صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۲۷۱۲
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۶ - ۳۱ شهريور ۱۳۸۷ - 21 September 2008

وقتی دروغ کنتور ندارد...

چرا پیش نمی رویم

*جعفر محمدی

در روایت است که اگر همه گناهان را در صندوقچه ای گذارند، کلید آن صندوقچه، "دروغ" است. (نقل به مضمون)

این روایت را به عرصه زندگی اجتماعی نیز می توان تعمیم داد و گفت اگر تمام عقب ماندگی ها و بدبختی های یک جامعه، درون صندوقچه ای باشد، کلیدی که این صندوقچه را می گشاید و انبوه گرفتاری ها و نابسامانی ها را روانه جامعه می کند، دروغ است.

بی تردید، هر اندازه جایگاه اجتماعی و سیاسی کسانی که در یک جامعه لب به دروغ می گشایند، بالاتر باشد، آن جامعه، نابسامان تر، واپسگراتر و شوربخت تر خواهد بود.

این، نکته ای است که در کشورهای پیشرفته دنیا، سال هاست بدان رسیده اند و ساختارهای سیاسی و اجتماعی، قضایی و حتی اقتصادی خود را به گونه ای تنظیم کرده اند که اولا نیازی به دروغ گفتن نباشد و ثانیا دروغگویان، هر چه والا مقامتر باشند، در معرض تنبیهات شدیدتری قرار بگیرند.

ماجرای معروف بیل کلینتون و منشی اش مونیکا لوینسکی ، هر چند در ایران به رسوایی جنسی رییس جمهور آمریکا تعبیر شد، اما در خود ایالات متحده بیش از آنکه روابط خصوصی این دو مد نظر باشد، دروغی که رییس جمهور گفته و مدعی عدم وجود چنین رابطه ای شده بود، برایش گران تمام شد و یک رابطه جنسی را تبدیل به یک رسوایی سیاسی کرد.

مردم آمریکا در آن ایام می گفتند می توان به رییس جمهوری که دچار لغزش جنسی شده اعتماد کرد ولی به کسی که به ملت دروغ گفته است، فارغ از اینکه دروغش چه بوده، نمی توان اطمینان داشت. آن "یک دروغ" کلینتون که از قضا موضوع سیاسی و مرتبط با وظایف کاری رییس جمهوری هم نداشت، نه تنها برای خود او بسیار هزینه زا شد، بلکه حزب دموکرات را نیز بسیار آزرد.

چند سال قبل نیز همین صداو سیمای خودمان خبری از یک کشور اروپایی (که نامش را فراموش کرده ام) پخش کرد که مربوط بود به وزیری که به دروغ، نیاز خانواده اش به آپارتمان دولتی را فقط چند متر بیشتر از حد متعارف اعلام کرده بود و پس از عیان شدن این دروغ، زیر فشارهای سیاسی و انتقاد افکار عمومی ناگزیر از عذرخواهی و استعفا شد.

البته این یک واقعیت است که همین دولتمردان کشورهای پیشرفته، در عرصه بین الملل، از هیچ دروغ و تزویری ابا ندارند زیرا تعهدی در قبال دیگر ملت ها ندارند.

اما وضعیت در کشور ما به چه شکلی است؟ آیا دروغ به عنوان یک عمل "زشت" و "مشمئز کننده" تلقی می شود که گوینده آن، انگشت نمای خاص و عام می شود یا آنکه مثل ریگ بیابان در ساحت بسیاری از مسوولان گرفته تا مردم عادی کوچه و بازار پراکنده است و امری "عادی" و گاه حتی "لازم" شمرده می شود؟

آیا جز این است که دادن وعده های پر طمطراق در ایام انتخابات و بعد، زیر آن وعده ها زدن، در جامعه امروز ایران یک مساله متعارف شده است؟
آیا دادن آمارهای غیرواقعی نمی تواند مصداق دروغ باشد؟ آیا نسبت دادن مشکلات جامعه به موجودات موهوم و مدام دم از معرفی آنها و البته معرفی نکردن صداقت است یا دروغ پردازی؟

