عصر ایران ؛ اهورا جهانیان - سخنان هاشمی رفسنجانی درباره نقش انتخابات آزاد در افزایش اعتماد مردم به نظام، احتمالاً با واکنش انتقادی اصولگرایان حاکم مواجه می شود.
همین روزهاست که دوباره چهره های اصولگرا، یکی پس از دیگری، بر نقش هاشمی در "فتنه 88" و مرزبندی نکردنش با "دشمنان تابلودار نظام" سخن بگویند و از او بخواهند که به جای رهنمود دادن به نظام، از رفتار گذشته اش اظهار ندامت کرده و یا لااقل سکوت کند.
در پاسخ های پیشاپیش مشخص اصولگرایان به هاشمی، قطعاً این مدعا هم مطرح خواهد شد که اعتماد مردم به سیستم مدیریت کشور، کاهش نیافته و کسی که چنین مدعایی را مطرح می کند، در واقع آب به آسیاب دشمن می ریزد.
اما بد نیست که این دسته از اصولگرایان، لااقل یکبار هم که شده، نگریستن جهان از پس عینک های خاص شان را کنار بگذارند و به این سوال پاسخ دهند که "در چه صورتی می توان گفت اعتماد عمومی مردم یک جامعه به سیستم مدیریت آن جامعه کمرنگ می شود؟"
الفبای علوم سیاسی می گوید دولت ها در گوشه و کنار جهان، کارشان با "مشروعیت" و "کارآمدی" به سامان می شود. یعنی شهروندان در هر دولت – ملتی، وقتی از دولت (به معنای State ) رضایت دارند که آن دولت مبتنی بر مشروعیت دموکراتیک و کارآمدی باشد.
مشروعیت دموکراتیک سیستم سیاسی، دست کم مبتنی بر دو مولفه انتخابات آزاد و آزادی بیان است. ایدئولوژی های غیردموکراتیک، مثل مارکسیسم در شوروی و یا نازیسم در آلمان، ممکن است در کوتاه مدت بتوانند مبنای مشروعیت یک سیستم سیاسی شوند، ولی در درازمدت از ایفای چنین نقشی ناتوانند، چرا که مردم بالطبع خواستار حق تعیین سرنوشت و آزادی بیان هستند. آنها می خواهند قدرت نصب و نقد و عزل حاکمان را داشته باشند و از این رو، خواستار انتخاباتی آزاد و منصفانه اند.
در جامعه ایران - به درست یا به غلط - پای بندی به اصل انتخابات آزاد و منصفانه در ذهن بخشی از نیروهای اجتماعی مخدوش شده است.
فرض کنیم که این تخدیش محصول فتنه انگیزی دشمنان است؛ ولی به هر حال این واقعیت را نمی توان انکار کرد که برخی از خودی ترین نیروهای انقلاب اسلامی، یعنی کسانی چون هاشمی
رفسنجانی، سید حسن خمینی، محمد خاتمی، علی اکبر ناطق نوری، مجمع روحانیان مبارز و مقامات سیاسی بلندپایه دیگری که در این کشور صاحب منصب بوده و بعضاً هنوز هم هستند ، در این باره نقدهایی دارند و حتی اگر همه این افراد برخطا باشند، به هر حال این نکته را نمی توان انکار کرد که چنین شخصیت هایی، نمایندگان سیاسی پاره ای از نیروهای اجتماعی جامعه ایران هستند و موضع گیری سیاسی آنها، تاثیر خودش را بر افکار عمومی بر جای گذاشته است و باید با روش های اقناعی و مبتنی بر واقع گرایی و اصلاح خطاها ، اندیشه ای در این باب کرد و الّا نادیده انگاشتن ها ، چاره کار نیست.
گذشته از بحث انتخابات آزاد ، بحث "کارآمدی" هم در میان است. در اهمیت کارآمدی، برخی از صاحبنظران علم سیاست تا بدان جا پیش رفته اند که کارآمدی را یگانه مبنای مشروعیت می دانند. حتی در برخی از جوامع غیردموکراتیک، کارآمدی دولت مبنای اعتماد عمومی به سیستم
سیاسی است. مثلاً در چین، دولت فاقد مشروعیت دموکراتیک است ولی به دلیل
کارآمدی، قادر به ایجاد اعتماد عمومی در کل کشور شده است.
حال سوال این است: اصولگرایانی که این روزها از صبح تا غروب بر طبل بی کفایتی دولت احمدی نژاد می کوبند، آیا خودشان عملاً در حال مخدوش کردن اعتماد عمومی نیستند؟ دولتی که از نظر خود اصولگرایان، اقتصاد را به وضع نامطلوبی رسانده و با انواع و اقسام اتهامات مالی مواجه است و در کنترل قیمت مرغ و شیر و پنیر و اتومبیل و نرخ ارز و سکه طلا و ... ناتوان مانده و دولتی که کارآمدی اش از سوی همفکران و همراهان سابقش نیز سخت زیر سوال است، چگونه می تواند بر اعتماد عمومی بیفزاید؟
بد نیست نگاهی به توصیف روزنامه کیهان از کارآمدی دولت فعلی بیندازیم:
كلان سرمايه داران حرامخوار، حقيرتر و ترسوتر از آنند كه بدون بهره گيري از مراكز قدرت و يا زد و بند با شماري از عوامل نفوذي و يا وادادگي و غفلت برخي مسئولان و... توان غارتگري داشته باشند. مگر فساد بانكي 3هزار ميليارد توماني چگونه صورت پذيرفت؟ خاوري را چه كساني فراري دادند؟ و چه كساني با وجود آشكار شدن دست هاي آلوده آنان در اين ماجراي پلشت، هنوز هم با پشتيباني عجيب و غيرقابل توجيه فلان مسئول، به حضور نفوذي خود در برخي از مراكز قدرت ادامه مي دهند و تازه براي مردم مظلوم نيز به بهانه روشنگري رجز هم مي خوانند و يا برخي ديگر كه به جاي همراهي با ساير مسئولان در جهاد مبارزه با فساد، از كرسي مسئوليت براي رياست جمهوري آينده خويش پيام انتخاباتي پخش مي كنند و در همان حال فيگور مردم دوستي و انتقاد نيز به خود مي گيرند. (کیهان، سه شنبه، 21شهریور 1390)
نویسنده سطور فوق-حسین شریعتمداری- کسی است که از نظر خود دولت احمدی نژاد، "منقد منصف" دولت است.
اما ظاهراً در بحث " ضعف کارآمدی دولت و تضعیف اعتماد عمومی"، ما با مشکل "که می گوید؟" مواجه هستیم.
اگر خود اصولگرایان چنین مدعایی را مطرح کنند، نقد آنها مصداق نقد منصفانه قلمداد می شود ولی اگر هاشمی رفسنجانی و سیاستمداران و روزنامه نگاران غیروابسته این بحث را مطرح کنند، نقد آنها مصداق تخریب و سیاه نمایی انگاشته می شود و ای بسا مستوجب عقوبت!
به هر حال از دولت کنونی که گذشت، ولی امیدواریم دولت بعدی، دولتی باشد که بتواند نانی در انبان "اعتماد مردم" بیفکند.