عصر ایران - این روزها و بعد از سوزاندن تأسف بار کتاب مرجع پزشکی "هاریسون" ، بحث های مرتبط با طب سنتی، بسیار داغ شده است.
به این بهانه می خواهیم ببینیم که طب سنتی خوب است یا خیر؟ علم است یا کلاهبرداری؟ مفید است یا مضر یا بی فایده؟
قبل از هر چیز، یک نکته را تصریح می کنیم: ما در این مطلب، راجع به طب سنتی صحبت می کنیم نه درباره کسانی در این رشته کار می کنند. همچنین، طب اسلامی را نیز همان طب سنتی قلمداد می کنیم.
برای این که مطلب طولانی نشود، آن را در چند بند خلاصه می کنیم:
طب سنتی، در طول قرن های متمادی، انسان های زیادی را با موفقیت درمان کرده است. بیهوده نیست که کتاب "قانون" بوعلی سینا به مدت 700 سال، کتاب مرجع پزشکی جهان بوده و در دانشگاه های اروپا نیز تدریس می شده است.
اگر طب سنتی، کارایی نداشت، قطعاً در گذر زمان از بین می رفت ولی واقعیت این است که همین امروز هم افراد زیادی با روش های طب سنتی درمان شده اند. احتمالاً هر کدام از ما نیز افرادی را سراغ داریم که با روش ها و داروهای طب سنتی درمان شده اند.
با این حال، نباید در کارایی طب سنتی اغراق کرد و آن را معجزه وار درمانگر همه دردها و بیماری ها دانست. طب سنتی برای بسیاری از بیماری ها، درمان دارد و برای بسیاری از بیماری ها نیز راهکاری ندارد. از طب سنتی باید در حد و اندازه خودش انتظار داشت و از پزشکی مدرن نیز البته همین طور.
بر خلاف تصورات عمومی که طب سنتی را یک موضوع منسوخ می دانند، سازمان بهداشت جهانی (WHO) ، طب سنتی ملل مختلف را به رسمیت می شناسد و در سال های اخیر کشورها را به توسعه طب سنتی خود و ترویج "آموزه های تأیید شده" آن حتی در سطح جهانی تشویق می کند.
دكتر مارگارت چان مدير كل سازمان جهانی بهداشت در همایشی در فوريه 2113، تاکید کرد که "طب سنتی در موارد تایيد شده از جهت کيفيت، ایمنی و اثر بخشی، برای دستيابی به شعار و هدف دسترسی همه مردم به مراقبت های بهداشتی کمک کننده و راهی برای مقابله با افزایش بيماری های غير واگير مزمن است."
سازمان بهداشت جهانی، همچنین استراتژی مشخصی برای طب سنتی تدوین کرده است و بنا دارد سهم طب سنتی در بهداشت، پیشگیری و درمان را در جهان افزایش دهد.
بر اساس این استراتژی سازمان بهداشت جهانی، کشورهای عضو را تشویق می کند که طب سنتی کشور خود را به عنوان بخش مهمی از نظام سلامت کشورشان به رسمیت بشناسند و علوم مرتبط با طب سنتی خود را با دیگر کشورها به اشتراک بگذارند کما این که چین هم اکنون طب سوزنی خود را در بیش از 100 کشور جهان توسعه داده است. در وزارت بهداشت ایران نیز "دفتر طب ایرانی" تشکیل شده است که در این باره با سازمان بهداشت جهانی همکاری می کند.
ساختمان سازمان بهداشت جهانی در ژنو
در ایران هر کسی به خود اجازه میدهد که بدون داشتن دانش کافی از طب و صرفاً با خواندن چند کتاب یا طی یک دوره چند روزه، ادعای طبابت سنتی کند. این در حالی است که تجربه کشورهایی که طب سنتی در آنها قدمت بیشتری دارد، نشان می دهد که هر چه این عرصه نظام مندتر باشد، خروجی بهتری دارد.
به عنوان مثال در هنگ كنگ و چين - دارای یکی از قدیمی ترین طب های سنتی جهان با هزاران سال سابقه - هر کس که بخواهد به عنوان درمانگر طب سنتی فعالیت داشته باشد باید با دارا بودن مدرک کارشناسی، دوره های آموزشی مفصلی طی کند، امتحان دهد و از انجمن پزشکان طب چینی مجوز بگیرد. این مجوز، تنها سه سال اعتبار دارد و بعد از آن نیز برای تمدید، باید دوره های آموزشی لازم را طی کند و آزمون دهد.
در ایران نیز دانشکده طب سنتی ایجاد شده و پزشکان می توانند تخصص خود را در رشته طب سنتی بگیرند. با این حال، هنوز برای افراد پرشمار غیر پزشکی که در این زمینه فعالیت دارند، ساز و کار مشخصی وجود ندارد.
بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، بیش از 250 هزار درمانگر در ژاپن در زمینه طب سنتی ژاپنی (کامپو، موکسا، ماساژ درمانی، فتیله گذاری، جودو درمانی و ... ) فعال هستند و 84 درصد از پزشکان ژاپنی از رویکرد "کامپو" که مبتنی بر گیاه درمانی است، استفاده می کنند؛ سازمان های بیمه نیز بخش عمده ای از خدمات طب سنتی را تحت پوشش دارند.
در چين نیز ده ها هزار موسسه رسمی خدمات طب سنتی فعالیت دارند و 91 درصد بيمارستان ها داراي بخش طب
سنتی اند.
