عصر ایران؛ فواد شمس- تا چند روز دیگر ترامپ برای دومین بار در کاخ سفید خواهد نشست. بر اساس تجربه دور اول باید منتظر شگفتیهای زیادی در موضع گیری های ترامپ خصوصا در مسائل بین المللی و ژئوپلتیکی باشیم. تجربه دور اول ریاست جمهوری ترامپ نشان داد دستکم در حوزه موضع گیری ترامپ دوست دارد همگان را شگفت زده کند. روحیه ترامپ این است که جلب توجه افکارعمومی و رسانهها را بکند.
اما نمیتوان صرفا این موضعگیریهای ترامپ را سخنانی جنجالی دانست. بلکه رویکرد ژئوپلتیکی ترامپ پیشینه تاریخی و نظری خاصی دارد.
تمرکز اصلی ترامپ برخلاف سیاستهای ژئوپلتیکی مرسوم آمریکا در قرن گذشته دیگر دخالت در کل جهان خصوصا غرب آسیا و اروپا نیست. بلکه میتوان گفت ترامپ توجهاش به نیمکره غربی و اصطلاحا جهان جدید غربی یعنی قاره آمریکا بر اساس سنت «اندرو جکسون» است.
همین الان که هنوز به صورت رسمی دوران ریاست جمهوری دور دوم ترامپ آغاز نشده، شاهد اظهارات عجیب ترامپ از خرید گرینلند تا بازپسگیری کانال پاناما و پیشنهاد پیوستن کانادا به ایالت متحده هستیم. در کنار آن فشار ترامپ به کشورهای آمریکای لاتین و مکزیک هم قابل پیشبینی است.
دونالد ترامپ دنباله رو «اندرو جکسون»
همه اینها را میتوان ذیل نگاه جکسونی به سیاست خارجی و ژئوپلتیکی دستهبندی کرد. به نظر میرسد ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود تحت تاثیر تحولات جهانی بعد از عملیات نظامی روسیه در اوکراین و تضعیف جایگاه اروپا در بین قدرتهای جهانی و همچنین جاذبه کمتر منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) برای هیئت حاکمه جدید آمریکا دانست. از این رو ترامپ و تیم اصلی مشاوران وی شاید به سمت جکسونی برگردند.
رویکرد جکسونی در ژئوپلتیک آمریکایی به تفکرات و سیاستهای اندرو جکسون، هفتمین رئیسجمهور آمریکا، اشاره دارد. جکسون بهویژه در دوران ریاست جمهوریاش (۱۸۲۹–۱۸۳۷) بر دو اصل مهم تاکید داشت: ملیگرایی و دفاع از استقلال آمریکا.
جکسون مخالف دخالتهای خارجی در امور داخلی آمریکا بود و معتقد بود که آمریکا باید از مداخله در جنگهای اروپا و مسائل بینالمللی خودداری کند. این دیدگاه به سیاست «جدایی از اروپا» معروف شد.
او بر گسترش اراضی ایالات متحده در غرب تأکید داشت و از سیاستهای انضمامی مانند جنگ علیه قبایل بومی آمریکا و خرید یا تصرف سرزمینهای جدید حمایت میکرد.
در مجموع، رویکرد جکسونی در ژئوپلتیک آمریکایی بر ملیگرایی، استقلال از قدرتهای خارجی و تمرکز بر منافع داخلی کشور تأکید داشت و بسیاری از سیاستهای وی به تقویت اقتدار دولت مرکزی و کاهش نفوذ نهادهای خارجی در امور داخلی آمریکا منجر شد.
دولت دونالد ترامپ شباهتهای زیادی به سیاستهای اندرو جکسون دارد، بهویژه در زمینههای ملیگرایی، مقابله با نهادهای قدرت، و روحیه ضدسیستم.
جکسون با نهادهای مالی قدرتمند، بهویژه بانک ملی آمریکا، مخالف بود و آن را تهدیدی برای دموکراسی میدانست. ترامپ نیز بهطور مشابه با نهادهای معتبر سیاسی و اقتصادی آمریکا، به ویژه رسانهها و نهادهای دولتی، در تقابل بود و معمولاً آنها را "دولت عمیق" یا "نظامهای فاسد" مینامید.
ملیگرایی و سیاستهای ضد مهاجرت از مشترکات این دو است. جکسون بر استقلال ملی تأکید داشت و مخالف مداخله در امور بینالمللی بود. ترامپ نیز با شعار "اول آمریکا" بر سیاستهای ملیگرایانه تأکید داشت و سعی کرد از مشارکتهای بینالمللی کم کند، همچنین سیاستهای سختگیرانهای در قبال مهاجرت اتخاذ کرد.
هم جکسون و هم ترامپ خود را به عنوان نمایندگان مردم عادی و مخالفین نخبگان حاکم معرفی میکردند. جکسون بهعنوان یک قهرمان مردمی در برابر نخبگان و الیتهای اقتصادی و سیاسی ایستاد و ترامپ نیز بهعنوان یک فرد غیرسیاسی و میلیاردر که از بیرون به عرصه سیاست وارد شد، همین رویکرد را دنبال کرد.
هر دو رئیسجمهور به تقویت قدرت اجرایی و اعمال اقتدار ریاستجمهوری توجه داشتند. جکسون در دوران خود از اختیارات ریاستجمهوری استفادههای زیادی کرد و ترامپ نیز بارها از اختیارات اجرایی برای پیشبرد دستور کار خود بهره برد.
مسیر میلیارد دلاری، اهمیت کانال پاناما
کانال پاناما یکی از مهمترین و استراتژیکترین مسیرهای آبی در جهان است که تأثیر بسیار زیادی بر تجارت بینالمللی، اقتصاد جهانی و سیاستهای بینالمللی دارد.
