.
منافع اقتصادی متصور بر همکاری ایران در میزبانی از مسافران جامجهانی امری است که سبب میشود به وضوح در کلام برخی مسؤولان نوعی ذوقزدگی به چشم آید. در واقع به نظر میرسد مسؤولان مربوط عمدتا به منافع اقتصادی این امر توجه داشته و با نگاه به زیرساختهای فیزیکی موجود در کشور، خود را آماده میزبانی مییابند.
حال آنکه احتمالا تصوری از زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی لازم و تناسب آن با میزبانی از چنین گردشگرانی وجود ندارد.
نکته اساسی در عدم شناخت گردشگران فوتبالی و عدم تجربه پیشینی در مواجهه با این سنخ از گردشگران است.
به نظر میرسد چندان تفکیکی میان مسافران جامجهانی و گردشگرانی که به جهت آشنایی با فرهنگ و زیستبوم جامعه ایرانی و بازدید از اماکن تاریخی وارد کشور میشوند انجام نشده و یکسان درک میشوند.
حال این را ضمیمه کنید به این نکته که ما برای گردشگران فرهیختهای که خواهان آشنایی با فرهنگ اسلامی- ایرانی هستند نیز پروتکلهای تبلیغی مشخصی که در عمل مورد توجه قرار گیرد نداریم و همین امر باعث میشود حضور چنین گردشگرانی در کشور موجب ایجاد اختلالات فرهنگی نامطلوب برای برخی شهرهای هدف گردشگری شود.
در مجموع به نظر میرسد مسؤولان شناختی از گردشگران فوتبالی، روحیات، نیازها و مخاطرات فرهنگی ناشی از حضور آنان در کشور نداشته و صرفا به فکر دلارهایی هستند که حضور هر یک از این گردشگران میتواند برای اقتصاد کشور به ارمغان آورد.
این تصور ساده و ابتدایی میتواند ضربات فرهنگی مهلکی را موجب شود. برای مقابله با چنین وضعیتی ضروری است در گام نخست با مطالعه دقیق ویژگیهای چنین گردشگرانی، خود را جهت مواجهه با فضایی متفاوت مهیا کرد.
البته در صورت اقدامات و فعالیتهای جدی چهبسا بتوان به لحاظ فکری و فرهنگی خود را آماده مواجههای فعال و ایجابی با این شرایط کرد که نهتنها موجب بروز تهدیدات فرهنگی برای کشور نشود، بلکه از آن به عنوان فرصتی جهت اصلاح تصویر کشور در عرصه بینالمللی و مقابله با تصویرسازیهای منفی در رسانههای معاند استفاده کرد
. در ادامه به برخی نکات در هر 2 بعد سلبی و ایجابی پرداخته میشود که میتوان مجموعه اقداماتی را در ذیل هر یک از آنها تعریف کرد.
مهمترین نگرانی موجود در بعد سلبی این است که فعالان اقتصادی که در صف نخست مواجهه با مسافران جامجهانی هستند با شناخت چرخه نیازهای رایج در میان چنین گردشگرانی، فارغ از تناسب آن نیازها و روشهای پاسخگویی به آنها با ارزشها و هنجارهای فرهنگی و دینی، صرفا برای کسب سود و منفعت اقتصادی برای یک دوره کوتاهمدت - که احتمالا چندان نظارتی را هم بر خود نمییابند- نیازهای مورد علاقه چنین گردشگرانی را به همان صورت که خواهان آن هستند برآورده کنند.
تجربه شدن چنین امری ولو برای یک دوره کوتاه- ولی مؤثر، گسترده و عمیق- میتواند نقطه آغازی بر انحرافی دیگر از ارزشهای اسلامی- ایرانی باشد که بهآرامی در کشور تثبیت شود.
مطمئنا مسافران جامجهانی متناسب با فرهنگ بدون مرز این دوران به گونههای مشخصی خواهان پاسخدهی به گسترهای از نیازهای خود اعم از تفریح، سرگرمی، پوشش، تغذیه و حتی نیازهای جنسی هستند.
هرچند به صورت جستهوگریخته بعضا اخبار و شواهدی از انحرافات پدید آمده در پاسخ به چنین نیازهایی بویژه در شهرها و جزایر توریستی کشور دیده میشود (و این خود شاهدی بر وجود زمینه ابتدایی برای ظهور و بروز بیش از پیش چنین انحرافاتی است) اما آنچه این دوره یکماهه میزبانی را مهمتر از وقایع گذشته میکند اینکه چنین انحرافاتی در این بازه به صورت گسترده، واضح و با شدت بالا در میزبانی از مسافران فوتبال ظاهر شود.
برای جلوگیری از چنین آسیبهایی لازم است به صورت مشخص پروتکلهای فرهنگی و اجتماعی خود را تنظیم کرده و به صورت فعال برای آن در گسترهای از تبلیغات تصویرسازی مثبت کرد. آنچه ضروری است اینکه ما نباید پروتکلهای فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی- ایرانی خود را به عنوان یک نکته منفی در جذب گردشگر به حساب آوریم، بلکه باید برعکس باید آن را وجه ممیزه اساسی خود در جهانی که بشدت در حال یکشکل شدن است به حساب آورده و آنها را به عنوان وجوه ممیزهای جذاب تصویرسازی کرد.
در کنار این امر لازم است از اکنون برای نظارت دقیق بر نحوه میزبانی از مسافران جامجهانی برنامهریزی کرد.
دستگاههای نظارتی نباید اجازه دهند «امر اقتصادی»، فرهنگ و اجتماع را بلعیده و در خود هضم کند. مطمئنا اگر بهسرعت اقدام به طراحی دقیق و شفاف چنین پروتکلهایی نکرده و آن را از ترس کاهش گردشگران و کاهش درآمدهای اقتصادی ناشی از آن به صورت دقیق اعلام نکنیم با عواقب فرهنگی ناشی از آن روبهرو خواهیم شد.
اما در بعد ایجابی اگر مجموعه دستگاههای فرهنگی و تبلیغی مبتنی بر مطالعه و شناخت جامعه هدف خود (یعنی گردشگران فوتبالی) به صورت فعالانه اقدام به طراحی مجموعهای از فعالیتهای تبلیغی کنند، میتوان از این مقتضی به عنوان فرصتی ارزشمند برای طرح پیامهای انسانی موجود در بطن انقلاب اسلامی و همچنین بهبود تصویر جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی استفاده کرد.
به دلیل فضای بینالمللی مسافران جامجهانی به خوبی میتوان از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی استفاده کرد و مجموعه اقداماتی را برای برندینگ جمهوری اسلامی طراحی کرد.
در هر صورت آنچه لازم است اکنون مورد توجه قرار گیرد اینکه اگر صرفا از زاویه بهرهبرداری اقتصادی به مشارکت در جامجهانی فوتبال در قطر بخواهیم بپردازیم، نتیجه آن چیزی نخواهد بود جز تسهیل هضم شدن جامعه در دل فرهنگ بدون مرز و جهانی شده این دوران.
این در صورتی است که با یک برنامهریزی دقیق نهتنها میتوان از این امر جلوگیری کرد، که حتی میتوان از آن به عنوان بستری جهت طرح پیام آزادیخواهی انقلاب اسلامی به ملتها بهره برد. اگر این مقتضا را صرفا اقتصادی تحلیل کردیم، الزاما با ضربات فرهنگی ناشی از آن روبهرو خواهیم شد.
* پژوهشگر فلسفه سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام