ایرنا: بی تردید با انتشار گسترده خبر دستگیری سازندگان ایرانی کلیپ «هپی» هر کس که تا کنون این کلیپ ساخته شده در ایران یا نسخه اصلی آن را ندیده باشد سری به شبکه های اجتماعی و یوتیوپ زده و کلیپ مورد بحث با حواشی هایش را به تماشا نشسته است.
در ادامه سرمقاله روز پنجشنبه روزنامه ابتکار به قلم « آرزو غلامی گنجه» می خوانید: ماجرا از این قرار است که طی چند روز اخیر در گزارشی از صدا و سیما با عنوان «آبرویی که در سراب تست بازیگری ریخته شد» چند دختر و پسر جوان به علت ساخت یک موزیک ویدئو با عنوان شادی بازداشت شدند.
بازداشت شدگانی که چهره های آن ها مشخص نیست می گویند به این دلیل که قرار بود برای فیلم سینمایی مجازی از آنها تست بازیگری گرفته شود موزیک ویدئو هپی را ساخته اند.
«حسین ساجدی نیا»، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز ضمن تائید بازداشت این افراد گفته بود که این دختران و پسران طی دو ساعت شناسایی و ظرف شش ساعت همه دستگیر شدند.
شخصاً اگر چه به لطف تعدد و گستردگی شبکه های ارتباطی کلیپ «هپی» ساخته «فرل ویلیامز» خواننده آمریکایی را دیده بودم، ولی از وجود نسخه های ساخته شده توسط افراد عادی، اطلاع نداشتم.
ساخت کلیپ ایرانی «هپی» هم جزو چند صد نسخه دیگر ساخته شده از جمله کلیپ «مسلمان های خوشحال بریتانیا» امری عادی تلقی می شد.
ولی با دستگیری جوان های ایرانی و مصاحبه فرمانده نیروی انتظامی مبنی بر دستگیری سریع و ضرب الاجلی این جوان ها در مدت شش ساعت و در بوق و کرنا کردن این خبر، چهره سازندگان کلیپ «هپی» در ایران چهره ای جهانی شد.
به عنوان مثال واکنش «فرل ویلیامز»، سازنده و خواننده آمریکایی این آهنگ را در پی داشت. او در فیسبوک و توئیتر خود نوشت: «بازداشت این بچه ها فقط به خاطر تلاش برای پراکندن شادی از غم انگیز هم غم انگیزتر است.»
اما در کنار واکنش های داخلی و بین المللی چند نکته مورد توجه است که نباید به سادگی از کنار آن ها گذشت.
-هپی به معنی شاد
از قضا مضمون ترانه ای که مورد بازسازی قرار گرفته است ابراز شادی و نمایش آن است. شادی در تقسیم بندی های فلسفی، علمی حضوری تلقی می شود.
در این جایگاه علوم به دو دسته علم حصولی و علم حضوری تقسیم می شود.
علم حصولی به معنی لغوی علمی است که از خارج حاصل می شود.
مانند علم ریاضیات.
ولی در تعریف علم حضوری مانند شادی، غم یا آگاهی، انسان واقعیت را در درون درک می کند.
اگر چه متعلقِ شناسایی افراد در خارج باشد.
ولی شادی در درون وجود انسان اتفاق می افتد.
بخشی از خواستگاه انسان در زندگی است و بهتر آن است که در پی شادی باشد، نه اینکه برای شادی دلیل بیاورد.
اما این که به نمایش گذاشتن شادی باید طی چه چهارچوب و اصولی باشد قانونی تدوین نشده است.
در ایران در عمده مراسم هایی مانند عقد و عروسی یا جشن های خصوصی، برپایی ساز و بزم و آن چه حرکات موزون نامده می شود امری معمول است.
در شادی های مذهبی در میان بانوان با عنوان مولودی نیز، ابراز شادی با حرکات موزون و ساز و آواز است!
اقوام ایرانی هر یک رقص های منحصر به خود را دارند که چه به آن عنوان رقص بدهیم و چه حرکات موزون بخشی از فرهنگ ملی تلقی می شود.
بی تردید دستگیری چند جوان بدون قصد و سوء نیت به خاطر ساختن موزیک ویدئویی در وصف شادی واکنش جهانی متفاوتی دارد تا مثلاً ساختن یک ویدئو به قصد ضربه زدن به ساختار سیاسی و اجتماعی یک کشور یا تخریب یکی ازچهره های رسمی کشور.
- فقط شش ساعت!
دستگیری این چند دختر و پسر برای ایرانی ها که این روز ها اخبار متعددی از اختلاس های میلیاردی و تخلف های اداری و انتظامی از مسئولان رده بالا می شنوند، موضوع این دستگیری را عجیب تر می کند.
