عصرایران - در سال های تحصیل، از پیش دبستانی تا دانشگاه، هر چه درباره طول رود نیل، ارتفاع قله اورست، علت فروپاشی اشکانیان، تولید مثل قورباغه ها، قطب های آهن ربا، مهم ترین شهرهای پاکستان، سال تولد خیام نیشابوری، تانژانت و کوتانژانت، ثلاثی مزید، فرمول های فیزیک، عناصر تشکیل دهنده نمک و ... می خوانیم و حفظ می کنیم، درباره مهارت های زندگی چیزی یادمان نمی دهند.
این در حالی است که اکثر آموخته ها و بهتر است بگویم "محفوظات"ی که به خوردمان می دهند، فقط تا لحظه امتحان به درد می خورند و بعد از آن بود و نبودشان فرقی ندارد مگر برای کسانی که در دوره های آموزش عالی، در یک رشته خاص تحصیل می کنند و این شانس را دارند که در همان رشته هم کار کنند.
اما "مهارت های زندگی"که "یاد نمی گیریم" ، تا آخرین لحظه عمر ،نیاز ضروری مان هستند. مانند نحوه کنترل خشم، مهارت "نه" گفتن، چگونگی مذاکره، مدیریت زندگی، تعامل با گروه دوستان و خانواده، رفتار با همسر، درست غذا خوردن، مراقبت از سلامتی و صدها عنوان دیگر.
این است که می بینیم دانش آموزان و دانشجویان ما در المپیادهای جهانی همواره خوش می درخشند اما وقتی وارد زندگی می شوند، لنگ می زنند و حتی در عادی ترین رفتارهای روزمره ، می مانند که چه باید بکنند.
اخیراً رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران اعلام کرده که آموزش "کنترل خشم" یکی از برنامه های این سازمان در سال 93 است. این اولین بار است که یک نهاد عمومی درباره موضوع مهمی به نام خشم و کنترل آن احساس مسؤولیت کرده و اعلام کرده که برایش برنامه هم دارد.
واقعیت این است که بخش قابل توجهی از مصائبی که جامعه ما بدان ها دچار است ، از همین یک دلیل نشأت می گیرد که اکثر ما نمی دانیم که چگونه خشم مان را کنترل کنیم. اگر زوج ها بدانند که در موقعیت های تضاد و اختلاف ، چگونه زبان و رفتارشان مهار کنند، خیلی از اختلافات مجال رشد نمی یابد و نهایتاً به طلاق نمی انجامد.
آمار پزشکی قانونی استان تهران نشان می دهد که به طور متوسط در سال گذشته، هر 5 دقیقه یک نفر با موضوع "نزاع" به پزشکی قانونی مراجعه کرده اند. بدیهی است که همه این دعواها، با طرح و نقشه قبلی و بر اساس فکر و تأمل نبوده اند بلکه همان گونه که اغلب شاهد هستیم، مسائل جزئی و پیش پا افتاده ای از قبیل یک تصادف ساده -حتی در حد خوردن آینه دو خودرو به هم- به نزاع های جدی می انجامد زیرا آستانه تحمل مردم کم شده و در همان حال ،اغلب بلد نیستند چگونه "خشم ناگهان مشتعل شده" شان را کنترل کنند. حتی فراتر از ضرب و شتم، قتل های زیادی در جامعه رخ می دهد که ریشه شان خشم آنی در مواجهه با فردی ناآشناست که نهایتاً کار به چوبه دار می کشد.
همه این ها نشان می دهد که جای مهارت استراتژیکی به نام "کنترل خشم" چقدر در جامعه ما خالی است و اگر طرح سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، به طور عالمانه و مجدانه اجرا شود و به کل کشور تعمیم یابد، جلوی بسیاری از رویدادهای سوء - از اختلافات خانوادگی تا قتل های خیابانی - گرفته می شود. حتی بسیاری از منازعات سیاسی هم ناشی از این است که سیاسیون ما هم بلد نیستند خشم سیاسی شان را کنترل کنند و با ادب و آداب با یکدیگر رفتار کنند.
