روزنامه فرهیختگان نوشت: حجاب و مساله پوشش بیش از اینکه یک قانون باشد، ابعاد فرهنگی وسیعی دارد. سوار شدن روی این موضوع و تلاش برای کشاندن جامعه به یک دوقطبی در مساله حجاب، کارویژه رسانههای فارسیزبان در سالهای اخیر بود که نقطه اوج آن در ماجرای ناآرامی پاییز 1401 خود را نشان داد. نکته مهم این است که در تمام این مدت فقدان یک کار فرهنگی عمیق و موثر در موضوع حجاب در فضای جامعه احساس میشد و برخورد قهری و قانونی با این موضوع بیش از ابعاد فرهنگی آن خود را نشان میداد.
این برخورد قهری همچنان به رویه فرهنگی ماجرای حجاب میچربد، با این حال در چندسال اخیر برگزاری تجمعها و اجتماعات به بهانه حمایت از حجاب و ترویج آن در مناسبتهای مختلف برگزار شده است.
اجتماع روز پنجشنبه در ورزشگاه آزادی را میشود به نوعی در چهارچوب یک کار فرهنگی قرار داد که البته برگزاری آن در برههای از زمان، مورد استقبال بدنه حزباللهی قرار میگرفت. در برگزاری این اجتماع، تاثیرات رسانهای آن بیش از تاثیرات فرهنگی آن مورد توجه بود. حضور جمعیت زیادی از بدنه ایدئولوژیک از ادعای اقلیتنمایی این طیف جلوگیری میکرد و به شکلی مواجهه با اقدامات رسانههای فارسیزبان هم تلقی میشد اما برگزاری همین تجمع در روز پنجشنبه سوالاتی را به وجود میآورد.
نکته اول اینکه برگزاری این اجتماع در روزهای ابتدایی مرداد ماه و آنهم درحالیکه حتی ادارات به خاطر گرما به حالت نیمهتعطیل درآمده و بالارفتن دمای هوا به حد نگرانکنندهای رسیده که حتی بازیهای فوتبال هم لغو شدند، ایده برگزاری این اجتماع در فضای آزاد ورزشگاه، با چه منظوری صورت گرفته است؟ بهتر بود با در نظر گرفتن شرایط، اجتماع در فضای سرپوشیده با تهویه مناسبت برگزار میشد که خطری متوجه افراد حاضر در تجمع نباشد.
علاوهبراین، زمان برگزاری این اجتماع نیز محل سوال است. در شرایطی که فضای سیاسی کشور هنوز از انتخابات و رویدادهای رقابتی آن فاصله نگرفته و انتقادات درون جبهه انقلابی به کنش آنها در فضای انتخابات که منجر به حذفشان شد ادامه دارد، برگزاری این تجمع قرار است چه کارکرد فرهنگی و رسانهای داشته باشد؟ اساسا موضوعیت آن در شرایط فعلی کشور چیست؟
بهجز کارکرد رسانهای آن هم صرفا در مقطعی، آیا اثر مثبت یا منفی در فضای جامعه به همراه داشته است؟ جدای از اینکه اساسا میشود نام این اقدامات را کار فرهنگی گذاشت یا صرفا رسانهای، اما برگزاری این تجمعات با هر محوریتی که صورت گیرد میبایست اثرگذار باشد و بازخوردی در جامعه به همراه داشته باشد، در غیر این صورت اصلا برگزاری یا عدم برگزاری آن موضوعیت چندانی نخواهد داشت.
به نظر میرسد بیتوجهی به عوامل و مولفههای اولیه لازم برای برگزاری یک اجتماع، باعث شد تجمع در ورزشگاه آزادی بازخورد چندان مثبتی حتی در بدنه ایدئولوژیک نداشته باشد و انتقاداتی را متوجه برگزارکنندگان این اجتماع کند. به همین خاطر بود که جمعیت قابل توجهی نیز در ورزشگاه حاضر نشدند. نمیشد خالی بودن بخشهایی از ورزشگاه را از دید دوربینها پنهان کرد. امری که میتواند باعث شود این اجتماع به ضدخودش تبدیل شود و فضایی را در اختیار رسانههای فارسیزبان قرار دهد که با تکیه بر جمعیت حاضر در ورزشگاه این تصویر را به کل جامعه تعمیم دهند و همچنان روی اقلیتنمایی بدنه ایدئولوژیک جامعه تاکید کنند.