عصرایران ؛ بابک مهدی زاده - "ژان تولی" کتابی دارد به نام آدمخواران که براساس واقعه ای هولناک نوشته شده که در سال ۱۸۷۰ در دهکده ای در فرانسه به وقت جنگ جهانی اول و حمله پروس به فرانسه اتفاق افتاد. داستان مردم دهکده ای که به خاطر یک بهتان و دروغ تبدیل به هیولاهایی باورناپذیر و دهشتناک می شوند و یکی از خوش نام ترین و محبوب ترین مردان دهکده را به اتهام دروغینِ طرفداری از آلمان ها به فجیع ترین شکل ممکن در ساعات متمادی و طولانی روز تا شب شکنجه می دهند و می کشند. روایتی تلخ از تاثیر شایعات و اخبار بی اساس بر ذهن جمعی عامه مردم که می تواند اندوه و شکست هایشان را تبدیل به خشمی جنایتکارانه علیه انسان های بیگناه کند.
حال حکایت قضاوت ما درخصوص افغان هاست. مدتی است که به صورت هدفمند و مدام اخباری از تجاوز و قتل و جرم و جنایت می بینیم و می خوانیم که شخصیت اولش افغان ها هستند. رگ غیرت خیلی از ایرانی ها ورم کرده است و بر طبل افغان ستیزی و بیرون راندنشان از خاک ایران می کوبند. اما بیاید تنها سه سوال مطرح کنیم و فقط کمی به خودمان اجازه تردید و شک در صدور حکم نهایی بدهیم. بیایید قضاوتمان را از دریچه آن یک عضو هیات منصفه در فیلم شاهکار ۱۲ مرد خشمگین تعریف کنیم بلکه به مانند آن ۱۱ تن دیگر به واقعیت برسیم و شاید هم با پاسخ درست و قانع کننده به این سه سوال بر حکم قاطع خود مبنی بر اخراج تمامی افغان ها اصرار بورزیم.
۱. در ایران به گفته رئیس پلیس آگاهی فراجا روزانه ۱۲ نفر در سال ۱۴۰۲ به قتل رسیدند. همچنین حدود ۶۸ درصد زندانی های کشور مربوط به مواد مخدر و سرقت هستند که طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۰ شاهد تشکیل ۸۵۰ هزار پرونده سرقت در ایران بودیم. تعداد آمار نزاعهایی که منجر به مراجعه به پزشکی قانونی شده است نیز طبق گزارش پزشکی قانونی ایران در سال ۱۴۰۲ تا پایان مرداد ماه به عدد ۲۷۹ هزار و ۲۵ رسیده بود و این سال بیشترین افزایش آمار نزاع را در سالیان گذشته داشت. حال شمایی که مصر بر اخراج افغان ها به خاطر تولید جرم و جنایت هستید فکر می کنید چند درصد این همه جرم و جنایت متعلق به افغان هاست و آیا با رفتنشان این آمار در ایران کاهش پیدا می کند و ما روی امنیت را خواهیم دید یا اینکه تعداد زیادی از انسان های بیگناه را به دهان شیر طالبان می فرستیم؟
۲. به عنوان یک ایرانی که هموطنانش در صدر لیست مهاجرت جدید به منطقه OECD (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی) و رتبه دوازدهم قدرمطلق تعداد مهاجران در جهان هستند آیا باید مهاجرستیزی را در بوق و کرنا کنیم یا مهاجرپذیری (البته اگر به جز افغان ها ملیت های دیگری حاضر به مهاجرت به ایران باشند)؟
به عنوان یک ایرانی که اکثریتمان حداقل یکی از خویشان و دوستانمان مهاجرت کرده اند یا در فکر مهاجرت هستند باید به این سوال جواب دهیم که اگر پس فرستادن مهاجرانی که به ما پناه آورده اند عمل درستی است؟ آیا کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا باید به بهانه مبارزه با تروریسم طالبانی و القاعده و داعش تمام مسلمانان مهاجر را اخراج کنند یا فقط با مجرمین برخورد کنند؟ آیا اگر یک ایرانی در کانادا مرتکب قتل شده باشد که نمونه اش هم هست دولت کانادا باید تمام ایرانی ها را اخراج کند؟
۳. خیلی از هموطنان به حق از شرایط اقتصادی گلایمندند و بخش بزرگی از مشکلات معیشتی شان را به صرف منابع اقتصادی ایران به افغان ها ربط می دهند. اما آیا با رفتن افغان ها حتی یک درصد مشکلات معیشتی حل می شود؟ مگر افغان ها چه جایگاهی در سیستم اقتصادی کشور دارند؟ افغان ها که در پایین ترین لایه های اجتماعی و اقتصادی ایران زیست می کنند. اصلا چند درصد ایرانی ها حاضرند مشاغل کنونی افغان ها در ایران را تصاحب کنند؟ با رفتن افغان ها آیا ما صاحب مشاغل آن ها می شویم و یا درآمدشان به جیب ما واریز میشود؟ این ها سوالاتی است که باید به دور از خشم و تعصب به آن پاسخ دهیم چون همه می دانیم علل مشکلات ما ایرانی ها چیست؟
ده ها و صدها سوال دیگر از این دست سوالات می توان طرح کرد که جواب هیچکدامشان ، افغان ها نیستند. اما زیاده گفتن هم ثواب نیست که هرکس که بخواهد واقعیت را ببیند نیازی به پاسخ به این سوالات را ندارد. خلاصه اینکه کمی با همنوعانمان مهربان باشیم و با اندوه ناشی از خشم و تعصب ، دق دلی خودمان را سر ملتی که بیچاره تر و بدبخت تر از ما هستند خالی نکنیم. مثل مردم آن دهکده فرانسوی نباشیم.