عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مصوبهٔ مجلس شورای اسلامی دربارهٔ تعطیلی روز شنبه در واپسین روزهای این دوره مخالفت شماری از محافل سنتی محافظه کار و اصولگرایان رادیکال را برانگیخته و همین هم چنان که قبلتر نوشتیم درخور توجه است زیرا مجلس فعلی نه نمایندۀ اکثریت مردم ایران که حاصل غیبت اکثریت آنان در انتخابات اسفند ۹۸ از یک طرف و اِعمال نظارت استصوابی شدیدتر شورای نگهبان ( حذف و دخالت پیشاپیش رقبا) است.
هر چند گفته میشود علت مخالفت با تعطیلی شنبه و انتظار از شورای نگهبان برای رد مصوبه صراحت اصل ۱۷ قانون اساسی در اشاره به جمعه است اما قرار نیست جمعه حذف شود و دلیل اصلی را باید در اهمیت روز شنبه نزد یهودیان دانست که از هر فعالیت در روز «سَبت» منع شدهاند و یکی از 10 فرمان موسای پیامبر همین است. (احکام عشره یا 10 فرمان از این قرارند: خدای دیگر غیر از من [یهوه] نه، تمثال تراشیده از من [یهوه] نساز، نام مرا به عبث بر زبان میاور، روز سبت هیچ کار و فعالیتی نکن، پدر و مادرت را گرامی دار، قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، گواهی دروغ نده، به همسایه طمع نورز. نه به زن یا غلامش و نه به گاو یا الاغش و نه هیچ چیز دیگرش).
سبت البته الزاما به معنی شنبه نیست بلکه مراد از آن استراحت است. چندان که در قرآن به اشکال مختلف آمده و بیشتر در مقام روایت تاریخ بنی اسراییل و در سورۀ نبأ هم نه خود این کلمه (سبت) بلکه هم خانوادۀ آن (سبات) : و جعلنا نومکم سباتا: خوابتان را مایۀ آرامشتان قرار دادیم.
در سوره نحل هم به حیله آنان اشاره شده و تعبیر «اصحاب سبت» به کار رفته و مراد یهودیانی است که اگر چه در روز شنبه صید ماهی نمیکردند ولی ترفندی به کار میبستند تا ماهیان بیایند و روز بعد آنها را صید کنند! به خاطر همین گاه به معنی فریبکاری هم به کار رفته.
در دوران معاصر اما سبت تقریبا به جای روز شنبه به کار رفته است. با این حساب چون سبت یا شنبه روز تعطیل یهودیان است ایران اسلامی نباید شبیه آنان باشد کما این که اعلام تعطیلی یکشنبه نزد مسیحیان هم به خاطر همین بوده و روز بعد را تعطیل اعلام کردهاند. این در حالی است که آنها هم اکنون شنبه را هم تعطیل کردهاند و بدین ترتیب اگر در ایران جمعه و شنبه تعطیل شود در شنبه مشترک میشویم و مثل هم نمیشویم. چون تعطیلی مسیحیان شنبه و یکشنبه است و ما جمعه و شنبه هر دو و نه فقط شنبه و یهود هم شنبه را به لحاظ مذهبی و یکشنبه هم رسمی. کما این که در ابراهیم هم مشترک ایم و به همین سبب به هر سه دین اسلام و یهود و مسیحیت دین ابراهیمی گفته میشود. اشتراک در پیامبر مهم تر است یا یکی از دو روز تعطیل؟!
همین تمایز که میان ادیان وجود دارد البته در درون مذاهب یک دین هم دیده می شود و می کوشند در عین حفظ اشتراکات تمایزها را پر رنگ کنند.
از حیث لغوی سبت به معنی دست کشیدن از کار است و به «قطع عمل» هم می توان معنی کرد و در واقع با روز شنبه مطابق و منطبق شده است.
مدافعان تعطیلی شنبه از منظر فقهی در عین حال یادآور می شوند سبت الزاما همان شنبه نیست و در واقع از غروب جمعه شروع میشود و غروب شنبه هم به پایان میرسد و اتفاقا غروب جمعه نزد شیعیان 12 امامی بسیار عزیز و یادآور غیبت است. پس همانگونه که این اشتراک مشکلی ایجاد نکرده آن اشتراک هم نباید مشکلساز باشد.
