عباس عبدی گفت: اگر توانستید، بسیج سیاسی در بالاترین سطوح سیاسی حکومت و دولت و فعالان سیاسی و رسانهها ایجاد کنید، به طوری که در پایان، حداقلی از وفاق و وحدت سیاسی ایجاد شود و بازتاب این نیز در تایید صلاحیتها دیده شود، آن گاه میتوانید مطمئن باشید که ثمرات برجام را نیز خواهیم دید. مساله فقط اضافه شدن تعدادی از رد صلاحیت شدهها نیست.
حتی اگر بیشتر افراد هم تایید صلاحیت شوند ولی شکاف مذکور باقی بماند، مشکلی حل نخواهد شد. همچنان که در قضیه برجام هم این مشکل هست.
این فعال سیاسی و روزنامهنگار در روزنامه اعتماد نوشت: «آوردهاند که پیامبر(ص) عدهای را برای جهاد به سوی منطقهای گسیل داشت. پس از موفقیت و هنگام بازگشت به مدینه به آنان خوشامد گفت که جهاد اصغر را گذراندند، ولی جهاد اکبر همچنان برعهده آنان باقی مانده است.
پرسیدند، جهاد اکبر چیست که از جنگ با کفار و شمشیر برتر است؟ ایشان توضیح دادند که جهاد با نفس، جهاد اکبر است. واقعیت نیز همین است. از این حدیث و تمثیل باید استفاده کرد و ضمن خوشامد به دولت و موفقیت آن در این که برجام را به سرانجام رساندند و گام بزرگی را برداشتند، یادآوری کرد که گام اصلی مانده است و تا وقتی که این گام اصلی برداشته نشود، برجام و بالاتر از آن نیز نمیتواند مشکلات این جامعه را حل کند. فراموش نشود که قصد کوچک جلوه دادن رخداد اخیر و رسیدن برجام به مرحله اجرایی شدن آن را ندارم، که اتفاقا این رخداد در نوع خود بینظیر است و دستاورد سترگی برای روابط خارجی ایران محسوب میشود و ظرفیت زیادی دارد که اثرات نیکویی نیز داشته باشد.
ولی حل مشکلات کشور نیازمند برداشتن گامهای مهم دیگری نیز هست. حل مساله تحریمها و بحران روابط خارجی، شرط لازم برای بهبود امور بود، ولی شرط کافی نیست. مدتها بود که حس امیدم نسبت به آینده این جامعه پررنگتر و تصویر آن زیباتر شده بود، ولی مدتی است که میان الاکلنگ امید و ناامیدی در نوسانم. روز گذشته دو سوی این امید و ناامیدی به روشنی دیده شد. از یک سو به سرانجام رسیدن برجام و اجرایی شدن آن، که نقطه امیدی بود برای خط بطلان کشیدن بر هشت سال گذشته و از سوی دیگر انتشار سیاهه رد صلاحیتها بود که چون آب پاکی روی دستهای سیاست ریختن بود. اشتباه نشود در این نوشته نمیخواهم به مساله رد صلاحیتها بپردازم، بلکه هدف استفاده از آن برای بیان شکاف سیاسی موجود است.
