عصرایران؛ احسان محمدی- از آن دسته مدیرانی است که بیهیچ تواضعی از خودش تعریف میکند. میگوید «شهریار قطعه شعری را به من تقدیم کرد». میگوید « توانایی نوشتن مطالبی را دارم که اگر ۱۰ نفر آن را بخوانند، حداقل ۶ نفرشان گریه کنند!». میگوید « چند سال قبل به من پیشنهاد شد که استاندار همدان شوم اما به خاطر آقامحمدی آن را قبول نکردم.». میگوید «۴ سال سابقه جبهه دارم. از جمع ورزشی ها یادم نمیآید کسی در جبهه هم دوره من بوده باشد.».
می گوید «رکورددار مدیرعاملی در استقلال هستم. موفقیتهای من برابری میکند با موفقیتهای ۵۰ سال گذشته استقلال. در ۵ قرن گذشته حدود ۴ قهرمانی داشتیم اما در ۶، ۷ سال که من مدیرعامل بودم به ۵ قهرمانی رسیدیم». میگوید « محبوبترین مدیرعامل باشگاه استقلال از دیدگاه هواداران هستم.». میگوید « آنقدر فوتبالم خوب بود که با ۱۲ سال سن در رده بزرگسالان هم بازی میکردم! حتی در یک مقطعی که مهاجرانی سرمربی جوانان ایران بودند من، باغآبادی و شیخلاری را به تیم جوانان دعوت کرد.».
میگوید «آنقدر سرعتم زیاد بود که همبازیهایم میگفتند که همیشه از توپ جلوترهستی. در سرعتی بودن من همین بس که قهرمان دوی صد متر غرب کشور هم بودم. فوتبالم تقریبا شبیه برهانی بود با این تفاصیل که سرعتیتر از او بودم!» میگوید « کار اصلی من واردات کاغذ است و به شخصه کاغذ بسیاری را از روزنامهها را تامین میکنم.» میگوید « بالغ بر ۱۵ سال سرمقاله مجله جوانان را مینوشتم. یکسری مقالات سیاسی بنده نیز در روزنامه های کیهان و اطلاعات به چاپ رسیده است. آن زمان جنگ بود و مسایل جنگ را به خوبی تحلیل میکردم.». میگوید ...
اینها و بیش از اینها را علی فتحاللهزادهخویی میگوید، متولد ۱۳۳۷ خوی در استان آذربایجان غربی. کارش را با روزنامهنگاری شروع کرد و سالهاست که یا مدیرعامل باشگاه استقلال تهران است یا آلترناتیو ازلی-ابدی آن. خودش را دارای دو مدرک دکترای اقتصاد از آکادمی ملی علوم آذربایجان میداند و میگوید: «با تصویب مجلس آذربایجان، تغییراتی در شیوه آموزشی این کشور ایجاد شده و طبق این تغییرات، افرادی که در رشته اقتصاد تحصیل میکردند، دو مدرک اقتصاد کلان و اقتصاد بینالملل دریافت میکنند. الان هم من دو تا دکتری از آکادمی علوم آذربایجان گرفتهام.»
این آکادمی در شهر باکو واقع است و گفته میشود مهمترین سازمان پژوهشی دولتی در جمهوری آذربایجان بهشمار میرود. مهمترین وظیفه این نهاد «پاسداری، گسترش و پرورش زبان ترکی آذربایجانی» عنوان میشود. برخی میپرسند فتح الله زاده آنچنان به زبان انگلیسی تسلط ندارد که بتواند از تز دکترایش دفاع کند و اصلاً این مدرک دکترا را به چه زبانی گرفته است نکند مثل همان عنوان شوالیه باشد؟!
لقب شوالیه به یک سوژه همیشه تکراری برای عادل فردوسیپور در برنامه 90 تبدیل شده بود و دست از آن برنمیداشت. علی فتحاللهزاده که به دعوت مرکز تحقیقات و نوآوری مدیریت اروپا به بروکسل سفر کرده بود، طی مراسمی نشان و لوح شوالیه فوتبال ایران را از آن خود کرد.
اما بعدها فاش شد او برای دریافت این لقب مبلغ ۳۰۰۰ دلار پرداخت کرده است که به گفته خودش این مبلغ بابت ثبتنام بوده است. چندی بعد دفتر نمایندگی این شرکت در تهران پلمب شد تا شائبه خریداری این لقب پررنگ تر شود. به طوریکه یکی از مدیرعامل های یک تیم لیگ برتری گفت: افراد علاقمند میتوانند با پرکردن فرم و ارسال مدارک خود، درخواست دریافت این نشان را داشته باشند. موسسه فوق به برخی مدیران ایرانی در دفتر کارشان نشان شوالیه را اهدا کرد و نیازی به سفر آنها به اروپا هم نیست.
او در چند سال گذشته به یا مدیرعامل استقلال بوده یا آلترناتیو مدیریت در این باشگاه. به صورت مکرر استعفاهای مصلحتآمیز داده است و همیشه از بیپولی و عدم کمکهای دولتی گلهمند است و میگوید از دسته چک و حساب شخصیاش برای خرید بازیکن و مدیریت باشگاه استقلال کمک میگیرد.
