خوانندگان "عصرایران" به یکدیگر کتاب معرفی می کنند. اگر شما هم کتابی خوانده اید و از آن خوش تان آمده، خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کنید.
خوانندگان عصر ایران به یکدیگر کتاب معرفی می کنند. اگر شما هم کتابی خوانده اید و دوست دارید خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کنید، از طریق فرمی که در این لینک است، اقدام کنید.
*** لطفا اگر درباره کتاب های معرفی شده، نظری دارید، زیر همین پست برایمان بفرستید. (ولی معرفی کتاب را فقط از طریق این لینک باشد).
_____________________________________________
نام کتاب: کتاب کوچک فلسفه
نام نویسنده/ مترجم: گريگوري برگمن / كيوان قباديان
پیشنهاد دهنده: عطیه رضایی ) تهران - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)
ناشر: اختران
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
کتاب شرح مختصری از اندیشه مردان فلسفه ارائه می دهد و در واقع جانمایه تفکر آنها را بیان می کند. زبان کار بسیار ساده و قابل فهم است و گرچه برای کسانی که مطالعات فلسفی دارند، شاید بسیار ساده انگارانه به نظر برسد، اما برای مبتدی ها (!) زبان مناسبی است. در هر فصل، در یک کادر، مهمترین عناصر اندیشه متفکر مورد بحث معرفی شده است. بر این اساس نویسنده برای هر فیلسوف، چنین ویژگی هایی برشمره است: «تالس و پیش سقراطیان: مسائل بنیادی فلسفه را مطرح کرده اند. سقراط: انسان را موضوع فلسفه قرار داد.
________________________________________
نام کتاب: سرود کریسمس
نام نویسنده/ مترجم: چارلز دیکنز/ وجیهه آیتاللهی
پیشنهاد دهنده: مسعود ( تهران – کارشناس ارشد)
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
سرود کریسمس در میان همه داستانها و رمانهای چارلز دیکنز اثری خوشبخت و خوشاقبال است. داستانی است نوستالژیک برای خوانندگان غربی و شیرین و احساساتبرانگیز برای همة مردم دنیا.
چارلز دیکنز انگلیسی آن را در سال ١٨۴٣، زمانی نوشت که شهرتی جهانی یافته بود. اقبال و خوشبختی کتاب یکی ناشی از همین شهرت نویسنده بوده و دیگر از آنرو که تا امروز فیلمها و کارتونها و نسخههای مصور بسیاری براساس آن تولید و به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
_____________________________________
نام کتاب: پاییز فصل آخر سال است
نام نویسنده/ مترجم: نسیم مرعشی
پیشنهاد دهنده: مونا زند
ناشر: چشمه
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
این رمان دو بخش اصلی با نامهای «تابستان» و «پاییز» دارد که هر کدام به سه فصل تقسیمبندی میشوند که تکهی اول و دوم و سوم نامیده شدهاند. هر کدام از این فصلها هم توسط یکی از این سه دختر روایت میشود. این رمان برشهایی از زندگی سه دختر در آستانهی 30سالگی است. زندگی این سه دختر از دوران دانشگاه به هم گره خورده و حالا راهشان کاملا از هم جداست؛ اما روی زندگی هم تاثیر میگذارند. در قسمتی از این رمان میخوانیم:
«نمیخواهم برگردم اهواز. آدم که راه رفته را برنمیگردد. همان سه چهار روزی که آنجا بودم فهمیدم نمیتوانم بمانم. اهواز گرم است. هرم گرما از زمین بلند میشود و روی سینهی آدم هوار میشود. چهقدر عصر بروی جادهی ساحلی و برگردی و بشود بیست دقیقه؟ چهقدر زیر باد کولر که بوی خوب خاک میدهد مجله بخوانی؟ چهقدر عصرها بروی بازار کیان با زنهای عرب سر رطب و ماهی زبیدی چانه بزنی و بخندی؟ اینبار که رفتم، اهواز کوچک شده بود انگار. کوچکتر از کودکیام. با چهار قدم از هر خیابانی رد میشدم. چهارشیر وصل شده بود به فلکهی نخلها. فلکهی نخلها وصل شده بود به سیدخلف. حیاطهای کوچک و سنگرهای اندازهی قوطی کبریت، وقتی خیره میشدم بهشان، تصویرهای کودکیام را بههم میریخت و خاطرههایم را گم میکرد. شبها آنجا قرار نمیگرفتم. دلم خانهی خودم را میخواست.»