امید که اولاً این طرح با موفقیت اجرا شود و ثانیاً نهادهای آموزشی از مدرسه تا دانشگاه نیز آموزش مهارت های زندگی را در دستور کار جدی خود قرار دهند و از "محفوظات عمدتاًبه درد نخور" ، فراتر روند.
نميدانم چند سال داريد . فقط عرض كنم كه بدان و اگر تحقيق درستي بكني باين نتيجه خواهي رسيد . كه ايراني جماعت هميشه يكي از بهترينها بوده است و خودت را دست كم نگير و در مقابل خارجي جماعت و خصوصا انگليسي و امريكائي سرت را بالا نگهدار كه بحق بالا تري .
مثلا، دیشب برای چندمین بار دیدم که یه کمپرسی که برای خاک برداری اومده بود در محله، وسط کوچه پارک کرده بود، بطوریکه عبور و مرور در کوچه ی رو مختل کرده بود و راننده اش هم پیدا ش نبود!!!
شما بفرمائید با این مدل افراد بی فکر و بی نزاکت، چه باید کرد ؟؟؟؟؟
برای این مسئله چاره ای بیاندیشد کسب رتبه های المپیادی برای دانش آموزان پرخاشگر وعصبی که مراعات جامعه ومردم را نمیکنند چه فایده ای دارد؟
خانواده ها چی ؟
خانواده یادمان نداد
خودمان چی؟
یعین ما به عنوان آدم هایی بالغ نباید بتوانیم یک مهارت را در بزرگسالی در خودمان ایجاد کنیم
این درد ماست کخ بگوییم ان موقع نیاموخته ایم و الان نمی توانیم خشم خود را کنترل کنیم اگر الان هم این اتفاق نیفتد کودکان ما در آینده هم همین مطلب را روی خبرگزاری ها می گذارند
اگر بتونیم خیلی خوب میشه
ما شالله قبلا برنامه های تلویزیون و بحث و کفتگوی مجری ها با اقایون بود حالا خانم ها هم اضافه شدن کل کانال ها اموزش
اموزش های روانی مهمتر از اموزش های فنی و مهارتی هستند. امید است که مسوولان به فکر باشند.
بدون اموزش های مفید همین میشه که تا یکی به یکی تنه می زنه برای همدیگه قمه می کشند و همه در حالت نفسانی کودک خود هستند.
به شخصه افراد غنی و پولدار زیاد دیدم که اتفاقا عصبی و کم تحمل بودند.
بسیار ممنون از مقاله بجا و درست حضرتعالی
چون انسان مخلوقی کامل است . یک سر آن رحمت و سر دیگر آن غضب است.
یک سر آن عقل محض و سری دیگر شهوت و هوس است.
هر عکس العملی که از خود نشان میدهد محرکی در محیط خارج دارد.
این بحث کنترل خشم ، مثل این می ماند که کسی با شنیدن صدای ترقه از جای خود نپرد و با شنیدن صدای ضربه ، چشمان خود را نبندد.
از جای پریدن و چشم بستن ، واکنش است.
آنچه که مایه بروز خشم انسان میشود را بایستی کنترل کرد.
مثال:
چند سال پیش هنگام عید نوروز به شبکه جوان رادیو گوش می کردم . میهمان برنامه که استاد دانشگاه بود می گفت من به کشور خارج ( کشوری غربی) رفتم و اسم کشور را هم گفت و من خاطرم نیست.به هر حال می گفت زبان آن کشور را نمیدانستم. دست بر قضا در اتوبانی تصادف کردم. همانجا فاتحه خودم را خواندم . گفتم وقتی در ایران بودم و زبان هم بلد بودم اگر تصادف می کردم حسابم با کرام الکاتبین بود . حال اینجا که دیگر حسابم با کیست نمی دانم.