آیا مردم را به امور نشدنی دلخوش کردن که مثلا فلان پروژه را در شهرتان می سازیم و سپس همه چیز را به فراموشی سپردن معنایی جز دروغ گفتن دارد؟
آیا به دلیل منافع جناحی، به دیگران تهمت زدن و دروغ بستن، از امور شناخته شده جامعه امروز ایران نیست؟
آیا اوضاع جامعه را بهتر از آنچه هست نشان دادن از سوی حاکمان و بدتر از واقع جلوه دادن از سوی رقبای خارج از قدرت ، تحریف و دروغ سازی نیست؟

روی سخن این نوشتار، البته یک دولت یا یک جریان خاص نیست ؛ بلکه این، مشکلی است عمومی که دامن ما را گرفته است و فرقی نمی کند که عضو کدام دسته و گروه باشیم و یا اصلا ندانیم سیاست یعنی چه؟ مهم این است که برای بسیاری از ما، "قبح دروغ گفتن" شکسته است؛ چه پارچه فروشی باشیم که موقع چانه زدن، قسم جلاله یاد می کند که این جنس را به فلان قیمت خریده است و نمی تواند بیشتر تخفیف دهد، چه مالیات دهنده ای که دخل و خرجش را وارونه جلوه می دهد و چه سیاست پیشه ای باشیم که به رای مردم و توجه آنها نیاز دارد.

البته ناگفته پیداست که جامعه ما از انسان های راستگو و دروغ گریز در تمام سطوح از مردم عادی گرفته تا مسوولان مملکتی خالی نیست ولی گویا بسیاری از همین راستگویان نیز با این مضمون کنار آمده اند که در جامعه ای زندگی می کنند که دروغ، بخشی از روانشناسی اجتماعی آن است و لذا از این همه دروغ، برنمی آشوبند یا کمتر لب به اعتراض می گشایند.

