عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – حادثه سقوط بالگرد حامل سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری، دوباره چالش اطلاع رسانی حرفه ای در ایران را مطرح کرد و ضعف های روزنامه نگاری ایران را بروز داد.
این حادثه، همه ارزش های خبری را داشت. هم شهرت (افراد مشهور: رئیسی و امیرعبداللهیان و امام جمعه تبریز )، هم افراد مهم (رئیس جمهوری، وزیر خارجه ، امام جمعه تبریز، استاندار و رئیس واحد حفاظت از رئیس جمهوری )، هم اتفاق عجیب و غیرعادی (سقوط مرگبار بالگرد حامل مقامات ارشد)، برخورد (سقوط بالگرد)، مرگ (جان باختن 4 مقام مهم و در مجموع 8 نفر )، تعداد بالا و بزرگی (جان باختن 4 مقام عالی رتبه و در کل 8 نفر) و فراگیری خبر ( جان باختن رئیس جمهور و وزیرخارجه مشهور در سطح جهان و امام جمعه تبریز مشهور در سطح ایران و استاندار مقام مهم در سطح کشور)، مجاورت (اتفاق مربوط به مقامات عالی رتبه ایران در خاک ایران رخ داد) و البته تازگی.
از نخستین دقایق اعلام بروز حادثه برای بالگرد رئیسی، صداوسیما در اطلاع رسانی چه به لحاظ فرم و چه محتوا، به شدت ضعیف و ناقص عمل کرد. رسانه های داخلی هم به دلایل مختلف، حداقلی وارد شدند. این اتفاق دوباره ضعف رسانه ای ایران را نشان داد. اصولا ضعف و قوت رسانه ها و روزنامه نگاران در بزنگاه های اصلی و حوادث استثنایی و غیرعادی بروز می کند. جایی که خبرنگاران و رسانه های ترکیه، در حادثه ای که در ایران رخ داد؛ زودتر در خبرنگاران و رسانه های ایرانی در محل حاضر شدند و گزارش تهیه و منتشر کردند.
شبکه خبر صداوسیما تا مدت طولانی، بعد از انتشار خبر ناپدیدشدن بالگرد رئیس جمهور، به پخش برنامه های عادی خود ادامه داد و صرفا به زیرنویس اکتفا کرد. گویی اصلا از وزن و ارزش خبر اگاهی نداشت و به صورت مکانیکی تنها به دنبال پخش عادی برنامه ها و خبرها بود بدون اینکه قائل به تفاوت میان خبرها باشد یا از تفاوت خبرها اطلاعی داشته باشد. با فاصله طولانی از اعلام اولین خبر از ناپدیدشدن بالگرد، برنامه های عادی در شبکه خبر قطع شد و تمرکز بر این خبر قرار گرفت.
این برای چندمین باری است که شبکه خبر در حوادث مهم داخلی، متوجه شرایط نمی شود یا اینکه می شود اما از واکنش مناسب نسبت به آن باز می ماند.
شبکه خبر در این ماجرا، با وجود انجام حرکت های حرفه ای مانند اعزام خبرنگار به محل جستجوی بالگرد رئیسی و مصاحبه های مستمر با او، تماس با وزیر کشور و رئیس هلال احمر اما برای ساعت های طولانی به پخش برنامه های کلیشه ای، تکراری و ملال آور روی آورد؛ برنامه هایی بدون خلاقیت و همراه با تک گویی گوینده خبر.
شبکه خبر می توانست به نوع و ویژگی های بالگرد حامل رئیسی بپردازد. با حضور یک کارشناس هواشناسی، به وضعیت جوی و هوا در زمان حادثه بپردازد. می توانست با حضور یک یا چند کارشناس هواپیمایی، به بررسی وضعیت این حادثه بپردازد. می توانست با حاضران در آخرین سفر رئیسی به مرز ایران و جمهوری اذربایجان مصاحبه و مخاطب تشنه اطلاعات را سیراب کند.
ابداع کلماتی مثل "فرود سخت" برای حادثه در حالی که هنوز جزئیات حادثه مشخص نبود از جمله نقاط سوال دیگر است. وقتی جزئیات حادثه مشخص نیست چگونه از توصیف "فرود سخت" برای آن استفاده می شود. البته شبکه خبر با اینکه در ابتدا از فرود سخت استفاده کرد اما بعد از مدتی، متوجه نادرستی این کلمه شد و آن را کنار گذاشت و از کلمه صحیح "حادثه" استفاده کرد تا بعد از اینکه در صبح دوشنبه، مشخص شد کلمه صحیح، "سقوط " بود.
پوشش خبری شبکه خبر از عصر یکشنبه یعنی اعلام زمان مفقودی بالگرد رئیسی تا صبح دوشنبه یعنی اعلام پیدا شدن بالگرد، یک طرفه، خشک و کلیشه ای بود. محدودیت در دعوت و گفتگو با کارشناسنان و دعوت از چند میهمان کلیشه ای و ضعیف و ارائه برنامه های سخت و بی روح، در نهایت شرایطی را ساخت که دنبال کردن برنامه های زنده برخی شبکه های خبرهای جهانی درباره سقوط بالگرد در ایران را به مراتب جذاب تر کرد.
