عصر ایران ؛ کاوه معینفر - تقریبا یک هفته است هر روز زنان در کابل و برخی شهرهای دیگر افغانستان به خیابان آمده و اعتراض مشروع خود را به حاکمان جدید این کشور اعلام کردهاند. با در دست داشتن پلاکاردها و سر دادن شعارهایی میخواهند تا به آنها اجازه داده شود تحصیل و کارشان را ادامه دهند.
اگرچه بیشتر نگاه ها به احمد مسعود و جبهه مقاومت او در پنجشیر است ولی آنچه به همان اندازه قابل تحسین است این حق خواهی زنان افغانستان است که از نظر من کم از آن مقاومت ندارد.
صحرا کریمی (فیلمساز) و رئیس "افغان فیلم" که به خارج از کشور رفته است در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «مردان، سیاستمداران، بازرگانان و همه اقشار مردانه کشور راه های مشارکت اجتماعی خود را می یابند اما این تنها زنان هستند که راهی منازل شده و آینده آنها تاریک خواهد شد.»
جامعه افغانستان یک بار دیگر هم تجربه طالبان را داشته است در سال 1994 زمانی که نیروهای اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان بیرون رفته بودند ومجاهدین در افغانستان، علی الخصوص در کابل درگیر جنگ داخلی بودند، طالبان با شعار مبارزه با شرک و کفر و پیام صلح برای مردم افغانستان در مدت زمان کوتاهی توانستند کشور افغانستان را به زیر سلطه خود درآورند البته به غیر از بخشی در منطقه پنجشیر که احمد شاه مسعود در آنجا مستقر بود. در سال 1996 حکومت خود را با اسم امارت اسلامی افغانستان اعلام کردند.
آنها ابتدا با سلام و صلوات و صلح خواهی آمدند ولی بعد از به قدرت رسیدن به یکی از مرتجعترین حکومتهای تاریخ معاصر تبدیل شدند که به هیچ قانون و حق و حقوقی پایبند نبود.
حکومت طالبان با رادیو، تلویزیون، موسیقی، نقاشی، مجسمهسازی و آثار هنری مخالف بودند و حتی مجسمههای بودا در بامیان را که از جمله میراث فرهنگی و باستانی افغانستان و بشریت بود را منهدم ساختند.
آنان به زنان اجازه نمیدادند تا بدون همراهی مرد محرم یا بدون حجاب مخصوص (چادری یا برقع) که در آن صورت زنان هم معلوم نیست، از خانههایشان بیرون بروند. ریش مردان در نظام طالبانی باید بلند میبود و موهای سرشان را میبایست کوتاه میکردند. مردم را برای ادای نماز، به زور از مغازههایشان به مساجد میفرستادند. اگر دوست دارید به شکل مستقیم در جریان حال و هوای آن دوران قرار بگیرید فیلم سینمایی «اسامه» ساخته صدیق برمک را ببینید.
آنچه در این نوشتار برای من مهم و قابل ذکر است این مقاومت و حق خواهی زنان افغانستان است که علی رغم شناختشان از سبعیت و تندخویی طالبان باز از پای ننشسته و هر روز به خیابانها میآیند تا صدای اعتراضشان را سردهند.
تصاویری که از این زنان به جهان بیرون رسیده است احساسات متناقضی را در انسان بیدار میکند، همزمان هم تحسین و شعف دارم هم خشم و عصبانیت. تحسین و شعف برای این زنان بلند نظر و آزادیخواه و خشم و عصبانیت به تمام جهل و تاریکی که جلوی آنان میایستد و یا این چشم و گوش و دهان بستن تمام جهان بر روی خواست انسانی و طبیعی آنها!
راستی آن همه سازمان، مراکز حمایتی و یا سازمانهای مردم نهاد و ... که همواره ادعای دفاع از آزادی، حقوق زنان، کودکان و ... دارند چرا چنین ساکت و سر به زیر هستند. چرا هیچ کارزاری در هیچ جای دنیا راه نیافتاده است که به این زنان افغانستان پیام دهد ما در جهان خارج از مرز جغرافیایی صدای شما را شنیدیم. ما از شما حمایت میکنیم و ...
انگار در تمام جهان اعلام شده است چشم و گوش را بر افغانستان ببندید و بگذارید طالبان بیاید و کاری به کار کسی هم نداشته باشید.
شرم آور است این اندازه از چشم پوشی نسبت به انسانهایی که حدود 50 سال است روی آرامش و صلح را در خاک و بوم کشورشان ندیدهاند و هر از گاهی گروهی به بهانهای برآنها تاخته است.
در چنین مواقعی است که احساس میکنم سازمان ملل، مدافعان حقوق بشر و ... انگار مترسکهای خوش آب و رنگ بیش نیستند و به هیچ دردی نمیخورند.
تنها اتفاق امیدوار کننده این است که در فضای مجازی نگرانی و همراهی مردم را با مردم افغانستان میتوان دید و احساس کرد در گوشه گوشه این کره خاکی انسانهایی دلشان برای این بخش فراموش شده جهان میتپد.
بهرجهت درود بر تمام زنانی که در این روزها علی رغم تمام ترس و خفقانی که از سوی طالبان وجود دارد، دل به دریا زده و برای احقاق حقوق خود و فرزندانشان به خیابان آمده، یک کاغذ در دست گرفته اند که من حقم را میخواهم. واقعا درود بر شرف و غیرتشان.
این نوشته را با چند درخواست زنان هرات در بیانیه چند روز قبل آنها به پایان میبرم :
حفظ حقوق زنان خواست ما است.
ما خواهان حمایت و نظارت جامعه جهانی هستیم.
ما خواهان مشارکت در تصمیم گیرهای کلان حکومتی هستیم.
ما خواهان ادامه فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود هستیم.
ما خواهان بازگشایی مدارس و دانشگاه ها و برخورداری از تمام امکانات آموزشی هستیم.
ما خواهان حق برخورداری از امنیت و آزادی هستیم.
بخدا قسم این همه بی تفاوتی مایه شرمساری است
درود بر عصر ایران
درود بر شما و عصر ایران که صدای آنان هستید
دقیقا چه موقعی حسی غیر از این نسبت به این سازمان ها داشته اید؟