صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۷۹۹۰۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - 10 March 2015

سوغات فرنگ(10): دستفروش پاکستانی در استراسبورگ

صمدعلی لکی زاده
در یکی از ایام پاییزی به منظور ملاقات با چند نفر از نمایندگان پارلمان اروپا همراه جناب آقای آصفی سفیر و یک همکار دیگر برای دو روز کاری رفتیم استراسبورگ.

 استراسبورگ مرکز استان آلزاس در شرق فرانسه و همجوار آلمان است. این استان و استان مجاور آن لورن دو استان آلمانی زبان فرانسه هستند که چند بار بین دو کشور دست به دست شده اند و اصالتا جزء آلمان بودند که پس از جنگ به خاک فرانسه منضم شدند.
از اسم شهر هم پیداست که از ابتدا شهری فرانسوی نبوده است و البته بر هر تازه واردی هم به سادگی معلوم می شود که اسامی و معماری شهر هم با دیگر شهرهای فرانسه متفاوت است.

وقتی پارلمان اروپا تشکیل شد فرانسه اصرار داشت که مقر پارلمان در آن کشور باشد و آلمان ها هم اصرار داشتند که در آلمان باشد. نهایتا برای اینکه اختلاف برطرف شود پیشنهاد شد که مقر پارلمان اروپا در شهر بروکسل پایتخت بلژیک باشد. آلمانها کوتاه آمدند ولی فرانسه کوتاه نیامد تا اینکه توافق شد مقر اصلی پارلمان اروپا در بلژیک باشد ولی هر ماه یک هفته از جلسات پارلمان در مقر دوم آن در شهر استراسبورگ تشکیل شود. لذا به رغم تحمیل هزینه های فراوان سفر هوایی بین بروکسل و استراسبورگ برای نمایندگان که امروزه بیش از 700 نفر هستند، همچنان این شیوه اعمال می شود.


اجلاس پارلمان اروپا در استراسبورگ

در فاصله بین ملاقات ها زمانی پیش آمد تا با همکارم چرخی در خیابانهای مرکزی شهر بزنیم. در کنار خیابانی جوانی سیاه چرده و مهاجر که قیافه اش به مردمان شبه قاره هند می خورد مشغول دستفروشی بود.

جوان دستفروش آدمکهای اسباب بازی کاغذی دست سازی را می فروخت که دو بعدی بود یعنی حجم نداشت ولی این آدمکهای کاغذی قادر بودند برای لحظاتی سرپا بایستند و برقصند! - چه شگردی به کار برده بود را ندانستیم - ولی چون عجیب می نمود تعداد زیادی اطرافش جمع شده بودند و چون قیمت زیادی هم نداشت - فکر کنم هر کدام دو فرانک - برخی می خریدند.

همکارم که مثل من فرزند خردسال داشت گفت بیا هر کدام یکی بخریم. رفتیم جلو و پس از چند لحظه تماشا خواستیم که دوتا بخریم. فروشنده جوان پرسید آیا شما ایرانی هستید؟ همکارم پرسید چطور مگه؟ شما از کجا فهمیدید؟ گفت از چهره تان حدس زدم و از یقه پیراهن شما تقریبا مطمئن شدم!

پیراهن های یقه سه سانتی بدون لبه برگردان که پیراهن فرم و رسمی دیپلماتهای ایرانی است و در ایران ، زمانی به یقه ولایتی ( وزیر خارجه اسبق) معروف بود، در اروپا به پیراهن یقه مائو معروف است( مائو رهبر انقلاب کمونیستی چین)؛ از آنجا که دیپلماتها و مقامات رسمی جمهوری اسلامی کراوات را بعنوان نماد فرهنگ غربی استفاده نمی کنند، این نوع پیراهن برایشان راحت تر بوده و ضمنا نوعی توجیه برای نبستن کراوات در مهمانیها و ضیافتهای رسمی دیپلماتیک محسوب می شود. به علاوه در محافل دیپلماتیک فقط دیپلماتهای ایران، واتیکان و بعضا کره شمالی از این پیراهن ها استفاده می کنند.

من مقید بودم پبراهن فرم را فقط در ملاقاتهای رسمی بپوشم و در بقیه موارد پیراهن عادی می پوشیدم و آن روز هم پس از ملاقاتهای رسمی فرصت کرده بودم پیراهن رسمی ام را عوض کنم و یقه معمولی بپوشم ولی همکارم نه؛ لذا فروشنده حدس زده بود ما ایرانی هستیم و علیرغم این باز هم سوال کرد و هنگامی که اطمینان حاصل کرد ما ایرانی هستیم آهسته و به گونه ای که بقیه مشتریها متوجه نشوند گفت شما نخرید! چون برسید منزل خیلی زود خراب می شود و دیگر کار نمی کند! بگذارید بقیه بخرند. ما که از تعجب دهانمان باز مانده بود تا آمدیم سوالی بکنیم گفت من پاکستانی هستم و ایران را خیلی دوست دارم. شما نخرید! پول تان هدر می رود.

من و همکارم با تعجب و حیرت و به آرامی از آنجا دور شدیم ولی مدتی در این فکر بودیم که این جوان مهاجر و دستفروش که ظاهرا تنها راه امرار معاشش فروختن این آدمک های کاغذی بود و برای چنین آدمی یک فرانک هم یک فرانک است و ارزش دارد، چطور حتی در آن دیار غربت که حتما نیاز مالی اش خیلی بیشتر است باز هم با دیدن دو مسلمان ایرانی مسافر که یک درصد هم احتمال نداشت دوباره او را ببینند از آن چهار فرانک ( آنموقع تقریبا معادل پول یک ساندویج ساده ) گذشت و حاضر نشد به ما بفروشد.
با همکارم بحث کردم حالا فرض کن اگر بازار اصفهان یا تهران یا کراچی و لاهور بود، آیا فروشنده ای مشابه، یا نه، حتی خود همان جوان بازهم همین رفتار را با ما می کرد یا برای تبلیغ کالایش و فروش بیشتر...؟


ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
بله درآن دیار غربت نسبت به این دو شخص که اهل منطقه خودش بوده اند (فارغ از اینکه مسلمان بوده اند یا نه) احساس قرابت کرده است
ناشناس
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
درست است ، انسان با توجه به محیط های مختلفی که در آن زندگی می کند ممکن است رفتارهایی متفاوت داشته باشد
تعداد کاراکترهای مجاز:1200