بسیاری از شبکه های خبری جهانی، به دنبال انتشار خبر حادثه و مفقودی بالگرد رئیسی، به سرعت برنامه های عادی خود را قطع کردند و بر حادثه بالگرد متمرکز شدند. این شبکه ها با دعوت از میهمانانی از کشورهای مختلف از جمله ایران علاوه بر خبرنگاران خود در تهران، به بررسی ابعاد مختلف این حادثه پرداختند. بازسازی مسیر پروازی بالگرد و تجسم حرکت و سانحه آن انجام شد تا مخاطبان بهتر جزئیات حادثه و همه احتمالات را درک کنند. بررسی نوع بالگرد و وضعیت پروازی، بررسی شخصیت و عملکرد رئیسی و حال و آینده جایگاه ریاست جمهوری، از جمله ویژگی های این پوشش خبری بود. شبکه های خبری خارجی فعال، نه تنها خبرهای داخلی ایران را به صورت به روز و فوری، منتشر می کردند بلکه خبرها و موضع گیری های خارجی را نیز پوشش می دادند. این در حالی است که بسیاری از خبرهای مهم خارجی مربوط به حادثه بالگرد، در شبکه خبر، پوشش جدی داده نشد یا اصلا پخش نشد.
از دیگر ویژگی های پوشش خبری شبکه خبر، معلق بودن شبکه میان فعالیت اطلاع رسانی حرفه ای، تبلیغاتی و شبکه رسمی بود. در اطلاع رسانی حرفه ای، شبکه تلاش می کند همه جوانب و ابعاد موضوع را بررسی کند. همه خبرهای معتبر را پوشش دهد. نظرات مختلف را منتقل و قضاوت و نتیجه گیری را به مخاطب واگذار کند.
در اطلاع رسانی تبلیغاتی، خبرها مملو از قضاوت و اغراق و توصیفات نظرگونه هستند. در این شیوه، تنها بخشی از خبرها، نظرات و ابعاد ماجرا منتقل می شود و به جای مخاطب نیز نتیجه گیری می شود.
در شیوه رسمی علاوه بر ویژگی های بعد تبلیغاتی، شبکه تنها خبرها و مواضع رسمی دولت خود را بیان می کند و به دیگر بخش های اطلاع رسانی و نیازهای مخاطبان کاری ندارد.
انتشار خبرهای ضدونقیض و پراکنده و غیرمنسجم درباره حادثه از ابتدای اعلام حادثه تا یک روز بعد از آن، از ویژگی های دیگر پوشش خبری این حادثه در فضای کلی اطلاع رسانی ایران بود. میل به تبلیغات و اغراق به جای اطلاع رسانی یکی از ضعف های اساسی بود. با این حال باید به اطلاع رسانی مستمر و به روز رئیس هلال احمر از مسیر کشف بالگرد و سرنوشت سرنشینان آن به عنوان یک نقطه قوت اشاره کرد.
یکی از خبرگزاری های اصلی هم بدون اعلام منبع، از فرود بالگرد رئیسی در مسیر بازگشت به تبریز و ادامه مسیر به صورت زمینی خبر داد اما وقتی متوجه شد خبرش نادرست است بدون هیچ توضیحی و اعلام موضوع، خبر را حذف کرد. برخی رسانه ها هم این خبر را بدون منبع خبرگزاری، منتشر کرده بودند. آنها هم وقتی متوجه نادرست بودن خبر شدند مثل منبع اصلی بی سر و صدا، آن را حذف کردند. این رویه نادرستی است زیرا وقتی به هر دلیل رسانه ای مجبور به اصلاح یا تغییر بخشی از خبر یا حذف آن می شود باید با ذکر دلیل و جزئیات، این موضوع را به مخاطبان اعلام کند. این شیوه نادرست منجر به بی اعتمادی مخاطبان به رسانه و کاهش اعتبار رسانه نزد مخاطبان می شود.
چند رسانه هم از سلامت رئیسی بعد از حادثه بالگرد خبر دادند بدون اینکه به منبع خود اشاره کنند و البته در کمتر از 24 ساعت، نادرستی مطالب آنها مشخص شد اما این چند رسانه توضیحی درباره منبع و درستی مطالب خود اعلام نکردند.
اگر رادیو تلویزیون خصوصی در ایران وجود داشت قطعا شاهد پوشش خبری بهتری نسبت به صداوسیما، برای این حادثه بودیم. ضمن اینکه صداوسیما می توانست به پوشش رسمی بپردازد و پوشش اطلاع رسانی حرفه ای به رادیو تلویزیون های خصوصی داخلی واگذار می شد.