منصور یاقوتی میگوید: در «شاهنامه» داستانهای زیادی هست که میتوانند به فیلم تبدیل شوند، اما مگر میشود «شاهنامه» و فردوسی را سانسور کرد؟ بدون سانسور هم امکان طرح همه مضامین فردوسی وجود ندارد.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره کمتعداد شدن اقتباسهای سینمایی از ادبیات گفت: تجربهای که خود من در این حوزه دارم میگوید که مشکل از هر دو زمینه است؛ هم ادبیات و هم سینما. در حوزه سینما مسأله این است که سینماگران نمیخواهند و یا نمیتوانند روی موضوعاتی که هزینهبردار است کار کنند و میگویند امکان پرداختن به سوژههای وسیع برای ما ممکن نیست. از سوی دیگر در حوزه ادبیات هم آنچه را در ایران نوشته میشود نمیتوانیم با کار نویسندگان در کشوری چون فرانسه و یا کشورهای دیگر مقایسه کنیم، اما مشکلات ما تنها مختص این مسائل نیست و مشکلات پیچیدهتر و عمیقتری داریم.
او در ادامه اظهار کرد: بخشی از مشکلات ما به سانسور برمیگردد. نویسنده با مشکلاتی مواجه است و تنگناهایی دارد که نمیتواند سراغ هر موضوعی برود. این تنگناها به شکل شدیدتری در سینما هم هست. کارگردان این آزادی عمل را ندارد که هر سوژهای را به تصویر بکشد. اما در حوزه سینما سرمایهگذاری حرف اول را میزند و تهیهکننده باید اطمینان داشته باشد که سرمایهاش به شکل سودآوری بازمیگردد. برای همین این اعتماد به سوژههای سنگین وجود ندارد و تهیهکنندگان حاضر نیستند سرمایه خود را برای چنین سوژههایی هزینه کنند.
یاقوتی همچنین درباره اینکه گفته میشود فقر داستانهایی که امکان ورود به ادبیات داشته باشند از دلایل کمتعداد شدن فیلمهای اقتباسی است، گفت: ما به هیچ وجه کمبود داستان نداریم. برای مثال در «شاهنامه» فردوسی مضامین داستانی قوی داریم که هیچکدام از آنها به حوزه سینما نیامدهاند. ما با فقر داستان مواجه نیستیم. داستانهایی چون داستان سیاوش - که روسها فیلمی براساس آن ساختهاند - و یا داستان فرود، داستان رستم و اسفندیار، داستان رستم و سهراب و... هر کدام میتوانند موضوع یک فیلم بزرگ باشند. اما سینمای ایران روی این اثر ملی هیچ کاری نکرده و دلیل اول آن این است که ساخت فیلمهایی از این دست هزینه سنگینی برمیدارد. دلیل دیگر هم این است که نمیتوان کار فردوسی را سانسور کرد؛ اما ضوابط امروز هم اجازه آوردن همه مضامین داستانهای او را به ما نمیدهد. در نتیجه من معتقدم ما کمبود داستان نداریم. چه در ادبیات کلاسیک و چه در ادبیات معاصر ما آثار فراوانی هستند که میتوانند به فیلم تبدیل شوند.
این داستاننویس درباره تجربه خود از اقتباس ادبی گفت: رمان «دهقانان» من میخواست به فیلم تبدیل شود، اما پیشنویس اولیهای که از آن تهیه شد، یک چیز بود و سناریویی که قرار شد برای دریافت مجوز به ارشاد برود چیز دیگری شد و در نتیجه اثر ساخته نشد. کارگردانی هم سوژه کتاب «چراغی بر فراز مادیان کوه» را گرفت و فیلمی مبتذل و سطحی ساخت بدون اینکه از من اجازهای بگیرد. این مسأله هم در فضای فرهنگی کشور وجود دارد. هنوز کارگردانهای ما وقتی سوژهای را از ادبیات میگیرند، برای نپرداختن حقالتألیف ناچیز نویسنده حاضر نیستند با او روبهرو شوند و این کار غیراخلاقی را انجام میدهند.
او درباره آثاری که در ادبیات امروز امکان تبدیل به فیلم دارند، اظهار کرد: آثار زیادی هستند که این قابلیت را دارند اما کارهای نویسندگانی چون احمد محمود یا محمود دولتآبادی آثار بسیار مناسبی برای تبدیل شدن به فیلم هستند. از میان رمانهای خودم رمان «بنبست» و یا رمان «دهقانان» امکان ساخته شدن را دارند.
یاقوتی همچنین توضیح داد: سینمای واقعی در سطح جهان پایهاش بر ادبیات است. آثار فاخر مانند «خوشههای خشم» بر پایه ادبیات ساخته شده و یا «دن آرام» و یا آثار دیگر. در ایران مشکلات دست به دست هم داده و مانع میشوند سرمایهگذارها و کارگردانها سراغ کارهای فاخر بروند و آثاری بسازند که سینمای ایران را در سطح جهان مطرح کند.