شرایطی کاملا متفاوت مثلا با کنفرانس مطبوعاتی پپ گواردیولا قبل از بازی با اوساسونا در لالیگا. سئوال ها در سکوت کامل طرح می شد. سئوال های فنی یا نهایتا مربوط به اتفاقات جنجالی خبری که در رابطه با فوتبال مربی یا بازیکن حاضر در میدان رخ می داد. اینجا اما هیچ کس لحظه ای آرام نمی نشست. مترجم مدام باید درخواست می کرد ساکت باشیم و...
خبر آنلاین- روز قبل از مسابقه در کنفرانس خبری «منومنزس»، مربی برزیل. انگار ورزشگاه آزادی است و تصاویری که هربار 90 از اتفاقات کنفرانس ها به نمایش می گذارد. صدابرداران سیما برای کار گذاشتن میکروفن های شان تا مرز درگیری فیزیکی با هم پیش می روند. اتفاقی که چشمان مربی تیم حریف و مترجمش را از تعجب گرد کرده.
شرایطی کاملا متفاوت مثلا با کنفرانس مطبوعاتی پپ گواردیولا قبل از بازی با اوساسونا در لالیگا. سئوال ها در سکوت کامل طرح می شد. سئوال های فنی یا نهایتا مربوط به اتفاقات جنجالی خبری که در رابطه با فوتبال مربی یا بازیکن حاضر در میدان رخ می داد. اینجا اما هیچ کس لحظه ای آرام نمی نشست. مترجم مدام باید درخواست می کرد ساکت باشیم و...
سوال چندانی در مورد مسائل تاکتیکی و ترکیب احتمالی برزیل پرسیده نشد و بیشتر سوالات محدودی که در اختیارخبرنگاران قرار گرفت، درمورد گذشته یا آینده تیم برزیل بود. سئوالات از این دست که آیا مربیان برزیل به واسطه رابطه خویشاوندی برگزیده می شوند. سئوالی که البته خشم مربی برزیل را به همراه داشت. بلافاصله پس از پایان کنفرانس خبری منزس، افشین قطبی وارد سالن شد و باز هم سوالاتی در مورد گذشته تیم. بیشتر وقت این کنفرانس هم به صحبت در مورد بازیهای غرب آسیا گذشت و کمتر صحبتی در مورد دیدار برزیل انجام شد. قطبی داشت آنجا محاکمه می شد.
عصر روز پنجشنبه، حدود 2 ساعت قبل از آغاز دیدار، به ابوظبی رسیدیم ولی بی نظمی ها و عدم هماهنگی های پیش از آغاز بازی در صدور آی دی کارتها کم کم ما را ناامید می کرد. ثانیه هایی بیشتر به آغاز بازی نمانده بود و ما همچنان پشت «درب3» ورزشگاه شیخ زاید مشغول چانه زدن با سربازهای اماراتی که حتی انگلیسی هم متوجه نمی شدند بودیم؛ در نهایت به لطف برخی از همکاران، کارتهای بی نام و نشانی به دست ما رسید و ما وارد ورزشگاه نسبتا بی در و پیکر شیخ زاید شدیم.
به دنبال یکی از همکاران می دویدم که به ناگاه پسرک هایی که پرچم «فیرپلی» را به دست داشتند مقابل چشمانم دیدم. بعد هم جواد نکونام و رحمتی. هنوز متوجه نشدم که من کجا هستم و نکته جالب توجه اینجا بود که حتی نیروهای امنیتی کاری به کار ما نداشتند. بازیکنان دو تیم از فاصله چند قدمی مان، از داخل زمین به رختکن برمی گشتند تا برای آغاز بازی آماده شوند و ما مبهوت چهره های شان را نگاه می کردیم. در حیرت بودیم که چطور از آن سرسام سه ساعته به این منطقه ممنوعه رسیده ایم!
پایان بازی و سالن کنفرانس، این بار همه چیز آرام بود و سکوت حکمفرما. شاید جوزدگی روز اول همه ما فروکش کرده بود. اتفاقی که حتی برای مدیر رسانه ای برزیل به پرسشی بزرگ تبدیل شده بود؛ «شما همیشه از مربیان تیم های حریف درباره زندگی خصوصی شان می پرسید؟» پاویا از من که اسپانیولی می دانستم، این سئوال را پرسید و برایش هنوز عجیب بود که چرا وقتی سکان هدایت برزیل در دست منزس است، در مورد دونگا از او پرسیده می شود. اگرچه او هم بعد از بازی دیگر آن برآشفتگی قبل از بازی را نداشت و همچون منزس با رویی گرم خنده ای بر لب به همه سئوال های همه خبرنگاران پاسخ می داد.