صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۸۶۶۳۷
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۵ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۴ - 14 April 2015

سوغات فرنگ(17): شنیدن اولین صدای بوق در فرانسه!

صمدعلی لکی زاده
تقریباً یک سالی بود که در پاریس ساکن بوده و هر روز فاصله 8 کیلومتری محل سکونتم تا سفارت را با خودرو شخصی تردد می کردم و عصرها و روزهای تعطیل هم برای خرید یا تفریح و آخر هفته ها هم برای سفر - که خیلی هم اهل سفر و گردش بودم – خودم رانندگی می کردم.
 چون تفریحات زیادی نداشتیم و آزادی عمل خود فرانسویان را نداشتیم بعضا شبها هم برای تفریح، با ماشین توی خیابان شانز الیزه یکی دو دور می زدیم تا دل خانواده که صبح تا شب منزل بودند کمی باز شود و از غم غربت و دلتنگی های دوری از خانواده و اقوام و بستگان کاسته شود.

 در خیابان شانز الیزه و پس از یکسال اقامت در فرانسه برای اولین بار صدای بوق یک خودرو را در مجاورتم شنیدم. بسیار برایم هیجان زده و جالب بود چون در یکسال گذشته هیچگاه صدای بوقی از هیچ خودرویی نشنیده بودم. این واقعه به قدری برایم جالب بود که وقتی برگشتیم منزل شروع کردم به یادداشت کردن این واقعه در میان خاطراتم.
 البته این بدین معنی نیست که در فرانسه یا پاریس در آن سال بجز آن بوق هیچ بوق دیگری زده نشده باشد! ولی واقعیتی است که خیلی کم از بوق استفاده می شود. یک دلیل اش این است که رانندگان و حتی عابرین پیاده هم اصولی و درست رفتار کرده و قوانین و مقررات ترافیکی را رعایت می کنند و نیازی به بوق زدن پیدا نمی شود.

یادم آمد چون به صدای بوق حساسیت دارم روزی در تهران از محل کارم در میدان امام خمینی تهران تا فلکه صادقیه را سوار اتوبوس شرکت واحد شدم و درست در صندلی پشت سر راننده نشستم. از پایانه پارک شهر تا فلکه صادقیه همه بوقهایش را شمردم! دقیقا 99 بوق در عرض حدودا 45 دقیقه!! وقت پیاده شدن ایستادم تا همه پیاده شوند سپس به آرامی و با احترام از راننده پرسیدم آیا هیچ می داند در این 45 دقیقه چند تا بوق زده است؟

با تعجب پرسید چطور مگر؟

گفتم: خیلی بوق زدی.

گفت: مگر نمی بینی مردم چطور رانندگی می کنند مثل آدم نمی رانند که؟! طلبکار هم شد... وقتی به او گفتم از اول تعداد بوقهایش را شمرده ام با تعجب گفت بیکار تشریف داری!

گفتم: 99 بوق.
خودش هم تعجب کرد. گفتم من که پیاده می شوم و می روم خانه ام ولی تو از صبح تا شب لابد هزارتا بوق خودت میزنی و هزارتا بوق ماشینه ای دیگر را هم می شنوی غروب که منزل می روی ندانسته تاثیر این آلودگی صوتی و ... را با خودت برای زن و بچه ات سوغات میبری و از او خواستم از آن پس کمتر بوق بزند.

کمی به فکر فرو رفت و من من کرد و من هم خداحافظی کردم. به فکرم رسید اگر بعدا خودم ماشین شخصی بخرم یک برچسب " راننده ناشنوا " هم به شیشه عقب آن بچسبانم بلکه راننده های پشت سرم با دیدن آن لا اقل برای ماشین من بوق نزنند! چند بوق کمتر، هنوز بهتر!!


ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۱۸
غیر قابل انتشار: ۱
مورچه
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
قربان ما فرهنگمون بد جوری با بوغ عجین هست:
1- در عروسی ها تا نصف شب بوغ میزنیم
2- برای احوالپرسی و عرض ارادت به
آشنایان بوغ میزنیم
3- برای باز کردن در پارکینگ و در خانه توسط عیال یا مادر بوغ میزنیم(این مورد همسایه جلویی ما هست)
3- برای پرسیدن سوال از عابر کنار خیابان به او بوغ میزنیم
4-برای سلام و خداحافظی بوغ میزنیم
- کلا ما در صفات برتر که معیار سنجش ریاضی ندارد(اخلاق، کرامت، فرهنگ) ممتاز هستیم
- دوستان موارد دیگر را مرقوم فرمایند
ناشناس
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
اي غرب زده! اي وطن فروش! بايد مانند سرباز رشيد اسلام كامران نجف زاده باشي كه وقتي از پاريس خبر تهيه ميكرد دل انسان بدرد مي آمد از اينهمه فقر و بدبختي و گرفتاري كه در اين شهر است. كجايي نجف زاده بيا برو پاريس و يا شماره حسابي بده به مردم آن ديار فلك زده كمك كنيم ! چرا دم بر نمي آوربي تو كه خود آنجا بوده اي و ميداني چامعه عقب مانده فرانسه را!!
بهنام
۰۲:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
فرانسه رو چرا میگی... من ساکن کیش هسنم و در کیش خودمون هم همین طور هست و هیچ کس بوق نمیزنه .
ناشناس
۰۱:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق واس ماس
mm2
۲۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
بنده هم امروز یک ون مسافر کش یهویی پیچید رو من، با اجازتون یک بوق خفن زدم که تا شب یادش نره.
ناشناس
۲۲:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
لطفا دست از تحقیر ملت بردارید و اینقدر مرغ همسایه را غاز نشان ندهید
ناشناس
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
ایده بسیار جالبی است.
عطا
۱۸:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
سلام ودرود بر آقای لکی زاده.من اولین بار این خاطره را خواندم و چون جالب بود همه ی شانزده خاطره قبلی را نیز مطالعه کردم.جالب هستند و نکات آموزنده زیادی هم دارند.امیدوارم همه ما از نکات مثبت آنها در اصلاح رفتارمان درس بگیریم.
سیدعلی موسوی
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
جالب بود ممنون
ناشناس
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
ما كلا" خيلي ملت بافرهنگي هستيم! در اخلاق و انسانيت و رفتار اجتماعي از همه دنيا سريم!! كسي هم حق ندارد به اين رفتار ما نگاه چپ بكند!!! بنده هم تجربه ديپلمات عزيز ايراني را در چندين كشور اروپايي دارم..... خيلي بي فرهنگ و بيخودند اين غربيها.......!!!!
ناشناس
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
ممنون خیلی جالب بود
واقعیت اینکه از چیزهای جزئی و بی ارزش مثل بوق میشه به اساسی ترین
چیزها زندگی رسید
پس واقعیت های زندگی را در بالابالا ها جستجو نکنید در جزئیات نهفته است  
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۵
خیلی جالب بود ودرضمن آموزنده اگر گوش شنوا یی باشدو این رانندگان استفاده کنن
تعداد کاراکترهای مجاز:1200