تهران امروز؛ سيدجواد سيدپور - مدتي است خطي از «خبرهاي آلوده» درباره كالاهاي آلودهتر به راه افتاده و سر پاياني هم ندارد و انگار ما بايد به اين خبرها عادت كنيم؛ گوشت آلوده، خون آلوده، برنج آلوده، ميوه آلوده، هواي آلوده، اسباببازي آلوده، نمك آلوده، سبزي آلوده، دام آلوده، چاي آلوده، سيگار آلوده، داروي آلوده، بطري آلوده و... اكنون آب آلوده كه البته خود حكايتي جدا دارد.
جالب آنكه بهرغم اينهمه خبرهاي ضد و نقيض كه از اين آلودگيها منتشر شده و ميشود هنوز هيچكس به درستي و به قطعيت نگفته كه بالاخره آلودگي هست يا نيست؟ آيا برنجهاي وارداتي به سم آرسنيك آلوده هست يا نيست؟ آيا گوشتها و دامها تب برفكي دارند؟ آيا ميوههاي ما مملو از كود شيميايي است؟ آيا خونها به HIV آغشته است؟آيا اسباببازي كودكان ما سرطانزاست؟ آيا داروي «گرايپ واتر» كه براي نفخ كودكان به كار ميرود آلودگي باكتريايي دارد؟ آيا آب آشاميدني تهران مملو از نيترات است؟ واقعا در دنيايي با اينهمه پيشرفت علمي و در كشوري با اينهمه آزمايشگاه و متخصص ورزيده، پاسخ دادن صريح، روشن و واضح به اين پرسشها مگر چقدر طول ميكشد؟
مردم حق دارند نسبت به اينهمه خبرهاي آلوده واكنش نشان دهند و نگران بهداشت و سلامت خود و خانوادههايشان باشند و مسئولان موظف و مكلفند كه براي حفظ سلامت جامعه همهگونه اقدامي انجام دهند و با سريعترين روش و بهترين امكانات به صيانت از بهداشت عمومي بپردازند. اينكه وزيري اعلام كند آب تهران آلوده است و وزير ديگري از همان دولت فردا آنرا تكذيب كند جز نگراني بيشتر افكار عمومي مشكلي را حل نميكند.
وقتي وزيراني كه دور يك ميز در هيات دولت مينشينند درباره موضوعي به اين مهمي كه مستقيم با جان و سلامت مردم ارتباط دارد اينقدر با هم اختلاف نظر دارند و يكي آب شهر را سالم و ديگري آلوده ميداند مردم چه بايد بكنند و چه بايد بگويند؟
آيا دولت موظف به شفافسازي در اين باره نيست؟ به ياد داشته باشيم كه فقط صحبت از آلودگي يك كالاي مصرفي نيست بلكه سخن از آلودگي مايه حيات و زندگي شهروندان پايتخت است. چه اشكالي دارد كه دولت با تشكيل كميته مشتركي از وزارتخانههاي مربوطه نسبت به حل اين مشكل اقدام كند؟مسئلهاي به اين مهمي را نميشود در رفت و برگشتهاي تاييد و تكذيب برطرف كرد و از كنار آن بيتفاوت گذشت.
هيچ چيز عزيزتر، بهتر و والاتر از جان و سلامت شهروندان نيست و نميشود و نبايد با آن برخورد غيرعلمي كرد. ضمن اينكه اين رفتارها به شدت به اعتماد عمومي آسيب ميرساند و امنيت رواني جامعه را دستخوش بحران ميسازد. بايد به ياد داشت كه اگر - خداي نكرده – آلودگي و مشكلي وجود داشته باشد درايت مديريتي در حذف صورت مسئله نيست بلكه عقلانيت در چارهجويي قطعي و فوري مسئله و حل منطقي آن است.
شايد در ماجراي كالاهاي آلوده مثل برنج آلوده ميشد آن را به عدهاي سودجو كه به فكر سلامت مردم نيستند و صرفا به فكر سود بيشتر براي خودشان هستند ارجاع داد ولي موضوع آلودگي آب شهري را نميشود چنين قلمداد كرد. ضمن آنكه در مسئله واردات نيز مردم انتظار بهحقي دارند كه دروازههاي ورودي كشور براي كالاهاي فاسد و آلوده بايد شش قفله شود. نبايد كاسب يا تاجري به خودش اجازه دهد جنس آلوده وارد كشور سازد. آنچه اكنون جامعه با آن مواجه شده وضعيت خاصي است، زيرا نميداند كالا يا جنسي كه دارد استفاده ميكند واقعا سالم هست يا نه و اين عدم اطمينان خود براي افكار عمومي مضر است.
به تعبير ديگر كالاها و اجناس آلوده، اذهان و افكار مردم را آلوده كرده و اين باعث فرسايش فكري و رنجش اجتماعي شده است. چگونه ميشود يكبار براي هميشه تكليف اين آلودگيها را روشن ساخت؟ آيا دولت، مجلس و مسئولان مربوطه ميتوانند تكليف مردم و آلودگيهاي بهداشتي كالاهاي مصرفي را روشن سازند؟