تردید ندارم تا زمانی که دروغ گفتن در جامعه ما، کنتور نداشته باشد، پیش نخواهیم رفت، نه از نظر مادی و نه از نظر معنوی.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۴
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۶
روغگوئی ما به بهانه مصلحت امیز است ومستمر
ناشناس
۰۸:۵۷ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
کاملاً صحیح است. به نقل قول از یکی از دوستانم که در بازار لوازم یدکی خودرو مشغول به کار است، طوری شده که اجناس استوک چینی را خود مغازه دارها در بسته بندی های زرق و برق دار به عنوان جنس دست اول اروپایی و امریکایی با چاشنی قسم های خدا و پیغمبر و زن و بچه به خلق الله می اندازند! ایشان می گوید تنها حرف راست اکثر افراد بازار و کلاً جامعه ما این شده که شب وقتی زنگ خانه خود را می زنند و همسر یا فرزندشان می گوید: "کیست؟" میگویند: "من"!!!! که جای بسی تأسف است ........
ناشناس
۲۱:۰۷ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
ایرانیان روزگاری در جهان به راستگوئی شهره بودند به طوری که هرودوت مورخ یونانی راستگوئی را یکی از اصول مهمی می دانست که پدران به فرزندان خود می آموختند و در اوستا و دیگر نسک های دینی ایرانیان نیز سفارش زیادی به راستگوئی و مبارزه با دروغ شده بود و راستگوئی پایه دین و نژاد ایرانی بود اما امروزه شور بختانه راستگوئی از این دیار رخت بر بسته و جایش را دیو پلید دروغگوئی گرفته بگونه ای که دیگر هیچ کس بر کس دیگر اعتماد ندارد و اموال دولتی و خصوصی از تعرض ناراستان در امان نیستند فساد مالی و اداری وتملق و چاپلوسی و هزاران آسیب و فساد دیگر که فرزندان این دیو پلید هستند سرزمین اهورائی ما را به وادی تباهی کشانده اند ،غیرت ملی دیگر نابود شده است و دیگر کسی سنگ وطن را برسینه نمی زند، همه در اندیشه آنند که چگونه میتوانند تنها بارخویش بر بندند و توشه خود سنگینتر کنند و کسی در اندیشه همسایه گرسنه خود نیست ،گویا تازیان وتاتاران و ترکان و مغولان باهجوم شوم خود به این سرزمین تنها دین و فرهنگ ایرانیان را نابود نکرده اند بلکه عادات غلط و اندیشه های ناپاک و رسوم جاهلانه خود را نیزبه ایرانیان وام داده اند .
ناشناس
۱۲:۵۳ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
ای کاش سایت خودتون هم عمل کنه
ناشناس
۱۲:۳۷ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
ايكاش به خودمان برميگشتيم و اين دعاي داريوش را كه فته است "خدايا سرزمين مرا از دروغ در امان نگه دار" را براي خودمان سرلوحه قرار ميداديم
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
عوارض يك كشور غير دمكراتيك دروغ گفتن همه در سطوح مختلف است .وقتي مطبوعات در انحصار باشد وبه احزاب رقيب مجال كنترل صاحبان قدرت را ندهند كوتاه ترين مسير براي من و شما وهركس ديگري جهت كسب شهرت ، ثروت وقدرت استفاده از دروغ وفريب مردم خواهد بود .
ناشناس
۰۹:۳۷ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
یک روز به برادر خودم در مورد دروغ گفتنش اعتراض کردم می دانید ایشان چی گفتند ایشان گفتند چه اشکالی دارد مگر مسئولین مملکت که بنابه گفته خودشان جزء اصلح ترین مردم جامعه هستند دروغ می گویند بنابراین دروغ در این کشور نه تنها قبیح بلکه یک عرف و امتیاز محسوب می گردد
ناشناس
۰۹:۲۵ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
تا زمانی که شنونده دروغ نسبت به دروغ بر نتابد و آن را با گوش جان بشنود و هیچ خم به ابرو نیاورد ، اوضاع همین است . بازخورد دروغ این نیست که سکوت کنیم بلکه باید انتقاد کرد . انتقاد و حتی اگر لازم شد اعتراض . مردم آماده اند و از دروغ خسته ... دانشجویان ، کارمندان و روشنفکران و حتی مردم عادی همه و همه می فهمند ، دروغ را درک می کنند ، ولی نمی دانند که چه باید بکنند ، اینجاست که نقش سندیکاها و اصناف و مجامع فرهنگی پر رنگتر می شود . مرضی که کشور در حال حاضر به آن مبتلاست چند دستگی و شاخه شاخه شدن احزاب است تا جایی که در یک حزب مثل اصلاحات ، چند نفر خود را همه کاره میدانند !!!
ناشناس
۰۹:۲۱ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
خود شما ايا به اين حرفي كه زديد اعتقاد داريديا اينكه اينها رانوشتيد براي بازخوردهاي سياسي و انتخاباتي وجناحي...؟؟ايا واقعا بسياري ازچيزهايي كه مينويسيد باعلم به اينكه حقيقت است مينويسيد يااينكه براي بهره برداريهاي گروهي است؟ چيزي كه بيشترين لطمه راوارد ميكند همين داعيه اخلاق مداري درجامعه است درحاليكه در عمل هيچ اعتقادي به اخلاقيات نداريم.
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
بعضي مسئولين بنده خداها نمي خواهند دروغ بگويند اما چه كنند كه موقعيت پست و مقامشان با دروغگويي حفظ مي شود.!!!!!!!
ناشناس
۰۸:۵۱ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
دوست عزیز کدام رسانه ملی رسانه حزب حاکم بگییم به واقعیت نزدیکتر است به هر حال ازنویسنده این مطب زیبا سپاس گذارم
ناشناس
۰۸:۲۵ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
در جائی که به مردم گفته می شود شرایط اقتصادی خودتان را اظهار کنید تا به شما یارانه بدهیم یا نه و معیار آنهم معلوم نیست , آیا دعوت عموم به دروغگویی برای تداوم یارانه نیست؟؟چند درصد این پرسشنامه را به راستی پر کرده اند؟؟
ناشناس
۰۷:۴۹ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
کردان در رابطه مدرکش آیا دروغ گفته یا نه؟
ناشناس
۰۷:۱۰ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۲
آن کشور اروپایی که نامش را فراموش کرده اید، فرانسه است و وزیری که استعفا داد وزیر اقتصاد و دارایی (آقای هروه گیمارد) در کابینه دولت دومینیک دویلپن و در زمان ریاست جمهوری ژاک شیراک بود(فوریه سال 2005). در آن زمان من یادم هست که به محض اینکه دروغ ایشان توسط روزنامه ها بر ملا شد، چند روز بعد ایشان مجبور به استعفا شد زیرا نه تنها آبروی دولت بلکه آبروی حزب راستگرا (حزب حاکم) در خطر بود.
ناشناس
۲۰:۱۳ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
خیلی ها خیلی حرفها می زنند و خیلی کارها انجام می دهند ، ولی مهم ارزشمند بودن برای جامعه و ملت است ، خدا پدر و مادر آنهایی که بی هیچ ادعا برای ما کارها را ارزشمند انجام می دهند بیامرزد.
ناشناس
۱۸:۰۲ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
یه آقائی سالها پیش برای این مرز بوم دعای جالبی کرده بود : خدایا مملکت مرا از دروغ وخشکسالی در امان بدار. خدا رو شکر که ما درگیر هیچکدوم نیستیم.
ناشناس
۱۲:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
در حال حاضر الحمدلالله رب العالمین مردم ایران دارند در خوشی کامل زندگی می کنند ،