دربارۀ قانون اساسی هم اصل 17 تعطیل جمعه را تصریح کرده به این دلیل بوده که در رژیم پهلوی زمزمههای تعطیلی یکشنبه به خاطر افزایش مراودات با خارج بعد از فوران قیمت نفت و سفر و تجارت در اوایل دهه 50 خورشیدی درگرفته و مذهبیها نگران بودند در آینده تعطیلی جمعه به یکشنبه بدل نشود و همین نگرانی در صحن مجلس خبرگان اساسی هم شنیده شد ولی هیچ کس افزودن یک روز تعطیل به جمعه را مایه نگرانی ندانست یا به مخیلهشان خطور نکرد.
در واقع اصل 17 از بیم تعطیلی یکشنبه تصویب و گنجانده شد نه اضافه شدن شنبه به جمعه. ( دغدغۀ غالب تصویبکنندگان قانون اساسی 58 در واقع این بوده که هر کاری که در رژیم پهلوی انجام شده یا احتمال آن بوده وارونه شود یا ادامه نیابد. به خاطر همین یک اصل به منع استفاده از گماشته اختصاص یافته در حالی که نیاز به ذکر چنین موضوعی در قانون اساسی نیست!)
به این بهانه خالی از لطف نیست نگاهی به مذاکرات قانون اساسی دربارۀ روز جمعه بیندازیم تا ببینیم دغدغۀ جایگزینی یکشنبه بوده نه افزودن شنبه به جمعه:
ماجرا از این قرار است که به پیشنهاد ابوالحسن بنیصدر و تصویب اکثریت مجلس، اشاره به شهر پایتخت کشور از قانون اساسی حذف میشود تا امکان تغییر پایتخت بدون نیاز به رفراندوم فراهم باشد (ج 1، ص 595، جلسه 23، 29 شهریور 58).
بنیصدر البته فقط خواستار حذف نام تهران به عنوان پایتخت میشود و کاری به تعطیلی جمعه و شنبه و یکشنبه ندارد اما در ادامه آیتالله حسینعلی منتظری پیشنهاد میکند تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی» هم به این اصل افزوده شود.
با این استدلال: «در قانون اساسی سابق هم اسمی از تاریخ برده نشده بود و یک محمدرضا پیدا شد و آمد تاریخ ایران را تغییر داد. پس حال باید روز تعطیل را در قانون اساسی ذکر کنیم تا یک رییسجمهور غربزده پیدا نشود و بیاید بگوید که چون در همه دنیا یکشنبه روز تعطیل رسمی است، ما هم میخواهیم در ایران روز یکشنبه را به جای روز جمعه تعطیل کنیم»(مشروح مذاکرات، جلد اول ص 599).
سید عبدالله ضیائینیا (نمایندۀ استان گیلان) با پیشنهاد آقای منتظری مخالفت میکند و میگوید اینگونه مسائل به مجلس شورا مربوط است و نیاز نیست در قانون اساسی بیاید.
محمدجواد حجتی کرمانی (نماینده استان کرمان) نیز می گوید: « اصلا در قرآن آمده که روز جمعه روز کسب و کار است. چطور تعطیل باشد؟». آیتالله ناصر مکارم شیرازی نماینده استان فارس هم از نمایندگان میخواهد به تذکر حجتی کرمانی دقت کنند، اما دکتر بهشتی - ادارهکننده جلسه - پاسخ میدهد: «در دنیا تعطیل بودن یک روز در هفته، یک امر مسلم است»(ص 600). در ادامه هم شیخ ابوالقاسم خزعلی (نماینده استان سمنان) میگوید: اگر روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» در قانون اساسی بیاید، کسی بعدا نمیتواند روز یکشنبه را به جای جمعه تعطیل اعلام کند.
بدین ترتیب روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» وارد قانون اساسی ایران میشود تا تعطیلی یکشنبه در آینده منتفی شود و هیچ اشارهای به شنبه نیست شاید چون اساسا مطرح نبوده است.
اما به لحاظ تاریخی میتوان یادآور شد در پیشایهود از تعبیر «شبّاتوم» استفاده میشده. دکتر زرینکوب در فصل «پندارهای از یاد رفته» در کتاب «درقلمرو وجدان» در این باره مینویسد:
نزد کاهنان معبد بابِل هر ماه قمری شامل چهار هفت روزه بوده و اولین روز را شباتوم میخواندند که هر کار در آن ناروا بوده و ضرورت تعطیل آن را به عبرانیان مهاجر هم الزام کردند و «سبت» یهود هم رعایت آن را در تمام عالم و حتی بین غیر یهود رسوخ داد.
