خليج فارس- حسين فخرايي شب پانزدهم ماه رمضان برای بچه های جنوب استان بوشهر از جمله بندر دير با یک خاطره همراه است و در این شب مراسم گرگشو برگزار می کنند.
قدیمی های بندر خصوصا دشتی ها معتقدند بخششی که در این شب صورت می گیرد، باعث افزایش رزق و روزی مردم می شود.
خانواده از چند شب قبل برای بچه ها کیسه هایی آماده می کنند که به کیسه گرگیشویی معروف هستند. این کیسه ها غالبا پارچه ای هستند و به نیم متر هم نمی رسند، اما بعضی خانواده هم با زرنگی یا تنبلی شان گونی یا کیسه پلاستیکی دست بچه هایشان می دهند!
آمادگي خانواده ها براي مراسمشب پانزدهم بعد از افطاری سر وصدای بچه ها، کوچه های شهر را در بر می گیرد. آنها شادی کنان می دودند و در خانه ها را می کوبند و فریاد می زنند " گرگیشو گرگیشو ... سی فردشو دکله بشو"
خانواده های دیری هم که به این رسم دیرین آگاهی دارند از قبل وسایل این رسم را آماده کرده اند. آنها معمولا ذرت را بو می دهند و در قابلمه ای بزرگ با تخمه و آجیل پر می کنند و آنها را با هم قاطی می کنند. بعضی هم شیرینی و شکلات آماده را در سینی می ریزند. خیلی ها که فرصت چنین کارهایی نداشته اند کیسه آماده پفک، بیسکویت یا کاکائو و ژله را در آخرین لحظه از سوپرمارکتی ها می گیرند.
برخي از خانواده ها هم که امسال صاحب اولین فرزند خود شده اند، به شكل پرشورتري با جشن كودكان همراه مي شوند و محتویات پذیرایی و چند قلم خوراكي مثل کشمش، نخود، نقل، نبات، پسته، بادام و انجير را در كيسه هاي كوچكي ريخته و براي پذيرايي از كودكان آماده مي شوند.
بعضی از خانواده ها هم که حوصله خانه ماندن ندارند و همرا کودکان شان در خیابان پرسه می زنند، با خود شکلات و شیرینی می برند و وسیله نقلیه شان را محل توزیع قرار می دهند.
خونه گچي، پرچي
وقتی بچه ها در خانه ها را می کوبند و فریاد گرگیشو گرگیشو سر می دهند، درب ها آغوش خود را برای آنها باز می کنند و از كودكان پذیرایی می شود. سپس كودكان به صورت دسته ای در گوشه ای در انتظار آخرین نفر می مانند تا با هم برای سپاس شعار دهند "خونه گچی، پر همه چی"
اما بدا به حال خانه ای که در آن شب فراموش کرده باشد مراسم گرگیشو را برگزار کند یا در خرید مایحتاج این رسم سهل انگاری کرده باشد، چون با شعار "خونه گدا، هیچیش ندا" يا شعارهاي مشابه بمباران صوتی می شود!
بچه ها شادی کنان چه دست خالی چه دست پر ،خانه به خانه و کوچه به کوچه می دوند تا سهم گرگیشو خود را بستانند.
این مراسم تا ساعتي نزديك به نيمه شب پانزدهم ماه رمضان ادامه دارد.
به هر حال بچه ها وقتی به خانه خود باز می گردند، سفره ای را پهن و خوراکی ها را جدا و اغلب بین اعضای خانواده تقسیم می کنند. آنها گرگیشو خود را برای بقیه روزها نگه می دارند و با آنها تا مدت ها پز می دهند.
نگاهي به مراسم هاي مشابه
اینكه مراسم گرگیشو (گره گشا) از کجا آمده و چه هدفی دارد و چرا ماندگار شده، سوالی است که خیلی ها نمی دانند و هرگز هم علتش را نپرسیده اند. شاید هم دلیل خاصی نداشته باشد اما تکرار هر ساله آن لذتی است که از آن بدست می آید.
حمید کارگر وبلاگ نویس مشهدی از این رسم در وبلاگش - رسانه ایرانی- به عنوان یک ارتباط سنتی این چنین می نویسد:
امشب، شب نیمه است که ما مهمانیم/ بر ما حرجی نیست که ما طفلانیم
بشقاب پر از کلوچه و حلوا کن/ بردار و بیار به دامن ماها کن
یکی از اهل محل که صدایی خوش تر از دیگران دارد، میداندار می شود و این ابیات را بر در هر خانه ای میخواند و بچههایی که گردش را گرفته اند با نوای "هوم بابا، هوم بابا" همراهی اش می کنند. صاحبخانه هم هدیه ای که گاه پول است و گاه خوراکیهایی مانند زردآلو، گردو، خرما و کلوچه، نثار قدم این مهمانان ناخوانده میکند.
این آیینی است که در گوشه و کنار ایران با اندک تفاوتهایی در مناسبتهای گوناگون رخ نموده است. گاه به نام "قاشقزنی" یا "ملاقهزنی" و گاه با شیوه ای که گفته شد با نام "هوم بابایی" که در ماه رمضان در کاشان مرسوم بوده است.
این آیین نیکوی کهن، اهل محل را گرد هم جمع میکرد، بهانه ای برای با هم بودن بود، مناسبتی را یادآور میشد و آنچه به عنوان هدیه فراهم می آمد، اگر خوردنی بود موجب دلشادی کودکان و اگر پول بود، مایه خرسندی نیازمندان و یا کمک خرجی برای بناهای عام المنفعه محله چون مسجد و آب انبار میشد.
نمونه این رسم ممکن است در دیگر کشورها یا شهرهای ایران نیز برگزار شود و نام های متفاوتی داشته باشد. درست مثل رسم هالووین كه یکی از جشن های سنتی مغربزمین است که مراسم آن در شب 31 اکتبر برگزار میشود. آن شب معمولاً کودکان لباس های عجیب و غیرمرسوم می پوشند و برای جمعآوری نبات و آجیل به در خانه دیگران می روند. جشني كه مسیحیان در این روز که مطابق با اول نوامبر است، به افتخار تمام قدیسین برپا می كردند که امروز به نام هالووین شهرت گرفته است.