کانال پاناما امکان عبور کشتیها را از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام (و برعکس) بدون نیاز به دور زدن قاره آمریکای جنوبی فراهم میکند. این کاهش قابل توجه در مسیرها باعث کاهش زمان سفر از حدود ۸,۰۰۰ کیلومتر به تنها ۸۰۰ کیلومتر میشود و به طور مستقیم بر هزینههای حملونقل تأثیر میگذارد.
کانال پاناما تقریباً ۵۰ تا ۶۰ درصد از حملونقل کالا بین قارههای آمریکا، اروپا و آسیا را تسهیل میکند. این کانال، مخصوصاً برای کشتیهای تجاری، نفتکشها و کشتیهای کانتینری بسیار مهم است، زیرا به آنها اجازه میدهد بهطور مستقیمتر و سریعتر کالاهای خود را جابجا کنند.
از نظر استراتژیک، کانال پاناما یکی از نقاط حساس جغرافیایی جهان است. کنترل این کانال به کشورهای مختلف امکان دسترسی به مسیرهای تجاری کلیدی و تاثیرگذاری بر روابط سیاسی و اقتصادی بین کشورها را میدهد. به همین دلیل، در تاریخ معاصر، این کانال مورد توجه و رقابت قدرتهای بزرگ بوده است.
کانال پاناما به ویژه برای صنایع نفت، گاز، و کشتیهای بزرگ که برای عبور از آن به صرفهجویی در زمان و هزینهها نیاز دارند، حیاتی است. برای مثال، نفتکشها از این کانال برای انتقال نفت از خلیج مکزیک به آسیا یا از خاورمیانه به ایالات متحده استفاده میکنند.
در گذشته، کانال پاناما تحت کنترل ایالات متحده بود، اما پس از معاهده پاناما در سال ۱۹۹۹، کنترل این کانال به پاناما واگذار شد. این تغییر حاکمیت تأثیرات زیادی بر سیاستهای جهانی داشت و موجب تغییرات استراتژیک در روابط بینالمللی شد.
سرشاخ شدن ترامپ با دو همسایه
زمانی بیسمارک صدراعظم آلمانی در مورد موقعیت جغرافیایی آمریکا گفته بود که خداوند همیشه هوای ٣ تن را داشته کودکان، مردان مست و ایالت متحده آمریکا.! در واقع این یک موهبت الهی برای آمریکا بوده که آن طرف اقیانوسها تنها با دو کشور کمدردسر یعنی کانادا و مکزیک هممرز شده است. اما گویا ترامپ اصرار دارد که با این دو همسایه بی دردسر خود سرشاخ شود.
اظهارات ترامپ در مورد کانادا و تبدیل شدن آن به یکی از ایالات آمریکا، برای بسیاری شاید در حد شوخیهای مرسوم ترامپی محسوب شود اما در یک نگاه کلان ترامپ میخواهد به نوعی کانادا را منکوب خود کند. دونالد ترامپ در دوران اول ریاستجمهوری خود بارها نظراتی انتقادآمیز و گاهی طنزآمیز در مورد حاکمیت کانادا بیان کرده بوذ. اما تبدیل شدن کانادا به یکی از ایالتهای آمریکا آخرین اظهارنظر ترامپ است که حتی خشم کاناداییها را برانگیخت.
از طرف دیگر به مکزیک همسایه جنوبی خود هم انتقاد دارد به نظر باید دستکم انتظار داشت که ترامپ از توافقنامهی نفتا که توافقنامهای بین ایالات متحده، مکزیک و کانادا ایت، خارج شود.
یک ایده جنجالی دیگر ترامپی؛ خرید گرینلند
فکرش را بکنید که رئیس جمهور یک کشور در قرن بیست و یکم رسما درخواست خرید بخشی از خاک کشوری دیگر را بدهد. شاید در قرون گذشته این چندان عجیب نبود مثل داستان خرید آلاسکا از روسیه تزاری توسط آمریکا. اما پیشنهاد خرید گرینلند توسط دونالد ترامپ، در سال ۲۰۱۹، موجی از واکنشها را در سطح جهانی برانگیخت. این پیشنهاد را ترامپ دوباره تکرار کرده است و احتمالا در دور دوم خود جدیتر این ایده را دنبال کند. همین امر موجب توجه دوباره افکار عمومی و رسانهها به گرینلند شده است.
کنایه مدودوف به ترامپ
مدودف، معاون رئیس شورای امنیت فدراسیون روسیه به اظهارات ترامپ درباره الحاق کانادا "ضرورت مطلق" مالکیت گرینلند برای ایالات متحده و انتقاد او از مقامات پاناما در مورد تعرفه ها در کانال پاناما، که رئیس جمهور منتخب تهدید کرده است که به مالکیت آمریکا باز می گردد، واکنش نشان داد.
مدودف در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«من نمی فهمم چرا ایالات متحده باید کانادا، گرینلند و حتی بریتانیا را یکی از ایالت های خود بکند و کانال پاناما را نیز بازگرداند. یک راه متمدنانه تر وجود دارد: بگذارید دونالد ترامپ و ایلان ماسک به سادگی آنها را به عنوان دارایی خصوصی به دست آورند.»
باید این کنایه مدودوف را جدی گرفت. به نظر میرسد دور دوم ریاست جمهوری ترامپ با شگفتیهای بسیاری خصوصا در نیمکره غربی همراه باشد. ترامپ همانقدر که به اوکراین و اروپا و حتی ناتو بی علاقه است بیش از پیش علاقه خود را به اتخاذ نوعی سیاست جکسونی و توجه بیشتر به قاره آمریکا نشان میدهد.