می گفت پس از لحظاتی که تماس گرفتیم و خبر دادیم ، مامور بیمه آمد ، ماشین را برای تعمیر برد و فرمهایی را پر کرد و ما هم امضا کردیم و رفت.
فردای آن روز از اداره بیمه ، چک خسارت استفاده از وسیله نقلیه غیر شخصی در مدت محرومیت از اتومبیل را ارسال کردند و ...
پس از مدتی نیز ماشین را تعمیر شده بدون پرداخت مبلغی به من تحویل دادند .
خوب در یک چنین کشوری مگر آدم مریض است یا هاری دارد که اگر مثلا تصادف کرد ، با فرد مقابل دست به یقه شود؟
در آن کشور اگر کسی دست به یقه شد نخستین کاری که می کنند او را به مراکز روان درمانی تحویل میدهند که چرا دعوا و مرافه راه انداخته اید؟
کفر هم مثل خشم است ...چون انسان یک سر آن مومن است و سری دیگر کافر است.
خیلی خوب گفتید
- تا وقتی که به دیگران اجازه ندهیم حرفشان را بزنند
- تا وقتی که خودمان را محور علم عالم بدانیم
- تا وقتی که یاد نگیریم که زیاده خواهی به ضرر همه است
- تا وقتی که قانون رعایت نشه
- تا وقتی فریاد داد خواهی برای گرفتن حق خودت به جایی نرسه دیگران «حق تر» باشند
هزار تا همایش هم که بگذاری عین آب ریختن تو کویر می مونه!!! در مملکت ما همه سیاست است و عین موریانه تو زندگی ما رخنه کرده! پس اول سیاست رو بر اساس قانون درست کنید تا من هم بدونم که در برابر قانون همه یکسان هستند، اونوقت خشم من به طور خود به خود کمتر میشود اگر از بین نرود!!!
اي كاش در جامعه همكاري و همفكري جايگزين رقابت و حسادت گردد.
با نگاه به تاریخ کشورهای مترقی میبینیم که همگی آنها تغییرات اساسی و موثر را از نظام آموزشی آغاز کرده اند
موضوع مطرح شده خوب و مفيد می باشد. ولی بروز برخی از نا هنجار ی ها مثل همين کنترل خشم به خود شخص مربوط نمی شود. و با توجه به اينکه هر کس دارای آستانه تحملی می باشد. برخورد ها و گفتار طرف مقابل باعث اين ناهنجاريه ها می شود. بالخصوص که مردم ايران بر روی برخی از جملات و کلمات تعصب خاصی دارند. شاید بیان حرف رکيک یا فحش باعث بروز خشم شود . در صورتی که در خارج شاید بدینگونه نباشد.
ضمن آنکه برخی از مدیران سازمان ها از همین شیوه برای از رده خارج کردن نیرو هايی که شیوه مدیریت آنها را مورد نقد قرار می دهند استفاده می کند. ( به نوعی سو استفاده از جايگاه مديريت خود) .
بیان مطالب فوق فقط اشاره کوچکی است به این موضوع که ریشه یابی این ناهنجاری با توجه به فرهنگ خاص ما ایرانيها نیاز به بررسی همه ابعاد در تمامی جايگاه ها از مدیر یک سازمان تا افراد ديگر دارد.
چرا ما همه مون حرفهای خوب میزنیم و دلمون میخواد خیلی چیزها رو رعایت کنیم یا در دیگران عیب می بینیم اما به خودمون که میایم می بینیم ما هم به یه شکل دیگه یا در موقعیت دیگه همون عکس العمل رو نشون میدیم
اینا رو واسه این گفتم که هرجا مباحث این چنینی پیش میاد همه مون موافقیم و قبول میکنیم اما موقع عمل...
برای اشتباهات عمدی جریمه ,آموزش زندگی اجتماعی از پایه کودکی,عدم بروز اشتباه توسط آموزشگران,...........................
