عصرایران؛ احسان محمدی- پخش زنده روند معرفی و رای اعتماد به کابینه پیشنهادی دولت دوازدهم یک بار دیگر این فرصت را به مردم داد تا نمایندگان منتخب خود را زیر نور پروژکتورها ببینند و به رفتار و کردار آنها دقت کنند.
در واقع آنچه که در مجلس شورای اسلامی در جریان است نه تنها اعتبارسنجی گزینه های پیشنهادی وزارت که وزن کشی میزان کارآمدی نمایندگان مجلس از سوی مردم نیز هست. اینکه تا چه اندازه به عنوان قانونگذاران کشور رفتار و گفتاری موقرانه دارند و آیا شایسته آن هستند که دوباره در انتخابات پیش رو به آنها رای دهند و به عنوان «نماینده» به مجلس بفرستند؟
پس از انجام مراسم تحلیف و ماجرای پر کش و قوس سلفی گرفتن با «موگرینی» که به اسباب سرگرمی خلایق تبدیل شد و بسیاری را با این تردید مواجه کرد که آیا به واقع نمایندگان مجلس شان و جایگاه خود را می شناسند یا نه، روند بررسی کابینه برای نمایندگان مجلس فرصت دیگری برای کسب رای اعتماد از مردم به شمار می رود. اما تا چه اندازه در این کار موفق هستند؟
هنگامی که نقدها به نحوه رفتار برخی از نمایندگان با موگرینی بالا گرفت، برخی گفتند که نباید تا این اندازه مته به خشخاش گذاشت و در مجالس کشورهای دیگر حتی کتک کاری و پرتاب کفش و میکروفون و گلدان هم دیده ایم و اصولاً ذات جاهایی که انسان در آن تجمع می کند بروز رفتارهای پیش بینی نشده است.
آنها از حمله به سوی بازرگان و معین فر در مجلس اول و دعوای مشهور کوچک زاده و مطهری مثال آوردند و اینکه چندی پیش نماینده ای وزرا را تهدید کرد که اگر به حوزه انتخابیه او توجه ویژه نکنند با «چماق لُری» حساب شان را می رسد و گفتند نماینده ای در همین بهارستان چند سال پیش ته مانده آب لیوان احمدی نژاد را تبرکاً نوشید و نباید سخت گرفت.
اما نگاهی دقیق تر به رفتار و گرفتار برخی از نمایندگان نشان می دهد که راه بسیار درازی در پیش داریم. بعید می دانم نمایندگان هیچ پارلمانی در دنیا در اندازه نمایندگان مجلس ایران دیگر سیاستمداران دنیا را نقد کنند و آنها را به رعایت ادب و اخلاق دعوت کنند. جلسات مجلس در ایران با کلام الله آغاز می شود و نمایندگان در آغاز هر نطق و تذکر آئین نامه ای، حدیث می خوانند و خود و دیگران را به رعایت اخلاق و تقوا پند می دهند اما چرا برخی از آنها کمتر به حرف های خود پایبند هستند؟
تکرار می کنم «برخی»، چون بسیاری از نمایندگان این گونه نیستند اما همان «برخی» به چشم می آیند. در خلال سخنان رئیس جمهور، وزاری پیشنهادی و نمایندگان دیگر داد و فریاد راه می اندازند، همهمه می کنند، پشت به سخنران در کنار برخی وزرا زانو می زنند و لابی گری می کنند، وقتی نوبت حرف زدن خودشان می رسد اما گله می کنند که چرا دیگران گوش نمی دهند!
پشت تریبون در حالیکه میکروفون دارند و صدایشان به وضوح می رسد داد می زنند، به جای سخنان گزیده، جمع بندی شده و مستدل و مستند، خاطره تعریف می کنند، قصه می گویند و با تعریف و تشکرهای مکرر و بی فایده زمانی که به سختی به کف آورده اند را هدر می دهند و بعد هم گله مند هستند که چرا وقت کم بود و مجال گفتن حرف هایمان نشد! اتهام های اثبات نشده می زنند و گاهی با طرح پرسش های کم فایده و تذکرهایی که تنها زمان را تلف می کند به نظر می رسد تلاش می کنند که خود را بیشتر نشان دهند.
