خوانندگان "عصرایران" به یکدیگر کتاب معرفی می کنند. اگر شما هم کتابی خوانده اید و از آن خوش تان آمده، خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کنید.
خوانندگان عصر ایران به یکدیگر کتاب معرفی می کنند. اگر شما هم کتابی خوانده اید و دوست دارید خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کنید، از طریق فرمی که در این لینک است، اقدام کنید.
*** لطفا اگر درباره کتاب های معرفی شده، نظری دارید، زیر همین پست برایمان بفرستید. (ولی معرفی کتاب را فقط از طریق این لینک باشد).
________________________________________________
نام کتاب: یک ذهن کامل نو
نام نویسنده/ مترجم: دنیل پینک/رضا امیررحیمی
پیشنهاد دهنده:عطیه رضایی ( تهران- کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)
ناشر: کند و کاو
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
دنیل پینک در این کتاب توضیح میدهد که ما چگونه از عصر اطلاعات به عصر مفهوم پردازی رسیدهایم و برای اینکه در این دوره جدید موفق باشیم چگونه باید ذهن و ذهنیت جدیدی را برای خود خلق کنیم.
دنیل پینک در کتاب ذهن کامل نو میکوشد با توجه به تغییراتی که معتقد است در جهان اطراف روی داده است، به ما کمک کند تا بتوانیم از تفکرات قدیمی عصر اطلاعات، که بر پایهی تحلیلهای منطقی، ریاضی و شبه کامپیوتری بنا شده است عبور کرده و برای دنیای امروز بیندیشیم و زندگی کنیم. دنیایی که در آن، «طراحی» و «همدلی» مهمتر، اثربخشتر و سودبخشتر از جمع و تفریق و محاسبات ریاضی و مهندسی است.
__________________________________________
نام کتاب: 1984
نام نویسنده/ مترجم: جورج اورول/ حمیدرضا بلوچ
پیشنهاد دهنده: مینا ( تهران – کارشناس ارشد)
ناشر: انتشارات مجید
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
1984 تابهحال به بیش از 65 زبان مختلف برگردان شده، میلیونها نسخه از آن فروخته شده و درنتیجهی آن، جورج اورول به جایگاه ممتازی در ادبیات جهان رسیده است. با توجه به تصویر روشنی که اورول در این کتاب از نظام های تمامیتخواه ارائه میدهد، این کتاب بیانیهی سیاسی شاخصی در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و کمونیسم شمرده میشود. «جهان اورولی»، اصطلاحی است که بهصورت خلاصه توتالیتاریسم و نظامهای سرکوبگر را توصیف میکند. 1984 داستان وینستون اسمیت را روایت میکند؛ فردی که نماد یک شهروند عادی دگراندیش در دنیاهای اورولی است. رمان 1984 را جورج اورول در سال 1949 نوشت، زمانیکه جنگ دوم جهانی بهتازگی به پایان رسیده بود و جهان خطر تسلیمشدن در مقابل دیکتاتوری را بهخوبی فهمیده بود. در آن زمان جنگ سرد هنوز به معنای واقعی آغاز نشده بود و در دنیای غرب روشنفکرانی به دفاع از کمونیسم برخاسته بودند.
درواقع اورول این کتاب را برای اخطار به غرب در مورد گسترش کمونیسم نوشت؛ اما داستان این اثر را میتوان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحتسلطهی حکومتهای استبدادی تعمیم داد. داستان در سال 1984 (35 سال بعد از تاریخ نگارش کتاب) در شهر لندن رخ میدهد. بعد از جنگ جهانی، حاکمان کشورهای قدرتمند به این نتیجه رسیدهاند که اگر جهان به همین ترتیب روند افزایش ثروت را ادامه دهد، ارکان جامعهی طبقاتی به خطر میافتد و حکومتشان سرنگون خواهد شد. آنها تنها راه جلوگیری از این امر را نابودکردن ثروت تولیدشده در جنگی بیپایان میبینند.
____________________________________________
نام کتاب: زنانی که با گرگ ها می دوند
نام نویسنده/ مترجم: کلاریسا پینکولا استس/ سیمین موحد
پیشنهاد دهنده: محسن خانعلی ( تهران )
ناشر: نشر پیکان
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
نویسنده در این کتاب با استفاده از گنجینهی غنی داستانهای اساطیری، کهنالگوها، افسانههای پریان و قصههای ملل، راه اتصال مجدد به نیروی قدرتمند و سالم طبیعت غریزی زنان را نشان میدهد. کتاب حاضر در شانزده بخش تدوین شده است. عنوان بخشها از این قرار است: «سردادن زوزه: احیای زن وحشی»، «تعقیب متجاوز: آغاز خودآگاهی»، «بوکشیدن حقایق: اعادهی شهود به مثابه کسب خودآگاهی»، «یافتن جفت: وحدت با دیگری»، «شکار: زمانیکه قلب، شکارچیای تنهاست»، «یافتن خانوادهی خود: تعلق به مثابه تبرک»، «جسم سرخوش: بدن وحشی»، «حفاظت از خویشتن: تشخیص تلهها، دامها و طعمههای سمی»، «بازگشت به خانه: بازگشت به خویشتن»، «آب زلال: پرورش زندگی خلاق»، «شور جنسی: اعادهی جنسیت والا»، «تعیین قلمرو: مرزهای خشم و بخشش»، «زخمهای نبرد: عضویت در قبیلهی زخمیها»، «خودآگاهی در جنگل جهان زیرین»، «سایه به سایه: آوای ژرف» و «مژهی گرگ». مایا آنجلو دربارهی این کتاب گفته است: «من بهخاطر کتاب زنانی که با گرگها میدوند، از دکتر کلاریسا پینکولا استس متشکرم. این اثر به خواننده نشان میدهد که جسوربودن، پرمهربودن و زنبودن چقدر شکوهمند است. هر کسی که سواد خواندن دارد، باید این کتاب را بخواند.»