_______________________________________
نام کتاب: کافه پیانو
نام نویسنده/ مترجم: فرهاد جعفری
پیشنهاد دهنده: محسن دشتی ( قم)
ناشر: نشر چشمه
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
این کتاب یکی از رمانهای پرفروش ایرانی محسوب میشود. درک فرهاد جعفری از رمان در ساختارمند بودن اثر متجلی شده است. به نظرم اصول اساسی یک داستان خوب در این کتاب رعایت شده است. شاید مهمترین نکتهی منفی آن، رهاشدن آدمهایی هستند که در میانهی داستان به آنها علاقهمند میشویم.
در قسمتی از متن کتاب آمده است: «خیلی وقت بود احساس بیفایدگی و بیمصرفبودن میکردم و علاوهبراین، یکبار که دختر هفتسالهام برداشت و ازم پرسید: بابایی تو چه کارهای؟! هیچ پاسخ قانعکنندهای نداشتم که بهش بدهم. یعنی راستش را بخواهید به خودم گفتم: تا وقتی هنوز زندهام، چندبار دیگر ممکن است پیش بیاید که این را ازم بپرسد و من چندبار دیگر میتوانم ابرویم را بیندازم بالا و بهش بگویم: «خودمم نمیدونم بابایی.» اما اگر مینشستم و داستان بلندی مینوشتم و بعد منتشرش میکردم؛ میتوانستم بهش بگویم: «اگر کسی یکوقت برگشت و ازت پرسید بابات چهکاره است، حالا توی مدرسه یا هر جای دیگری؛ یک نسخه از «کافه پیانو» را همیشه توی کیفت داشته باش تا نشانشان بدهی و بهشان بگویی بابام نویسندهاس. حالا شاید خوب ننویسه؛ اما نویسندهاس.»
_______________________________________
نام کتاب: ته خیار
نام نویسنده/ مترجم: هوشنگ مرادی کرمانی
پیشنهاد دهنده: مصطفی شمس ( زاهدان- لیسانس)
ناشر: معین
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
بیتردید هوشنگ مرادی کرمانی یکی از شناختهشدهترین چهرههای ادبیات کودک و نوجوان ایران است. خلق «قصههای مجید» اولین اتفاق مهم زندگی حرفهای اوست که خاطرات شیرینی را در ذهن مخاطبانش تداعی میکند.
درخشش مرادی کرمانی در جشنوارههای مختلف و ترجمه آثار او موفقیتی بزرگ برای ادبیات کودک و نوجوان ایران محسوب میشود. کتاب «ته خیار» شامل 30 داستان کوتاه به قلم هوشنگ مرادی کرمانی است. او در این داستانها با نگاهی طنز و یا به قول نویسنده زهرخند به موضوعات تلخی چون مرگ، پیری، مشکلات زندگی، بیپولی و ... پرداخته است
____________________________________________
نام کتاب: چگونه ثروتمند شویم
نام نویسنده/ مترجم: دونالد ترامپ / آرزو عادلی
پیشنهاد دهنده: -
ناشر: انتشارات داریوش
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
ترامپ رییس جمهور آمریکاست و کتابهای زیادی در مورد تجارت دارد. یکی از بهترین کتابهای او چگونه ثروتمند شویم است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم: من مدیر و رئیس سازمان ترامپ هستم. دوست دارم بیانش کنم زیرا برایم به منزله یک معامله بزرگ وعالی است. در حال حاضر این سازمان حدود بیست هزار عضو دارد. من یکبار در آگهی که چاپ کردم، اعلام کردم که فقط با بهترین ها کار میکنیم.