وعده ارزان شدن خودرو که در هفته گذشته از سوی مسئولان به مردم داده شد، هنوز با واقعیتهای جامعه فاصله بسیار دارد و این ارزانی اگر هم رخ داده باشد در مقابل افزایشهای میلیونی درحد چند صد هزار تومان بود.چرا مسئولان باید وعدههایی بدهند که تنها از سر رفع مسئولیت باشد یا چرا وعدهای از روی فشار روانی و تبلیغاتی به خورد جامعه بدهند که نتیجهای عکس بدهد؟
در طول ۱۰ روز گذشته چندین وعده بزرگ چون ارزان شدن خودرو، پیش فروش سکه، طرح جدید ارزی، ارزانی میوه و مرغ و غیره داده شده که همانند بسیاری دیگر از وعدههای بدون پشتوانه و شعاری، یا با تأخیر زمانی بسیار اجرا شده یا اصلاً محقق نشده است.
به گزارش جوان، وعده ارزان شدن خودرو که در هفته گذشته از سوی مسئولان به مردم داده شد، هنوز با واقعیتهای جامعه فاصله بسیار دارد و این ارزانی اگر هم رخ داده باشد در مقابل افزایشهای میلیونی درحد چند صد هزار تومان بود.
از سوی دیگر فروش نقدی و فوری خودروسازان نیز بیشتر به تبلیغات تلویزیونی منتهی شد و اثری از فروش فوری نیست. البته از منظر خودروسازان محترم کشور فروش فوری بالای ۳۰ روز است و این امر با مصداقهای بینالمللی و استانداردهای جهانی همخوانی ندارد.
معمولاً در دنیا فروش فوری ۲۴ تا ۴۸ ساعت زمان میبرد و در صورت عدم تحقق وعده فروشنده به ازای هر روز باید به خریدار جریمه تأخیر پرداخت شود؛ موضوعی که در کشور معنا و مفهوم دیگری پیدا کرده و خودروسازان با افزایش قیمت چند برابری باز هم از بیپولی و مشکلات مینالند و پیشفروش خود را چندماهه کردهاند.
هنوز هم مشخص نیست که اگر وعده ارزانی و تولید به روز خودرو در کشور کند شده، پس چگونه صادرات خودرو از سوی خودروسازان داخلی در سال جاری روند صعودی داشته است؟ اگر مشتری خارجی معطل و منتظر دریافت محصول ایرانی است آیا مصرفکننده داخلی و ایرانی حق ندارد سریعاً به محصول خود برسد؟
وعدههای عمل نشده مسئولان آنقدر هست که بتوان با آن تا پایان سال سوژههای خبری داشت. وعده پیش فروش سکه دقیقاً ۱۰ روزی است که چندین خبرگزاری را به خود مشغول کرده اما خبری از پیشفروش نیست. اول اسفند گذشت اما هنوز کارشناسان بانک مرکزی که در سایر امور چون برداشت شبانه آن هم در روز پایانی سال گذشته هشیار و دقیق بودند، نتوانستهاند فرمول پیش فروش را کشف و ارائه کنند.
با این کار بازار که تاکنون واکنش مثبتی به خبر پیشفروش نشان داده بود، از وعده دیرهنگام بانک مرکزی و رئیس کل معکوس عمل خواهد کرد و احتمال افزایش قیمت در بازار وجود دارد.
ارزانی میوه و مرغ هم از آن دست وعدههایی است که انسان را به یاد ایام دوران جنگ تحمیلی میاندازد. حداقل آن زمان مردم با کوپنی که داشتند مطمئن بودند که محصول را دریافت خواهند کرد اما اکنون باید منتظر برزیلیهای نازنین بمانیم تا مرغهای منجمد و یخزده خود را بار کشتی کنند و به خورد مردم کشور بدهند.
سؤال این است که پس وعده و سخنان مسئولان وزارت صنعت و جهاد که یک ماه پیش از ذخیرهسازی مناسب اقلام اساسی و مورد نیاز شب عید خبر داده بودند، چه شد؟ این همه ذخیرهسازی کجاست که اکنون نمیتواند بازار را آرام کند.
وعدههای نشدنی یا بیاثر آنچنان در اذهان مردم نقش بسته که باید مروری جدی در ذهن خود کنند که کدام یک عملی شده است؟ چرا مسئولان باید وعدههایی بدهند که تنها از سر رفع مسئولیت باشد یا چرا وعدهای از روی فشار روانی و تبلیغاتی به خورد جامعه بدهند که نتیجهای عکس بدهد؟
مسئولان شاید بدانند که در علم بازار وعده ارزانی یا ارائه کالایی برای پاسخگویی به نیاز در زمان خود محقق نشود به افزایش تقاضای کاذب، بالا رفتن هزینه خرید محصول و کالای مذکور، رونق دلالی، فساد مالی و غیره منتهی میشود. بنابراین توصیه میشود مسئولان گرامی در هر بخشی به ویژه این روزهای اقتصادی، قبل از اینکه وعدهای بدهند، کمی به عواقب اجرایی نشدن آن یا تبعات اجرا شدن آن هم فکر کنند.