فقط مسئله ای که هست این است که گاهی اوقات ، فقط گاهی اوقات گفتن دروغ مصلحتی لازم است !!!!
ناشناس
۱۱:۵۴ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
كورش كبير مي فرمايد: خدايا كشور مرا از سه چيز نگهدار 1- دروغ 2 - حمله دشمن 3- خشكسالي
ناشناس
۱۱:۱۷ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
دروغ گفتن تو ایران یک امر طبیعی شده و فقط مرتبط به سیایت مداران نیست، توی شرکت ما مدیر من ، من رو مجبور به دروغ گفتن می کنه به همه ، پیمانکارها، کارفرما ها،....و وقتی یه چیزی رو راستشو میگم حسابی مواخذه می شم! من مجبورم دروغ بگم یا اصلاً کار نکنم!!
ناشناس
۱۱:۰۰ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
دروغ دشمن رودروي حقيقت است ودروغ مصلحتي كه گاها براي فرار از واقعيت گفته مي شود به گفته دكتر شريعتي ذبيح شرعي حقيقت است
ناشناس
۰۱:۲۹ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
آیا به نظرتان تقیه کردن نیز نوعی دروغ شرعی نیست؟ همچنین دروغهای دیگر شرعی مثل قسم خوردن با یک نیت دیگر و یا مصلحت اندیشی سیاسی و دهها مثال دیگر که می توان زد اما نمی توان در اینجا درج کرد!!!!
ناشناس
۰۰:۲۶ - ۱۳۸۷/۰۷/۰۱
در جواب به کاربری که فرموده اند همه ما دروغ می گوییم، بله درست است همه دروغ می گوییم و دروغ پدیده پسندیده ای نیست ولی دروغی که یک سیاستمدار می گوید با دروغی که یک فرد حقیقی می گوید فرق می کند و صد برابر بدتر است
ناشناس
۲۲:۴۳ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
کورش کبیر در2500سال پیش :خدایا این کشور را از دشمن .خشکسالی.ودروغ در امان دار.....
ناشناس
۲۲:۴۱ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
سایت شما مفاهیم خوبی را مطرح و به صورت منطقی ودور از حاشیه مورد نقد وبررسی قرار می دهد.خدا حفظتان کند.امیدوارم شما هم دنبال اهداف سیاسی واستفاده منفی از اعتماد مردم خوب کشورمان نباشید.متاسفانه ما ایرانیها از تاریخ درس نمی گیریم.مشکلات کشور ما را فقط کار وکار وکار حل میکند.منابع وثروتهای خدادادی وهوش مردم ما بسیار بیشتر از چینی ها،کره ایها و... می باشد اما حیف که ما خودمان هم به جای کار شعار می دهیم.دل بستن به شعارهای بی پشتوانه بد غده ای است که در پیکر خسته ملت ما لانه کرده است.از خدا می خواهم که به حق این شبهای مبارک ما ایرانیها را به جایگاه واقعی مان در سایه تلاش بی وقفه برساند.مدرس دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
ناشناس
۱۸:۰۹ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
میدونم الان همه میان میگن درسته ، دمت گرم ، ای ول ، آفرین ، احسنت ، حرف دل ما بود ، کاملا موافقم و ... در حالی که خودشون و خودمون در روز بارها و بارها دروغ میگیم و یکی از مخاطبین اصلی این نوشته خودِ ما هستیم .
ناشناس
۱۶:۳۳ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
مصحلت انديشي تا کي تاچه اندازه اي وبه چه قيميتي ديگر بس است. و دروغ گويي را اگر از مردم عادي مي شنويم شايد خيلي مهم نباشد. ولي از مسئولين فاجعه است و دروغ گويي فساد هم بدنبالش هست که مي بينيم...
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
اي كاش فرمايش پيامبر اكرم (ص) را آويزه گوش ميكرديم كه در پاسخ اين سوال كه :چه كنم تا عادت به گناه را ترك كنم فرمود: هرگز دروغ نگو
ناشناس
۱۶:۰۴ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
رواج دروغ گویی در جامعه آدم ها را به هم بدبین میکند, نشاط و حرکت را از جامعه میگیرد و برنامه ریزی کردن رو به کاری گول زدنکی بدل میکند.

