عصرایران؛ مژگان افروزی*- چند سالی است بحث احترام به حقوق مؤلف در ایران رایج شده. تبلیغ های آموزشی مختلف ساخته شد با این مضمون که شما فلان کالا و بهمان کالا را نمی دزدید پس چرا فیلم کپی می کنید؟ مهران مدیری با مجموعه «قهوه تلخ» با قربان صدقه و خواهش و تمنا از مردم خواست تا از صاحبان آثار حمایت کنند.
مدتی قبل منزل یکی از دوستانم بودم. دوستم خواست تا آهنگ های گروه چارتار را برایش کپی کنم. گفتم: من هردو آلبومشان را خریده ام و می توانم هزار بار برای خودم کپی کنم چون هزینه اش را پرداختم. در نگاه دوستم، «باشه بابا تو خوبی» موج می زد! برایش کپی نکردم. کمی بعد برای قدم زدن بیرون رفتیم. هردو آلبوم را خریده و به دوستم هدیه دادم. در نگاهش « بابا آدم حسابی لِهم کردی» فوران می کرد.
حالا به لطف تبلیغات و فرهنگ سازی ها، در کنار عدم وجود ضمانت اجرایی قانونی به نام «حقوق مولف - کپی رایت»، تعداد زیادی از مردم محصولات فرهنگی را به صورت اوریجینال می خرند تا سازندگان اثر از هنر و خلاقیت خود سود ببرند.
در این بین اما، انگار شاعران و نویسندگان در زمره خالقان آثار قرار ندارند و مخاطبان برایشان حق مؤلف قایل نمی شوند. در شبکه های مجازی نوشته هایشان کپی پیست می شود. نوشته هایشان دزدیده می شود و حتی در مواردی مالک پیدا می کند!
بسیاری از دوستان شاعر و نویسنده ام از دزدیده شدن نوشته هایشان گله دارند. می گویند: شعرهایمان را کپی می کنند و اسم شاعر را نمی نویسند. شعر ها و نوشته هایمان با اسم مالکانی جدید به دست خودمان می رسد.
برای پیدا کردن نام نویسنده یک اثر باید بدانیم به کجا مراجعه می کنیم. قطعا از سایت دیجی کالا نمی توانیم صاحب یک شعر و نوشته را پیدا کنیم ولی اگر همانقدر که برای کپی یک نوشته اشتیاق داریم برای پیدا کردن صاحب اثر هم اشتیاق داشته باشیم حتما به نتیجه می رسیم.
چه بسیار شعرهایی که به اسم فروغ و سهراب و صادق هدایت و حسین پناهی و... که منتشر شده اما متعلق به نویسندگانی بوده که اتفاقاً تشنه تر و محق تر برای کسب شهر و تحسین هستند.
در کپی پیست شعر، داستان، خبر و... عجول نباشیم. باور کنیم شاعران و نویسندگان هم نان می خورند و سفره هاشان زیر همان کلماتی پهن است که می نویسند و سفره ذوقشان کم رزق و روزی است چرا که هیچکس کارشان را «کار» نمی داند. حتی آنها که با آثارشان کِیف ها می کنند. چقدر شنیده ایم مگه نویسندگی شغل؟ مگه شاعری شغله؟
شاید باور نکنید ما نان کلمات و ذوق و اندیشه مان - اگر باشد- را می خوریم. لقمه هایی کوچک به ازای حرف های معلقی که شکارشان کرده و روی کاغذ رامِشان می کنیم. نوشته های ما را با اسم خودمان منتشر کنید. لطفاً.
* روزنامه نگار