اگر چه در مورد زحمت شبانه روزی نیروهای انتظامی تردیدی نیست و گاهی در عملیات های نظامی ماموران جان شان را نیز فدا می کنند.
اما تاکید و اعلام شناسایی چند جوان در مدت دو ساعت و دستگیری آن ها در کمتر از شش ساعت این پرسش را به وجود می آورد که آیا در شناسایی عوامل قاچاق، حمل و فروش مواد مخدر هم این سرعت عمل وجود دارد؟
یا در دستگیری سارقان که گاهی با دزدیدن یک ماشین، دار و ندار یک خانواده را از او می ستانند نیز این ضرب الاجل دیده می شود؟
آیا پایان بخشیدن به رعب و وحشتی که این روزها به بهانه حضور متجاوزانی با نام خفاش شب در میان خانواده ها وجود دارد نیز در مدت کمتر از شش ساعت امکان پذیر است؟
در ریشه کن کردن رشوه و اختلاس و ربا هم این حساسیت در عمل به چشم می خورد؟
اتفاقاً برای مجازات مرتکبان تمامی این جرایم، قانون جامع و کامل نگاشته شده است.
و این پرسش را به وجود نمی آورد که دستگیری چند جوان برای اجرای یک موزیک ویدئو که بیشتر نیز مصرف خارجی دارد، دقیقاً چه اثر بازدارنده ی فرهنگی و یا اجتماعی می تواند داشته باشد!؟
- چه بخواهیم و چه نخواهیم دنیا ما را قضاوت می کند
ما نمی توانیم کشورمان را خارج از دهکده جهانی تصور کنیم.
اخبار و وقایع درون کشور در زمانی کم تر از چند ثانیه به محض درز پیدا کردن در جهان مخابره می شود.
نمی توانیم ادعا کنیم که کاری به قضاوت دنیا نداریم.
نمی توان تصور کرد که به صنعت توریسم احتیاج نداریم.
لزومی ندارد که چهره ای رعب آور از ایران بسازیم.
سالانه صدها میلیارد تومان توسط ایرانیان مشتاق مسافرت به کشورهای دوبی، ترکیه و امارات و عراق از کشور خارج می شود.
نه به این دلیل که ایرانی ها جاذبه های طبیعی یا تاریخی آن کشورها را ببینند.
بلکه بیشتر برای رفتن به کنسرت ها و دیدن حرکات موزون و انجام ممنوعیت های دیگر.
ذهنیت فردی که در ایران زندگی نکرده است با این گونه خبرها شکل می گیرد.
این که در ایران به استناد گزارشی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی چند جوان به دلیل اجرای کلیپی که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز بازسازی شده است به صورت کاملا ساختارمند و حرفه ای شناسایی و در کمتر از شش ساعت دستگیر شدند.
هموطنان مان نیز اگر چنین خبری را در مورد مثلاً کشور ترکیه بشنوند نسبت به مسافرت به آن کشور تجدیدنظر می کنند.
-دولتمردان ناچارند تغییرات را بپذیرند
بازسازی موزیک ویدئوهای معروف و ظهور اتفاق هایی از این دست در فضای مجازی یک پدیده اجتماعی رایج تلقی می شود که الزاماً بد نیست و راه مقابله با آن هم فشار و ارعاب و زندان نمی تواند باشد.
در این مورد خاص همان طور که پیش تر گفته شد از چند جوان ناشناس، ستاره می سازد که معمولاً اگر تمکن مالی داشته باشند بازداشت شدن شان فرصتی فراهم می کند که به جمع مهاجران بپیوندند و از کشور خارج شوند.
به نظر نمی رسد پخش اعتراف آن ها و اعلام سرعت پلیس در دستگیری شان از رسانه ملی، سبب بازدارندگی در موارد مشابه باشد.
جوان های امروز با هم سن و سال های خود در کشورهای مختلف اشتراکات زیادی دارند. خاستگاه های یکسان و علایق مشترک دارند.
انکار این امر جز ایجاد شکاف ثمری ندارد.
جامعه ایران در مسیری حرکت می کند که با تلقی برخی از مسئولان از قوانینِ وضع شده و بینشِ جامعه شناسانه آنها راهی جدا دارد.
اقتضای جامعه ای جوان و امیدوار به زندگی، ابراز شادی در چارچوب قوانین موضوعه کشور است و نباید انتظار داشت همیشه راه نشان دادن شادی کف و دست زدن باشد.
حال باید دید هزینه ی کدام سنگین تر است، اجبار جامعه به انحراف از مسیر طبیعی اش یا پذیرش تغییرات و درک جوان تر ها البته در چهارچوب قوانین موضوعه کشور!