آنرا که حساب پاک است ,از محاسبه چه باک است ,
اما ,
از دشمنان شکایت برند به دوستان,
چون دوست دشمن است شکایت کجا بند ؟
یا
هر چه بگندد نمکش میزنند ,(اگه نمک گندید چه باید کرد )
تحلیل با خودتون ..............
موضوع مطرح شده خوب و مفيد می باشد. ولی بروز برخی از نا هنجار ی ها مثل همين کنترل خشم به خود شخص مربوط نمی شود. و با توجه به اينکه هر کس دارای آستانه تحملی می باشد. برخورد ها و گفتار طرف مقابل باعث اين ناهنجاريه ها می شود. بالخصوص که مردم ايران بر روی برخی از جملات و کلمات تعصب خاصی دارند. شاید بیان حرف رکيک یا فحش باعث بروز خشم شود . در صورتی که در خارج شاید بدینگونه نباشد.
ضمن آنکه برخی از مدیران سازمان ها از همین شیوه برای از رده خارج کردن نیرو هايی که شیوه مدیریت آنها را مورد نقد قرار می دهند استفاده می کند. ( به نوعی سو استفاده از جايگاه مديريت خود) .
بیان مطالب فوق فقط اشاره کوچکی است به این موضوع که ریشه یابی این ناهنجاری با توجه به فرهنگ خاص ما ایرانيها نیاز به بررسی همه ابعاد در تمامی جايگاه ها از مدیر یک سازمان تا افراد ديگر دارد.
میخواستم بگم من هر چی هم سعی کنم خانومم اموزش لازم رو ندیده و همش هم که نمیشه من کوتاه بیام، خانوم بنده اصلا منطق نداره حتی مشاوره هم بردم اخر مشاوره تموم شده میگه مشاور هیچی حالیش نیست ، در صورتی که کاملا منطقی و بدون تعصب و جانبداری صحبت میکرد، وقتی دخترای ما آموزش صحیح ندیدن چه زندگی میشه کرد باهاشون؟!!!!
شيرمادرت حلالت واقعا گل گفتي
شيرمادرت حلالت واقعا گل گفتي
رانندگی کردن را؟
راه رفتن و عبور کردن از عرض خیابان و پل را؟
غذا خوردن را؟
پیک نیک و تفریح رفتن را؟
شنا کردن را؟
مصرف آب و برق و انرژی را؟
تحرک و فعالیت سالم بدنی را؟
نه گفتن در تعارف مواد افیونی را؟
وارد وب و اینترنت شدن را؟
خرید ملک و زمین را؟
خرید سکه و طلا و ارز را؟
ازدواج و انتخاب همسر را؟
دوستی و رفاقت و مردانگی را؟
اظهار نظر نکردن در اموری که ما ربطی ندارد را؟
موقع دیدن مصدوم و سانحه دیده، موبایل به دست نگرفتن و فیلم برداری نکردن را؟
برخورد با حیات وحش و حیوانات را؟
کتاب خواندن و مطالعه کردن را؟
خلاصه چی بگم که دلم خیلی خونه؟
موضوع مهمی را مطرح کردیدکه درد همه جوامع انسانی در کره خاکی است.
همه نوشته های عزیزان بنوعی خوب وجای بحث فراوان است. ماانسانها باید بپزیریم هنوز در ابعادانسانی ، روانشناختی درستی از هم نداریم و یا بنوعی باسهل انگاری مدیران کشورها آنرا برای شهروندان خود درست تجزیه و تحلیل و یا بازگو نکرده اند تا راه پاسخگویی درست در لحظه خشم را بدانیم .
یکی از این موارد روانشناسی انسانی همانا کنترل خشم است در جنبه های رندگی فردی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی .....