شکافی که با وجود آن ممکن نیست که برجام یا هر دستاورد دیگر خارجی، بتواند در اقتصاد و معیشت مردم ترجمه درستی پیدا کند. دولت از ابتدای روی کار آمدنش تمام کوشش و توان خود را مصروف سیاست خارجی کرد. چهره شماره یک آن، وزیر خارجهاش است. اگرچه برداشتن این گام لازم بود، ولی وزیر اول باید وزیر کشور و در مراحل بعد اطلاعات و ارشاد میبودند. ٣٠ ماه کوشش و گفتوگو شد و تعهدات قابل توجهی پذیرفته و تا اینجا تمامی هزینههای لازم نیز پرداخت شد، تا به اجرای برجام برسیم. ولی کجاست گفتوگوی داخلی برای حل اختلافات و رسیدن به حداقلی از تفاهم، به نحوی که شاهد این وضع از رد صلاحیتها نباشیم؟
جامعهای میتواند با جهان خارج از خود، گفتوگو کند که در میان خودش راه و رسم گفتوگو کردن را بداند. جامعهای میتواند با دیگران وارد تعامل و گفتوگو شود که نمایندگانش، نماینده وحدت ملی باشند و شکست آنها همه را ناراحت و پیروزی آنها، همه را خوشحال کند. کافی است که به واکنشهایی که در برابر اجرایی شدن برجام در داخل رخ داده است نگاه کنیم تا متوجه این شکاف عظیم شویم. البته میتوان گفت که اکثریت قاطع ملت حمایت میکنند و خوشحال هستند و قطعا هم همین طور است. ولی اقلیتی که آن را بر نمیتابند را نمیتوان در قالب عدد و رقم محدود کرد.
اتفاقات دو هفته گذشته، نشان داد که با وجود چنین شکافی باید منتظر چه عوارضی باشیم. دولت نمیتواند نسبت به مساله سیاست داخلی بیتفاوت و ناظر باشد. هرچند همه ابزارها نیز دست آن نیست ولی اگر توانستند که در موضوع برجام نوعی اجماع ایجاد کنند و طرفین به نقطه تعادلی برسند، چرا این کار را در حوزه سیاست داخلی نتوانند انجام دهند؟ اگر حل برجام شرط لازم برای انجام وظایف جاری دولت بود، رسیدن به این تفاهم نیز شرط لازم دیگر برای این انجام این هدف است. فرصتی که در انتخابات پیش رو برای تحقق این هدف وجود دارد، نباید از دست برود.
الان وقت تعریف و تمجید کردن از این دستاورد و استراحت کردن در باد آن نیست. الان از اقدام کوچکتر موفق بیرون آمدهاید و باید خود را برای انجام اقدام بزرگتر آماده کنید. بدون اقدام اخیر دیر یا زود با مشکل مواجه خواهیم شد. هنوز نمایندگان دولت از وین برنگشتهاند، مخالفانشان صورتحساب بلندبالای انتظارات را تیتر خود کردهاند. مساله فقط این نیست که مجلس بعدی همسو یا همراه با سیاستهای دولت باشد یا نباشد.
مهمترین نکته این است که مجلس در هر شکل و قالبی که ایجاد میشود، متاثر از شکاف پرنشدنی فضای سیاست داخلی نباشد. بنابراین اگر این شکاف عمیق سیاسی ترمیم نشود، هر چیزی که از صندوق انتخابات بیرون آید، در نهایت فرقی به حال جامعه و مردم نخواهد کرد. انتخابات شیوه سیاسی برای کسب قدرت در یک جامعه دموکراتیک است و شرط لازم چنین جامعهای وجود وحدت ملی است.
بنابراین بیش از آن که خود را در بند نتیجه انتخابات کنیم باید ببینیم که آیا این انتخابات وحدت جامعه را تقویت میکند یا تضعیف؟ پیشنهاد روشن این است که برجام را برای دو تا سه هفته آینده فراموش کنید یا حداقل از دستور مستقیم خارج کنید. سایر امور دولت نیز به نسبت این موضوع فرعی و حاشیهای است.
اگر توانستید، بسیج سیاسی در بالاترین سطوح سیاسی حکومت و دولت و فعالان سیاسی و رسانهها ایجاد کنید، به طوری که در پایان، حداقلی از وفاق و وحدت سیاسی ایجاد شود و بازتاب این نیز در تایید صلاحیتها دیده شود، آن گاه میتوانید مطمئن باشید که ثمرات برجام را نیز خواهیم دید. مساله فقط اضافه شدن تعدادی از رد صلاحیت شدهها نیست. حتی اگر بیشتر افراد هم تایید صلاحیت شوند ولی شکاف مذکور باقی بماند، مشکلی حل نخواهد شد. همچنان که در قضیه برجام هم این مشکل هست.»