پیش تر هم نوشته ام که بسیاری از مقامات ما سواد ارتباطی ندارند. نماینده مجلس، مامور راهنمایی و رانندگی را کتک می زند! وزیر بهداشت، فرماندار بدره را «بی شعور» خطاب می کند، وزیر کشاورزی احمدی نژاد در برنامه تلویزیونی شماره موبایلش را می دهد تا کشاورزان با او تماس بگیرند! و ... دهها نمونه دیگر را می توان مثال زد که بسیاری از مسئولان ما اشرافی به جایگاهی که در آن قرار گرفته اند ندارند. ایرادی دارد اگر آنها پیش از تصدی یک کُرسی دوره کارآموزی در داخل یا خارج از کشور بگذرانند؟
برخی از مقامات ما پروتکل نشست ها را نمی دانند و «هیاتی» و «حجره ای» رفتار می کنند. رئیس جمهور سابق با کت و شلوار مشکی، جوراب سفید می پوشید، وزیر دفاع روحانی در مراسم تحلیف آدامس می جود، یک مقام دیگر پوشیدن لباسی که زیر بغل آن پاره باشد را نشانه «خاکی» بودن می داند... لازم است در عصرجدید این مسائل را جدی بگیریم. با رشد رسانه ها مردم با دقت بیشتری می بینند و سریع قضاوت می کنند.
«آموزش» حلقه مفقوده در زندگی ایرانی است. مقصودم آن مفاهیمی نیست که در مدارس می آموزند و به قول رئیس جمهور «با یک به چپ چپ و به راست راست در پادگان از ذهن می پَرد»، بلکه آموزش بسیاری از رفتارهای پایه ارتباطی است که ما را به یک شهروند بهتر تبدیل می کند.
اگر تعارف ها را کنار بگذاریم و دست از خودستایی برداریم می بینیم بسیاری از ما در عروسی ها به طرف میز غذا یورش می بریم و باقالی پلو را با ژله هورت می کشیم، در تشیع جنازه چنان دنبال تابوت می دویم که انگار متوفی می خواهد از تابوت در بیاید و فرار کند و ما باید او را بگیریم و دفن کنیم! در جاده ها به قصد کُشت رانندگی می کنیم ... اینها همه نشانه های فقدان «آموزش» است. همه ما محتاج آموختنیم، حتی نمایندگان مجلس که برخی از آنها به دلیل فقدان حزب و ترقی پلکانی، برای تصدی این کُرسی هرگز آموزشی ندیده اند و گاه از مدیریت یک دبیرستان به مجلس شورای اسلامی راه یافته اند.
گرچه نمایندگان مجلس به دلیل مشغله های بسیار کمتر برای مطالعه و آموختن پروتکل ها فرصت دارند اما به نظر می رسد اگر می خواهند اثرگذارتر رفتار کنند و تصویر روشن تری از خود در اذهان عمومی به جای بگذارند باید مشاوران رسانه ای کارآمدی را در کنارشان داشته باشند. کسانی که در این کار متخصص هستند، می توانند در نگارش متن سخنرانی ها به آنها کمک کنند، قادرند نحوه ارتباط با روزنامه ها و خبرگزاری ها را مدیریت کنند، در نحوه پوشیدن لباس سلیقه دارند و می توانند پروتکل های رفتاری را به نمایندگان یادآوری کنند تا با یک اشتباه استراتژیک مثل سلفی گرفتن با موگرینی خود را به چالش نیندازند. همه ما به آموختن محتاجیم. این خُردک شرر اگر در وجودمان خاموش شد، سقوط آغاز می شود.