در كره جنوبی پزشكان طب سنتی مجوز ارائه خدمات طب سنتی كره را در بيمارستانها و درمانگاه هاي دولتی و خصوصی دارند و بیمه نیز آنها را تحت پوشش قرار می دهد.
در سوئيس نیز از سال 1991 برخی خدمات طب سنتی مانند گياه درمانی به رسمیت شناخته شده اند و دولت سوئیس، یک برنامه ملی برای سنجش اثر روش های طب سنتی و استفاده از آن در نظام سلامت اش تدوین کرده است. در سایر کشورها نیز مانند آمریکا، گردش مالی استفاده از خدمات درمانی طب سنتی رو به افزایش است.
قهرمانان ورزشی آمریکا از مزایای بادکش استفاده می کنند؛ مایک فلپس، قهرمان شنای جهان
نتیجه گیری
طب سنتی (اعم از ایرانی، چینی، ژاپنی، کره ای، یونانی، عربی و ...) بخشی از میراث بشری است که با پزشکی نوین هدف مشترکی دارد و آن "توسعه بهداشت و درمان" است. بنابر این هر جا که این هدف محقق شود، باید تقویت اش کرد و هر جا که ثابت شود فلان فرمول پزشکی (اعم از سنتی و مدرن) ناکارآمد است، آن را باید کنار گذاشت.
بخش های تأیید شده طب سنتی را باید تقویت کرد چرا که روش های درمانی و داروهای آن، سازگاری بیشتری با بدن انسان دارند تا داروهای شیمیایی.
وانگهی، اتکاء صرف به طب سنتی و نفی دستاوردهای درخشان طب مدرن، قطعاً حماقت است و افراد زیادی تا کنون به خاطر باور بیش از حد به طب سنتی و رویگردانی از پزشکی جدید، جان خود را از دست داده اند.
بر عکس اش نیز صادق است و بسیاری از افراد خود را از خدمات که طب سنتی در اختیارشان می دهد محروم می کنند و متضرر می شود.
علت اش نیز این است که نگاه به این دو طب در جامعه ما، "شبه ایدئولوژیک" شده است و عده ای بدون داشتن دلیل علمی، کل طب سنتی را انکار می کنند و گروهی نیز به آن بسان امری مقدس می نگرند. جمعی نیز بدون داشتن مطالعه و دانش، پزشکی نوین را آماج انواع اتهامات قرار می دهند و فراموش می کنند که بارها و بارها از همین طریق مداوا شده اند یا دستاوردهای بی نظیری چون واکسیناسیون و ریشه کن شدن بیماری هایی چون فلج اطفال، مرهون دانش پزشکی روز است.
البته عملکرد طبیبان سنتی و پزشکان جدید نیز در شکل گیری این دوگانه مؤثر است و پارادایم های ذهنی جامعه را سمت و سو داده است.
نگاه متعصبانه را کنار بگذاریم و از خدمات تأیید شده هر دو طب (سنتی و مدرن) برای سلامتی و درمان مان استفاده کنیم و صد البته که باید مراقب باشیم در دام شیادها و مدعیان نیفتیم که بسیارند!
_____________________
بیشتر بخوانید:
6 نکته درباره طب سنتی
بر اساس طبع خود غذا بخورید: گرم، تر، سرد، خشک
کدام خدمات طب سنتی تحت پوشش بیمه قرار می گیرد
_____________________
در حال حاظر با يك دوره كوتاه مدت حتى يك فرد ديپلمه خود را دكتر سنتى ميداند ودارو تجويز ميكند
طب سنتی خرافات است
بقول بزرگان
هر چیز بجای خویش نیکوست
در کشورهای شرق دور نه فقط بر طب سنتی تاکید می کنند بلکه آنرا علمی و مدرن هم کرده اند، اما
در ایران از آن گریزان هستند و برخلاف شرق دور که در گسترش آن مجد هستند آنرا بی اثر می دانند چرا؟
در دنیا موضوعی مانند طب سوزنی که از شرق دور آمده است امروز هم علمی شده است هم همه گیر و پزشکان معتبر دنیا آنرا تجویز می کنند اما
در ایران اینگونه درمانها که سنتی هستند را و با نام عصب گیری در جوامع قدیم و طب سنتی رایج بوده را مضحک می دانند چرا؟
امروزه ماساژ تایلندی و چینی و ژاپنی بسرعت بجای فیزیو تراپی جا باز کرده و مدارس بین الملی آنرا تدریس می کنند اما
در ایران این گونه امور که شامل ماساژ سنتی و مالش و قولنج و مالش با چون و روغن است را شارلاتان می دانند چرا؟
در همین مقاله نویسنده در ابتدا سریع از کلمه طب اسلامی فرار می کند و کلام خود را به عنوان طب سنتی مطرح می کند چرا؟
کلام نویسنده «همچنین، طب اسلامی را نیز همان طب سنتی قلمداد می کنیم».
اگر طبی به نام طب اسلامی که طب سنتی را شامل شود را بتوان علمی و بین الملی کرد چرا از آن گریزانید؟
از دیگر نشانه های شبه علم باور به تئوری های توطئه می باشد.
این فقط یه خلاصه بود. پیشنهاد میکنم درباره شبه علم بیشتر بخونید.
این اطبا با استفاده از همین کلمه اسلامی درصورتی که بیمار بهبود پیدا نکرد آن را به بی ایمانی و بی اعتقادی متهم کرده و عملا ناتوانی خود را پنهان میکنند .