فتحاللهزاده را یکی از مدیران باهوشی میدانند که روابط سیاسیاش را افشا نمیکند و بسیاری از ارتباطات با محافل سیاسی را زیرپوستی انجام میدهد. او البته سال 89 با احمدینژاد که می گفتند هوادار آبی هاست دیدار کرده است و در مورد مشکلات استقلال از او کمک خواسته است. خودش میگوید:« من یک بار خدمت دکتر احمدینژاد رییسجمهور رسیدم و در 4 دقیقه صحبت ، بسیاری از مشکلات استقلال را حل کردم چون رییسجمهور بسیار دقیق و فهیم بود و با توضیحاتی که دادم دستورات لازم را صادر کرد. اگر 5 دقیقه دیگر بتوانم با رییسجمهور صحبت کنم و او وقت بدهد ، تمام مشکلات استقلال را حل می کنم». دیداری که به نظر میرسد با حسن روحانی هیچوقت انجام نگرفت یا اخبار آن به بیرون درز نکرد.
البته فتحاللهزاده در دیدار و رایزنی ید طولایی دارد، او در سه-چهارسال قبل با کوجیهاندا، سفیر کبیر امپراتوری ژاپن دیدار کرد، دیداری که گفته شد به منظور یافتن راه های همکاری در مناسبات ورزشی، فرهنگی و هنری بین کشورهای ایران و ژاپن بوده است اما اینکه چرا فتحاللهزاده به نمایندگی از ورزش ایران برگزیده شد کسی پاسخی نداد! او البته در همین راستا با سفیر برزیل در تهران هم دیدار کرد! حتی گفته شد تعداد دیدارهای حسن روحانی با سفرای خارجی کمتر از دیدارهای فتحاللهزاده با سفیران خارجی بوده است!
او البته در مراسم تحلیف روحانی حاضر بود. سایت مشرق عکسی از این حضور منتشر کرد و البته اجازه انتشار کامنت تلخ یکی از خوانندگان سایت را داد که نوشته بود: «تا دیروز بند کیف آقای دکتر احمدینژآد بود حالا الکی الکی روحانی روحانی میکنه. خوبه آدم یه کم معرفت داشته باشه»!
این خواننده احتمالاً عکسهای مراسم گرامیداشت ناصر حجازی را هم دیده است، جایی که فتحاللهزاده در یکقدمی سید محمد خاتمی که روی صندلی در ردیف نخست نشسته بود به پاخاسته و رو به او کف میزند! او در واقع به نظر میرسد در ظاهر وانمود می کند با هیچکس مشکلی ندارد و هرکس برای استقلال قدمی، قلمی یا درمی بردارد برایش کف میزند. شوالیه چندی پیش در همین راستا گفت که برای حل مشکلات مالی باشگاه به روحانی نامه مینویسد. مشکلاتی که به نظر میرسد تا ابد ادامه خواهد داشت.
دکتر فتحاللهزاده البته با بازیکنانش هم دچار مشکلاتی شد که چندان در پرده نماند. از یکسو مجتبی جباری مدعی شد که مدیرعامل را با مَشت نواخته است و از سوی دیگر ادبیات خاص فتحاللهزاده هر بار باعث جنجال تازهای میشود. او بعد از عقد قرارداد با خسرو حیدری گفت:«در نقل و انتقالات از تجربه دوستانم در شورای امنیت ملی استفاده کردم چون آنها ریگی را پایین آوردند من هم حیدری را»! قیاس حیدری با عبدالمالک ریگی که به جرم اقدامات تروریستی به دار آویخته شد حیرتانگیز بود اما شگفتی آفرینیهای فتحالله زاده ادامه داشت او گفت:« به آندو گفتم یا قراردادت را امضا می کنی یا پرتت میکنم بیرون»!
علی فتحاللهزاده در میان استقلای ها هواخواهان بسیاری دارد، برای او القاب مختلفی ساختهاند و لیدرهایی با تمام حنجره نامش را روی سکوهای گُرگرفته آزادی فریاد میزنند. او میان طیفی از آبیها محبوب است گرچه اختلافهایی با قلعهنوئی و حجازی داشته و دارد اما توانسته است با سیاست خاص خودش از میان شعلههایی که حتی یکی از آنها برای خاکستر کردن هر مدیری کافی است ققنوسوار بگذرد.
تردیدی نیست که فتحاللهزاده علاوه بر ادبیات غافلگیرکننده، اشتیاقاش برای کُری خواندن، تلاشش برای جذب بازیکنان به هر قیمتی و بمب ترکاندن، در تمام این سالها از لابیهای سیاسی هم بهره برده است، اما این نیمه پنهان و روابطش در عالم سیاست و میان مجلسیون هنوز هویدا نیست. او این روزها در حال تلاش برای بازگشت به استقلال است. در بلبشوی مدیریت فتحی و رفتن استرماچونی و استعفا و ... او دوباره میخواهد به قلعه استقلال برگردد. مردی که سیری ناپذیر است و دوست دارد همه از او به عنوان فرشته نجات استقلال نام ببرند.
خنده دار ترین مطلب بود که میتونستین بنویسین. جالبه که رنگ انتخاباتش "قرمز" بود و تمام رانت خورهاش از قبیل بابک زنجانی و هدایتی و غیره همه پرسپولیسی بودند.
آقا جواد سرت سلامت.
چون بطور یقین اینا همه چیز نمیشه !
علی فتح الله زاده خویی پدیده ی قابل مطالعه ای است. شاید لازم باشد مستندات پیرامون او بیشتر گرد آید. فرضیه ی قوی این است که بیشتر تشنه ی قدرت باشد تا شیفته ی خدمت؛ اما خوب چه کسیست که نداند در این شهر همه با صورتک خدمتگزاری وارد صحنه میشوند!
ولی دم نگارنده گرم که تو چند خط چند ده تهمت به این بنده خدا زد فقط به دلایل سیاسی.
وای به ما مردم که رسانه هایی داریم که برای کوبیدن جریان مخالف شعار جدایی ورزش از سیاست رو میدن اما...
چون من مشكوكم