در کتب آسمانی راه درست زیستن را بطور کلی وبا تمثیلهایی بیان شده است ولی جای تحقیقات روانشناختی که به زبان ساده برای عموم انسانها بیان شود بسیار خالی ست.
اگثر خشونت های فردی و بین الملی همانا خشم های سرکش جوامع انسانی ست که لاینحل گذاشته شده است چرا ؟ جای بحث است.
کنترل خشم تمرین و ممارست پیگیر هر فرد مربوط می شود. اگر انسانها در فرایند آموزش درست ، آموزه های روانشناختی انسانی قرار گیرند می توانند در لحظه خشم ، کنترل خود را حفظ کنند همچون انسان والایی علی (ع).
اکثر قتلها و جنگها براثر خودخواهی و غرور و استقلال طلبی اقوام که در لحظه خشم ،خودرا برتر و با تحلیلهای ضعیف ، تفکر و عقیده خود را منطقی و به نسبت جایگاه و مقامش درست می پندارند.
کنترل خشم از نظراینجانب بسیار مهم و حیاتی ست.
شاید به نظر آید ضعف قوانین جوامع انسانی در جهت احقاق حقوق از دست رفته می تواند بروز و ظهور این خشم افسارگسیخته انسانی باشد که جنبه حیوانی به خود می گیرد.
سنت ها و عقاید غلط قومی هم علت بعضی وقایع هولناک انسانی می شود که یکی از نمودهایش کشتن بنام حیثیت قومی یا خانوادگی!!!!!
در قرن 21 هنوز جوامع انسانی در کوران یادگیری درست زیستن می باشد و فقط ظاهری انسان نما و فرهیخته را پیدا کردیم ولی انسانها نتوانسته اند کشورها و جوامع خود را بدرستی بسازند.
یک کشور بدلیل بزرگی سرزمینش خود را برتر عالم می داند و خشم خود را بدون منطق بر دیگران می پراکند . دیگر کشور بدون هیج منطقی خودرا چون برتر از همه کشورها از نظر تکنولوژی می پندارد خشمش همه را باید بگیرد و از آن زیان ببینند.
کنترل خشم یک هنر است هنری فرهیخته که انسانها بطور نسبی هریک می توانند کسب کنند.
خواستن توانستن است .چقدر خوب بود ابعاد روانشناختی انسانی ،اقتصادی و سیاسی واجتماعی در سازمانهای بین اللملی آموخته و بحث شود
چرا باید هر ساله ریاست جمهوری های کشورها انشاهای تکراری و بدون نتیجه در سازمان ملل خوانده و اثری برای جوامع بشری نداشته باشد.بهتر اینست که یکبار بیائیم در موضوعات مختلف روانشناسی ملل بحث و در سازمانهای بین المللی خوانده شود.
اثرات این مباحث بسیار ارزشمند خواهد بود هر چند این پیشنهاد موجب تعجب برخی شود ولی کارساز است.
به امید جوامع انسانی فرهیخته و صبور که انسانها بتوانند باهم تعامل سازنده بدون استبداد شخصیتی داشته باشند .
آمین
زندگی در کلان شهری مانند تهران که افراد و ساکنانش در هزارتوی زندگی و به دلیل تنگناهای بوجود آمده، گاهی که نه اکثر عجله ای پنهان در نهاد خود دارند، باعث میشه تا آدما احساسات خودشون رو به راحتی بروز بدن .
در میان این احساسات خشم شاید بارزترین باشد که به دلیل نداشتن مهارت و شاید هم کمی عدم مسولیت پذیری اجتماعی ، همه روزه و در هر لحظه ای در شهرمون در حال جولان دادن باشه.
اگه کمی اراده با چاشنی یادگرفتن ، بتونه این مهارت مهجور رو دوباره زنده کنه، خاطره پوریای ولی ها و مالک اشترها در کتاب ها باقی نمیمونه.
صد البته برای این کار یا علی همگانی می خواد و کمی اعتماد به اونایی که میان دار مهربانی میشن.