عصر ایران؛ هومان دوراندیش - ویدئوی رقصیدن نرگس محمدی در زندان، دست کم این فایده را داشت که طرفداران خاندان پهلوی را به وادی "نهی از منکر" کشاند. یعنی جماعتی که با وعدۀ "آزادیهای اجتماعی" و "آزادی رقصیدن و نوشیدن و بوسیدن" در پی کسب قدرت سیاسیاند، حتی با رقصیدن یک زن در بند زنانۀ زندان مخالفاند. آن هم زنی که سالهاست در زندان به سر میبرد.
البته این حضرات احتمالا جواب شان یا به زعم خودشان حرف حساب شان این است که معنای رقصیدن او در زندان، این است که زندان او چیزی از جنس هتل است. این حرف را علیرضا زاکانی هم دربارۀ زندان و حبس مصطفی تاجزاده مطرح کرده بود.
فرض کنیم چنین باشد اصلا میگوییم در شرایطی مثل نلسون ماندلا در دهۀ 1980 دوران حبس خودش را میگذراند. ماندلا چندین سال آخر دوران حبساش را در یک خانۀ بزرگ و مجلل سپری کرد و در همان جا نیز با مقامات رژیم آفریقای جنوبی مذاکراتش را آغاز کرد.
حالا سوال این است که چه اشکالی دارد دست کم در شرایطی راحت و آسوده، از آزادی محروم باشد؟ به هر حال آدم اگر در هتل هم زندانی باشد، معنایش این است که به اختیار خودش نمیتواند از هتل خارج شود و هر وقت که دلش خواست، نمیتواند دوستان و بستگانش را به هتل دعوت کند یا سر خود به سینما یا تئاتر بود یا همین طور بیدلیل، ناگهان تصمیم بگیرد از هتل خارج شود و برود در پیادهروهای شهر قدم بزند.
پهلویچیهایی که زندان او را هتل میدانند، خود حاضر نیستند حتی یک هفته در چنین هتلی اقامت داشته باشند. ولی اصل این ادعا یا اتهام، که زندان او چیزی شبیه هتل است، حرف مضحکی است که با هدف "تخریب سیاسی" مطرح شده.
وضع کسی که سال ها در زندان بوده، طبیعتا با فردی که تازه وارد زندان شده یا دوران بازجویی را سپری میکند یکسان نیست.
اما پس از انتقاد جماعت پهلویچی از این رقصیدن بسیاری از زندانیان زن صریحا گفتند آنها هم هر وقتِ خوش که دست دهد، در زندان میرقصند. خوشبختانه بند زنان و مردان هم جداست و خلاف شرعی در این رقصیدن مشاهده نمیشود که دوستان پهلویچی از در نهی از منکر درآمدهاند.
البته نهی از منکر آقایان و خانمهای پهلویست، "نهی از منکر سیاسی" است. یعنی حرف شان این است که چرا یک زندانی سیاسی در زندان رقصیده؟ آن هم زندان ییی که جایزۀ نوبل را برده و برای خودش کسی شده و حالا میتواند در برابر رضاشاه دوم عرض اندام کند!
در واقع بنای این حضرات بر این است که از هر چیزی استفاده کنند برای کوبیدن هر کسی که او را بالقوه رقیب رضا پهلوی میدانند. و در این مسیر، به هر دستاویزی چنگ میزنند.
پهلویچیها مدعیاند نرگس محمدی "زندانیِ فیک" و دیگری زندانی واقعی است. اما اگر قرار بود دیگران هم به سبک این جماعت نقد و استدلال کنند، در سالهای نسبتا بلندی که اولی در زندان بود و دومی مدام علیه نظام جمهوری اسلامی سخنان تند و تیز میگفت و با ایران اینترنشنال مصاحبه میکرد در دفاع از خاندان و حکومت پهلوی، دیگران هم میتوانستند بگویند این یکی در زندان است و آن دیگری آزادانه هر چه میخواهد میگوید؛ پس این فعال سیاسی واقعی است و آن فعال سیاسی فیک.
یا همین الان، آیا تا به حال دیدهاید که طرفداران پهلوی به مهدی نصیری انتقادی بکنند؟ انتقادات تند و تیز مهدی نصیری از نظام جمهوری اسلامی و بازداشت نشدن او، عجیبتر است یا رقصیدن نرگس محمدی در زندان؟ اگر کسی بخواهد به شیوۀ پهلویستها حرف بزند، باید مهدی نصیری را یک "منتقد فیک" قلمداد کند. ولی اصل بر این است که پدیدهای را واقعی بدانیم نه قلابی؛ مگر اینکه خلافش ثابت شود.
دیگر اینکه، معلوم نیست چرا فرض طرفداران رضا پهلوی این است که زندانیان سیاسی نباید برقصند و شاد باشند؟ گویا از نظر این جماعت اگر همسر رضا پهلوی در خارج زندان برقصد، اشکالی ندارد ولی رقصیدن زنان زندانی، ایراد دارد.
شاید هم آنها ترجیح میدهند همۀ زندانیان سیاسی در شرایطی بسیار بد و خطیر باشند تا از این نمد، کلاهی برای برای آنان دوخته شود.
این جماعت پس از اکران فیلم "قهرمان" به اصغر فرهادی میتاختند که چرا زندان فیلم تو شبیه زندانهای جموری اسلامی نیست و تصویر مثبت و مقبولی از زندانهای ایران ترسیم کردهای. تازه در زندان فیلم "قهرمان"، زندانیان سیاسی حضور نداشتند و کسانی زندانی بودند که جرائم مالی و غیرسیاسی داشتند.
به هر حال وقتی یقۀ فرهادی را بابت زندان فیلم "قهرمان" گرفته بودند، حالا بیایند از کسانی بگذرند که در بندهای سیاسی زندان اوین رقصیدهاند؟
جالب اینکه، اکثر این افراد خودشان حتی یک روز هم زندانی نبودهاند. به کلی عاری از تجربۀ حضور در زندان، صرفا تصوری از "درون زندان" دارند و اگر ببینند واقعیت زندگی این یا آن زندانی سیاسی، مطابق تصورشان نیست، مدعی میشوند این جور افراد "زندانی سیاسی واقعی" نیستند.
واقعیت از نظر این جماعتِ "با همه مخالف"، فقط ذهنیات خودشان است. اگر آنچه در عالم واقع میگذرد، مطابق ذهنیاتشان نباشد، عالم واقع را انکار میکنند. ولی معلوم نیست همین فرض را از کجا آوردهاند که همۀ زندانیان سیاسی باید در شرایط یکسانی باشند و دیگر اینکه، یکایک زندانیان سیاسی، از آغاز تا پایان دوران محکومیت شان باید در شرایط بسیار سختی باشند؛ به نحوی که حتی نتوانند دور هم جشن کوچکی برپا کنند و وقت شان کوتاهمدتی و اندکی خوش شود.
هر وقت همۀ زندانیان سیاسی خودشان را حلقآویز کنند، خیال این جماعت راحت میشود که آری، بخت به ما رو کرده و ان شاءالله دوباره به قدرت میرسیم و در ایران فردا زندانهایی برپا میکنیم شبیه زندانهای عصر اعلیحضرت!