سراپا بال می شوم برای اوج گرفتن در خلوت سکوت تـــــو
که همچون آسمانی بی حد، وسعتی برایش متصور نیست.
*******************
سکوت را میپذیرم
اگر بدانم
روزی با تو سخن خواهم گفت
تیره بختی را میپذیرم
اگر بدانم
روزی چشمهای تو را خواهم سرود
مرگ را میپذیرم
اگر بدانم
روزی تو خواهی فهمید
که دوستت دارم
*******************
شب، سکوت توست
روز، لبخندت.
شبهایی که بی تو میگذرند
از گیسوی تو درازترند.
*******************
روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
افتــاد روی میـــز ورقهــــای سرنوشت
فنجان و فال و بیبی و دِل بود و ما دو تا
*******************
بگذار بر آئینههای دستانت بوسه زنم
و پیش از سفر
پارهای زاد راه برگیرم …
میخواهم تصویرها نقش زنم
از شکل دستان تو
از صدای دستان تو
از سکوت دستان تو …
پس آیا کمی روبرویم مینشینی
تا نقش محال بزنم؟
*******************
بهتمامِ لهجههای دنیا،
دوستت دارم!
حتا به لهجهی سکوت
*******************
سرتاسر این پهنه درد پر از سکوت است
فقط قلبهای ما است که میخواند
در کنار رودی از مرگ به زندگی میاندیشم
*******************
چه ناشیانه میمیریم،
تو در خیره شدنهای هر روز
من در آغوشِ سکوتِ شبها
*******************
اگر مرا دوست نمیداری
دوست نداشته باش
من هرطور شده
خودم را ازین تنگنا نجات میدهم
اما دوست داشتن را فراموش نکن
عاشق دیگری باش
این ترانه نباید به پایان برسد
سکوت آدمها را میکشد
این چشمه نباید بند بیاید
میخکهایی که در قلبها شکوفا شدهاند
از تشنگی میخشکند
اگر دوستداشتن را فراموش نکنی
تمام زیباییها را به یاد خواهی آورد.
*******************
چند یک دقیقه می ایستم
چند یک دقیقه سکوت می کنم
چند یک دقیقه شکر می کنم
که هستید.
و من
صبح ها
پا می شوم
و صورتم را با دستهای کسی می شویم
که گناه گریه هایم را به گردن نمی گیرد!