عصر ایران ؛ صابر گل عنبری - در حالی که منطقه و جهان منتظر پاسخ ایران به ترور اسماعیل هنیه در تهران و همچنین واکنش حزب الله به ترور فواد شکر است، دو نوع دیپلماسی فشرده و گسترده در جریان است.
نوع اول با هدف اقناع و فشار بر ایران و متحدانش برای عدول از حمله به اسرائیل و محدود کردن آن است و نوع دوم نیز بالا گرفتن تلاشهای آمریکا برای به سرانجام رساندن مذاکرات آتش بس در غزه.
هر دو نوع تحرک هم در پیوند با هم معطوف به نگرانی عمیق آمریکا نسبت به خروج اوضاع منطقه از کنترل و شروع جنگی است که دولت بایدن خواهان آن نیست.
در این میان، بایدن با رهبران قطر، مصر و اردن با محوریت رایزنی برای رسیدن به توافق آتش بس در غزه و اقناع و فشار بر ایران برای خودداری از حمله به اسرائیل و دستکم حملهای محدود چون قبل گفتگو کرده است.
در کنار آن هم رایزنی فشردهای میان دولت بایدن و تلآویو برقرار است.
در همین حال نیز دبیر شورای امنیت ملی روسیه به ایران آمد و مذاکراتی داشت. بر خلاف برخی تحلیلها، هر چند روسیه تمایل دارد که کلا غرب و آمریکا به پرونده چالشی دیگری مشغول و تمرکز آنها بر پرونده اوکراین برداشته شود، اما این قاعده شامل اسرائیل و جنگی منطقهای با طرفیت آن نمیشود. به هر حال، وقتی یک طرف مسالهای در منطقه اسرائیل است، روسها بسیار محتاطانه عمل میکنند و بر خلاف امنیت آن گامی جدی بر نمیدارند و گواهی دیگر بر این مدعا نیز همین پیام احتمالی پوتین به ایران (به گفته برخی منابع رسانهای) برای خودداری از حمله شدید به اسرائیل است.
همچنین گفته میشود که دولت آمریکا به ایران و حزب الله پیام داده و خواستار آن شده است که فعلا حملهای صورت نگیرد تا زمان بیشتری برای توقف جنگ داشته باشد.
از این رو، دور از انتظار نیست که طبق تفاهماتی پشت پرده و بده بستانی توافق آتش بس در غزه حاصل شود؛ توافقی که بعید است که کلا حمله احتمالی ایران را منتفی کند، بلکه ممکن است به عنوان بخشی از تفاهمات با محدود کردن این حمله به نحوی که موجب تشدید تنش و پاسخ متقابل اسرائیل نشود، موافقت شود.
اما موفقیت این روند بستگی به نتانیاهو دارد و باید دید تا چه اندازه آمریکا برای وادار کردن او به توافق آتش بس فشار جدی وارد میکند. نتانیاهو در چند ماه اخیر پس از رسیدن مذاکرات به نقطه توافق همواره به بهانه و دلیلی آن را به بن بست کشانده و مانع توافق شده است و تکرار این رفتار هم بعید نیست. البته موضع احتمالی نتانیاهو بیشتر تابع برآورد نهایی او درباره حمله احتمالی و میزان تاثیر آن است و اگر به این جمع بندی برسد که این حمله با کمک آمریکا و دیگر متحدان قابل دفع است و یا فاقد تاثیری جدی خواهد بود، به احتمال زیاد با دیپلماسی کنونی برای آتش بس همراهی نکند.
اما انتخاب سنوار به رهبری حماس بعید است که تاثیری منفی بر مذاکرات جاری داشته باشد. حماس خواهان این توافق برای توقف جنگ است و اگر غیر از این بود، پس از ترور هنیه در واکنش به آن از مذاکرات خارج میشد؛ مذاکراتی که خود سنوار نقش مهمی در آن داشته و دارد.
به همین دلیل این انتخاب چنان که گفته شد، بیشتر حامل پیامهای مشخصی به اسرائیل و شخص نتانیاهو است که کشتن او را یکی از اهداف جنگ معرفی کرد و از این رو، حماس در واقع با انتخاب سنوار میخواهد اعلام کند که جنگ در تحقق اهدافش پس از گذشت ده ماه شکست خورده و آن را به رخ نتانیاهو بکشد و در داخل در تنگنای بیشتری قرار دهد و همچنین تاکید کند که «طوفان الاقصی» نه فقط انتخاب سنوار و فرماندهی قسام بلکه کلیت حماس است.
در نهایت باید منتظر ماند و دید تحرکات کنونی میتواند به توافق آتش بس ختم شود یا دوباره ناکام میماند. البته این نکته هم نباید مغفول بماند که خرید زمان نیز در پس این تحرکات منتفی نیست. در هر صورت، اگر تفاهماتی پشت پرده سیاست برای توقف جنگ صورت گیرد، ابتدا باید انتظار اعلام توافق را داشت و سپس احتمالا حمله محدودی از ایران؛ به نحوی که موجب تشدید نشود.
اما اگر توافقی برای آتش بس در غزه صورت نگیرد، باید دید سطح و دامنه حمله ایران و حزب الله و واکنش اسرائیل به چه شکلی خواهد بود. با این حال، وقوع جنگ چندان محتمل نیست؛ اما حملات رفت و برگشتی در سطح مشخصی بعید نیست.
*نگاه دیگر
هدف اسرائیل کشاندن پای ایران به جنگ با آمریکاست تا زیرساختهای کشور ما را نابود کند. همان سناریوی که در عراق پیاده کرد.
ولی انگلیس تلاش بسیاری میکند که آمریکا را درگیر کند و اگر آمریکا هم نیایید این انگلیس پشت اسرائیل را خالی نمیکند
نگاه فرانسه نیز به آمریکاست و هر چه امر کند
جنگ یعنی سوزاندن سرمایه های کشور در آتش
فرار مردم از کشور
عاقبت جنگ در خاورمیانه رو تجربه ثابت کرده است
و وارد کردن ایران به جنگ هدف اسرائیل است
انشاالله برای برای همیشه جنگ در دنیا تمام شود.