ایکاش میشد با تلاش فرهنگی, در یک بازه چند ساله, این درد مزمن را از بین ببریم.
ناشناس
۱۶:۰۴ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
گوش اگر گوش او و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!!!
ناشناس
۱۵:۴۵ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
علی رغم انکه حکومت ما اسلامی است و در دین ما دروغ یک گناه کبیره است ولی مملکت ما به جایی رسیده که بدون دروغ گفتن کارت انجام نمی شه
ناشناس
۱۵:۳۹ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
مشکل در پاسخگو نبودن مسئولین و نبود گردش کار ویا عمل نکردن ارگانهای نظارتی به وظیفه خود بعللی مانند مصلحت اندیشی بنفع گروهی یا توصیه ودستور به سکوت و ... است.
آیا تابحال دیده اید در رسانه ملی مناظره ای " واقعی "که در آن مسئول - وزیر و مدیری به چالش کشیده شود.اگر همتی برای اصلاح باشد براحتی بااین روش از دروغگویی پیشگیری می شود.*لطفا چاپ کنید*
ناشناس
۱۵:۳۶ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
به یکی از ریشه ای ترین مشکلات جامعه ما اشاره کردید که ربطی هم به زمان یا طبقه خاصی ندارد.ممنون از درج این مقاله جالب
ناشناس
۱۵:۲۰ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
موافقم...حرف بسيار درستي فرموده ايد. بخصوص مصداق بيشتري مي يابد جون داريم به انتخابات نزديك مي شويم و كسي از دروغ گويي بيمي ندارد. ببينم بالاخره مدرك بعضی ها چي شد؟...راست بود...نبود؟
ناشناس
۱۵:۱۶ - ۱۳۸۷/۰۶/۳۱
از زمانیکه به مدیران کشور توصیه شد برای دلگرم کردن مردم آمار دروغ ارائه کنند یعنی از دوره سازندگی بتدریج دروغ گویی رواج یافت .
تعداد کاراکترهای مجاز:1200