__________________________________________
نام کتاب: ته خیار
نام نویسنده/ مترجم: هوشنگ مرادی کرمانی
پیشنهاد دهنده: رضا الیاسی( تهران- روابط عمومی)
ناشر: معین
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
بیتردید هوشنگ مرادی کرمانی یکی از شناختهشدهترین چهرههای ادبیات کودک و نوجوان ایران است. خلق «قصههای مجید» اولین اتفاق مهم زندگی حرفهای اوست که خاطرات شیرینی را در ذهن مخاطبانش تداعی میکند. درخشش مرادی کرمانی در جشنوارههای مختلف و ترجمه آثار او موفقیتی بزرگ برای ادبیات کودک و نوجوان ایران محسوب میشود. کتاب «ته خیار» شامل 30 داستان کوتاه به قلم هوشنگ مرادی کرمانی است. او در این داستانها با نگاهی طنز و یا به قول نویسنده زهرخند به موضوعات تلخی چون مرگ، پیری، مشکلات زندگی، بیپولی و ... پرداخته است. در بخشی از داستان «ته خیار» میخوانیم: «خوابش نمیبرد. بلند شد. خیاری از میوهخوری روی میز برداشت. خواست پوست بکند و بخورد. خوب نمیدید. عینکش را زد، کارد را برداشت، سر و ته خیار را نگاه کرد. گل ریز و پژمردهای به سر خیار چسبیده بود. به تابلویی که روی کمد بود نگاه کرد. هر وقت میخواست خیار بخورد، آن را میدید و لبخند میزد. «زندگی به خیار میماند، تهاش تلخ است.»
_________________________________________
نام کتاب: کافه پیانو
نام نویسنده/ مترجم: فرهاد جعفری
پیشنهاد دهنده: مونا سعیدی
ناشر: نشر چشمه
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
این کتاب یکی از رمانهای پرفروش ایرانی محسوب میشود. در قسمتی از متن کتاب آمده است: «خیلی وقت بود احساس بیفایدگی و بیمصرفبودن میکردم و علاوهبراین، یکبار که دختر هفتسالهام برداشت و ازم پرسید: بابایی تو چه کارهای؟! هیچ پاسخ قانعکنندهای نداشتم که بهش بدهم. یعنی راستش را بخواهید به خودم گفتم: تا وقتی هنوز زندهام، چندبار دیگر ممکن است پیش بیاید که این را ازم بپرسد و من چندبار دیگر میتوانم ابرویم را بیندازم بالا و بهش بگویم: «خودمم نمیدونم بابایی.» اما اگر مینشستم و داستان بلندی مینوشتم و بعد منتشرش میکردم؛ میتوانستم بهش بگویم: «اگر کسی یکوقت برگشت و ازت پرسید بابات چهکاره است، حالا توی مدرسه یا هر جای دیگری؛ یک نسخه از «کافه پیانو» را همیشه توی کیفت داشته باش تا نشانشان بدهی و بهشان بگویی بابام نویسندهاس. حالا شاید خوب ننویسه؛ اما نویسندهاس.»
__________________________________________
نام کتاب: جنگ چهره ی زنانه ندارد
نام نویسنده/ مترجم: سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ/ عبدالمجید احمدی
پیشنهاد دهنده: معین میعن فر
ناشر: نشر چشمه
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنم:
در این کتاب، جنگ جهانی دوم از نگاه زنان روسی توصیف میشود که تجربهی حضور در این جنگ را داشتهاند. الکسیویچ (1948) جایزهی ادبی نوبل را در رشتهی مستندنگاری از آن خود کرده است. در توضیح پشت جلد آمده است: «جنگ چهرهی زنانه ندارد، روایت پرفرازونشیب این مستندنگار بلاروسی است از روزگار و خاطرات زنانی که در ارتش اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیدند و حالا بعد از سالها از کابوسها، تنهایی و هولهایشان میگویند. او چندصد نفر از این زنان را مییابد و با تمامشان حرف میزند. از هر قشری هستند؛ پرستار، تکتیرانداز، خلبان، رختشور، پارتیزان، بیسیمچی و... و خاطرات تکاندهندهاند... . زنانی که پوتین پوشیدند و در ترکیب خاک و خون و ترس زنده ماندند... . الکسیویچ با تدوین این آدمها کنار هم کلیتی میسازد متناقض و شورانگیز، پرهیاهو و صامت... . کتاب، گاه شامل چنان لحظاتی میشود که فراتر از خواندهها و شنیدههای مرسوم است دربارهی جنگ. بیپرده و عریان است و ناگهان مادری را به ما نشان میدهد که برای عبور از خط بازرسی آلمانیها بچهاش را نمکاندود میکند تا تب کند و سربازان بهراسند از تیفوس و او بتواند در قنداق بچهی گریان با پوست ملتهب سرخشده دارو ببرد برای پارتیزانها... و این کتاب چنین آدمهایی است... .»
حتما.
بسیار عالی.
این کتاب به بیان خاطرات یکی از نوجوانان دفاع مقدس که چندین سال در اسارت دشمن بعثی بوده اختصاص دارد که توسط نویسنده توانا اقای جلال توکلی و به روایت از آزاده قاسم قناعتگر توسط انتشارات موسسه پیام آزادگان منتشر گردیده است، این کتاب در پنج فصل خاطرات این آزاده وطن را بیان کرده که بسیار زیبا و جذاب و در عین حال غم انگیز هست.