عصرایران؛ احسان محمدی- اجازه بدهید همین گام نخست بگویم که ساخت یک برنامه در صدا و سیما اصلاً کار آسانی نیست. تجربه حضور در اتاق فکر چندین برنامه پربیننده و کم بیننده را داشته ام و می دانم که در اتاق های فکر بچه های خلاق، هوشمند، باسواد و آشنا با علایق مردم حضور دارند اما نسخه نهایی و آنچه تهیه می شود عموماً چیزی است که به تائید مدیران ارشد می رسد. یک شیر بی یال و دُم و اشکم که حتی گاه خود تیم تولید محتوا هم رغبتی به دیدن آن ندارند!
دایره علایق و سلایق مردم و البته برخی گروه های سیاسی- اجتماعی قدرتمند و تاثیرگذار، آنچنان وسیع است که هر چه بسازید کسانی هستند که آن را نمی پسندند، توهین آمیز و خلاف عرف جامعه می پندارند. طبیعی است و راضی نگهداشتن همه کار بسیار دشواری است. از سوی دیگر برخی از مردم به واسطه جهت گیری های سیاسی تلویزیون عملاً با این رسانه قهر کرده اند و کم اعتمادند به همین دلیل همیشه با تردید، بی میلی و البته نقدهای صریح و تلخ با تولیدات آن برخورد می کنند اما سیاست های تلویزیون به نظر ژلاتینی است گاهی از دروازه هایش سوزن رد نمی شود گاهی لنگر کشتی هم رد می شود!
حکایت می کنند یکی از شاهان قدیم در بیابانی گرفتار شد و ناچار به کلبه مرد فقیر و بی چیزی پناه برد. شب هوا سرد شد، بالاپوشی خواست. مرد فقیر لحافی نداشت. گفت: « ای پادشاه عظیم الشان! اگر خواهی پالان خری بیاورم تا روی خود بگذاری و از گزند سرمای شبانه این دیار برهی». شاه گفت: « من هرگز چنین کاری را نخواهم کرد. سرما خوردن بهتر از آن است که انسان در جلد خری برود».
تمام شب از سرما لرزید و مرد فقیر پالان را پیشنهاد داد و پادشان نپذیرفت. تا اینکه نزدیک سحر از سرما دندان هایش به هم می خورد. تاب نیاورد و داد زد: «همان را که سر شب گفتی بیار ولی اسمش را نیار».
حالا این حکایت برخی از برنامه های تلویزیونی است. بارها و بارها صاحبان تریبون و رسانه، شبکه های فارسی زبان خارج از کشور را با ادبیات مختلف تحقیر کردند. روابط میان کارکنان آنها را پر از فساد اخلاقی عنوان کردند، علیه شان برنامه طنز ساختند و ... اما هر وقت فرصت یافتند برنامه ای از روی دست آنها کپی کردند. بعد از پخش «بفرمائید شام» از شبکه من و تو، مجموعه «شام ایرانی» را با همان محتوا ساختند و در شبکه خانگی توزیع شد. پس از پخش « آکادمی گوگوش» انبوهی برنامه با همان شکل و ساختار مثل «شب کوک»، «آقای گزارشگر»، «کودک شو»، «خنداننده شو» و ... ساخته شد. در بسیاری از این برنامه ها حتی دیالوگ ها، نحوه تمرین پشت صحنه و نمایش آن نعل به نعل کُپی بود.
در بخش های خبری سیاسی علاوه بر «هارد تاک» های متعدد، مشابه «اتاق خبر» ساخته شد. خبرنگاران به اسم کوچک همدیگر را در استودیو صدا می زنند و تلاش می شود نوعی صمیمیت نشان داده شود. ایراد خاصی نمی توان بر این شیوه ها گرفت. در همه جای دنیا رسانه ها از روی دست هم مشق هایی می نویسند. همانطور که «آکادمی شبکه من و تو» را می توان مشابه «تلنت شو» قلمداد کرد. یا «دورهمی» را کپی کاری از روی یک برنامه تلویزیونی هندی دانستند.
قطعاً شما می توانید دهها نمونه از این کارهای کپی شده را نام ببرید. تلاش برای جلب بیننده و البته اسپانسر بیشتر همیشه وجود دارد اما نمی توان «خودش را آورد و اسمش را نیاورد» یا از مردم خواست اینطور فکر نکنند. نه حرفه ای است و نه اخلاقی که از همان رسانه ای که به آنها ناسزا می گوییم کارها و ایده های آنها را به سلیقه خودمان به خورد مردم بدهیم! هر بیننده ای بعد از یک قسمت می تواند تشخیص دهد که کار کپی شده یا نوآورانه است.
به شخصه اعتقاد دارم مردم هر کشوری باید رادیو و تلویزیون کشور خودشان را در اولویت تماشا و اعتماد قرار دهند اما این اتفاق با «دستور» رخ نمی دهد. مدیران ارشد صدا و سیما اگر سیاست را حتی به برنامه های کودک تزریق نکنند و اندکی نرمش به خرج دهند در این کشور 80 میلیونی آنقدر استعداد هست که بشود برنامه های خوب و پریننده و البته غیر کُپی ساخت تا به رسانه های فارسی زبان خارجی مثل طعمه و البته هوو نگاه نشود.
کل نفرات شبکه من و تو سر جمع به 100 نفر هم نمیرسه و همچنین بودجشون از بودجه صدا سیما ما هم کمتره
ولی صدا سیمای ما کلی خبرنگار و بازیگر و کلی کارکن و کلی بودجه داره ولی از توش هیچی در نمیاد