صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۸۶۶۲۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۱ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۴ - 11 April 2015

سوغات فرنگ(16): چرا در ایران به جرم لاک زدن ناخن، انگشت دختران را قطع می کنند؟!

صمدعلی لکی زاده
در سفر استراسبورگ قرار بود با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا که آدم پر نفوذی بود و علیه ایران خیلی موضع گیری های تند و منفی داشت هم ملاقات کنیم؛ به گمانم انگلیسی بود. او به دلیل همین ضدیت با ایران ابتدا حاضر نبود با سفیر ایران دیدار کند ولی سفیر هم اصرار داشت این آدم عجیب و غریب را حتما ملاقات کند و علت این همه خصومت و ضدیت را بداند؛ لذا با پیگیری سفارت بالاخره ملاقات با او هم تنظیم شد. من مطمئن بودم که این ملاقات یک ملاقات عادی نخواهد بود و از قبل ذهن خودم را آماده کرده بودم.

در ملاقاتی که در دفتر کار آن نماینده در محل پارلمان برگزار شد، او پشت میز کارش نشسته و از روی یادداشت یا نوشته ای که در دست داشت - سعی داشت به نحوی آنرا نگهدارد که ما متوجه نشویم - سوالات عجیب و غریبی از وضعیت حقوق بشر در ایران می کرد! یکی از سؤالاتش این بود: چرا شما در جمهوری اسلامی دختران و زنانی را که ناخن خود را لاک می زنند، انگشتشان را قطع می کنید؟ این برخلاف حقوق بشر است و جهان متمدن این ها را از شما نمی پذیرد و ... .

اینجا دیگر خون ما به جوش آمد! آقای سفیر پرسید چه کسی این دروغها را به شما گفته آیا شما تا به حال ایران بوده اید؟ اینها را خودتان دیده اید؟ مطمئنید ایران را با کشور دیگری اشتباه نگرفته اید؟ نماینده که از عصبانیت و واکنش سفیر ایران کمی جا خورده بود تا آمد در صندلی خود جابجا شود ناخواسته دستش بالا آمد و من توانستم کتابچه جزوه مانند کوچکی را دستش ببینم که روی جلد آن آرم سازمان منافقین وجود داشت.

آهسته به سفیر گفتم: یادداشت هایش آرم منافقین را دارد و این سؤالات را از روی آن می خواند! سفیرهم ماهیت و جنایات منافقین را توضیح و برای اثبات دروغ بودن ادعاهای آنها نماینده را دعوت کرد تا به عنوان مهمان وی و با هزینه سفارت چند روز به ایران سفر و خود شخصاً در خیابانهای ایران بچرخد تا دروغ بودن اتهامات و ادعاهایی از این دست را به چشم خود ببیند.

در اولین مرخصی که پس از آن واقعه به تهران آمدم اولین کارم این بود که یکراست رفتم اداره حقوق بشر و زنان وزارت خارجه ( مطمئن نیستم آن موقع هم اسمش دقیقا همین بود ولی مسئول این امور بود) و با خانم فاطمه هاشمی که رئیس آنجا بود ملاقات کردم و ضمن بیان این خاطره از ایشان خواهش کردم و گفتم صرف بودجه و هزینه هنگفت لازم نیست، کافی است یک فیلم بردار معمولی و تازه کار ( آماتور) را با یک دوربین فیلم برداری غیر حرفه ای بفرستید از میدان ولی عصر تا سه راه فاطمی همینجور تو پیاده رو راه برود و از عابران 10 دقیقه فیلم بگیرد و همین را تکثیر کنید و بفرستید سفارتخانه ها. لا اقل سفارتخانه های ایران در کشور های غربی و اروپایی؛ این کمک خیلی زیادی خواهد بود. زیرا بینندگان آن خواهند دید که چادری و مانتویی و با حجاب و بد حجاب در کنار هم راه می روند و کسی کاری به آنها ندارد. (آن موقع هنوز شبکه های برونمرزی صدا و سیما – جام جم – راه نیافتاده بود).

متاسفانه نه تنها در ماموریت فرانسه که حتی سال ها بعد در دومین ماموریتم به اروپا (بروکسل و لوکزامبورگ) که آنجا هم با نمایندگان پارلمانی و موضوعات حقوق بشری سر و کار داشتم، هیچگاه چنین فیلمی به دستم نرسید... گویا اصلا چنین فیلمی تهیه نشده بود...!


ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200