جالب این که مسیحیان نیز تا سه قرن شب های سبت گرد می آمدند و ضمن خواندن انجیل غذایی میخوردند به نام آگاپه یا آگاپی به معنی شام محبت و بعدها که به جای سبت، یکشنبه را به نیایش اختصاص دادند از شب به روز انتقال دادند با عنوان روز خداوند.
در اسلام البته هیچ گاه سبت گرامی داشته نشده و حتی جمعه هم به عنوان تعطیل اعلام نشده و همین که تصریح شده هنگام نماز جمعه دست از کار و کسب بکشید به این معنی است که جمعه به مفهوم سبت یا حتی امروزین تعطیل نبوده است ( در سخنان نقل شده بالا از آقای حجتی هم اشاره شده بود) ولی به مرور پیامبر سعی کرد اشتراک با یهود کم شود. در برخی موارد مانند ختنه یا حجاب باقی ماند اما قبله (بیت المقدس) تغییر کرد یا رکوع در نماز.
مشهورترین تغییر و فاصله البته در آیه 104 سوره بقره منعکس است: ای مومنین! نگویید «راعنا»، بگویید «انظرنا».
ماجرا از این قرار است که مومنین می گفتند راعنا یعنی مراعات کن حال ما را ولی یهودیان همین راعنا را با خوانش عبری تلفظ و تمسخر می کردند و آیه آمد که نگویید راعنا بگویید انظرنا (مهلت بده تا متوجه شویم).
کوتاه این که مخالفان تعطیلی شنبه می گویند در اصل 17 آمده جمعه و موافقان می گویند این جمعه در مقابل یکشنبه است و جمعه همچنان تعطیل است و شنبه اضافه شده و جای جمعه را نگرفته است.
مخالفان می گویند وقتی قبله از بیت المقدس به کعبه تغییر کرد و خواسته شد به جای «راعنا» گفته شود انظرنا یعنی شباهت باید کم شود و موافقان می گویند حجاب و ختنه و روزه چه؟ ضمن این که بیش از 120 بار در قرآن نام و داستان موسی آمده و اکثر قریب به اتفاق پیامبرانی که در قرآن نام آنان آمده از بنی اسراییل اند ( اسراییل یعنی یعقوب). این اشتراکات وسیع تر و مهم تر ند و تعطیلی شنبه در قیاس با آنان کم اهمیت تر است و البته مهم ترین شباهت این است که خدای یهود (یهوه) مانند الله واحد است نه مثل مسیحیان: پدر و پسر و روح القدس و سه گانه (تثلیث). چون مریم هم خداوند را به صورت «الرحمن» خطاب کرده برخی الرحمن را نیز خداوند می دانند و این ترجمه را درست تر: به نام الله/ الرحمن که بخشنده است و الرحمن را به عنوان اسم خاص ترجمه نمی کنند و اگرچه به یهوه اشاره نشده اما الرحمن به رسمیت شناخته شده است.
کوتاه این که شنبه یادآور سبت است و سبت هم در اصل سبت یهود بوده یعنی دست کشیدن یهود و مسیحیان حتی آیین سبت یهود - قیام عیسی از مردگان- یک روز بعد گرامی می دارند اما همان مسیحیان در عید فصح اشتراک زیادی با یهود دارند و حالا هم شنبه را هم تعطیل کردهاند.
نتیجه این که همان گونه که مسلمان با یهود در ابراهیم مشترک اند و در نیا متفاوت ( مسلمانان به اسماعیل و یهودیان به اسحاق) یا مانند آنان باور به خدای واحد اما الله و نه یهوه و مواردی چون گوشت خوک و ختنه و اختلاف را هم ابراز می دارند در این فقره هم بازگشت وقتی بود که تعطیلی جمعه به شنبه بدل می شد در حالی که جمعه و شنبه اشتراک دارد اما شباهت ندارد.
به هر رو شاید این همه بحث بر سر «شنبه» سابقه نداشته باشد و نویسنده این سطور به این بهانه تنها نقبی به «سبت» زد.