اردشیر پشنگ*
از سال ۲۰۱۷ و پس از وقوع رفراندوم استقلال، روابط ج.ا.ایران و حکومت اقلیم کردستان عراق وارد دورهای سرد و پرتلاطم توأم و گاه به شدت بحرانی شده است.
در این بین ترکش تشدید تنشها و صفآراییهای منطقهای میان تهران با واشنگتن و تلآویو هم هر از گاهی در قالب حملات راکتی و پهپادی و یا شلیک مستقیم موشک دامن اربیل را گرفته است، حملاتی که جمهوری اسلامی تأکید داشته علیه مقرهای جاسوسی اسرائیل انجام داده و البته برای طرف مقابل مقامات اقلیم کردستان و نیز دولت و پارلمان عراق قانع کننده نبوده است.
مجموعه این روندها، موقعیت اربیل در مناسبات منطقهای و نیز روابطش با بغداد را نه فقط تضعیف کرده بلکه حتی با فشارهای سیاسی نهادهایی همچون دادگاه فدرال بغداد و نیز افزایش اختلافات داخلی احزاب کُرد و یا دخالت بازیگران خارجی، نگرانی جدی برای تداوم موجودیت حقوقی-ساختاری اقلیم کردستان ایجاد کرده است.
به همین دلیل طی ماههای اخیر شاهد تحرکات گسترده دیپلماتیک مقامات کُرد برای تغییر روند موجود هستیم از سفر مسرور بارزانی به آمریکا گرفته تا دعوت از رجبطیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه و آمدن او به اربیل تا سفرهای نیچیروان بارزانی به بغداد و حالا آمدنش به تهران.
البته باید گفت اگرچه از زمان روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی و سفرهای چندباره وزیرخارجهاش به عراق، به طرز معناداری هیچ سفری از سوی حسین امیرعبداللهیان به اربیل صورت نگرفته اما گویا کمکم نگاهها و صداهای متفاوتی از درون ساختارهای تصمیمگیر کشور شنیده میشود لذا به نظر میرسد در این زمان تهران نیز انگیزهای زیادی برای کاستن از تنشها و جلوگیری از دوری بیش از حد اربیل و نزدیک شدنش با رقبای منطقهای و بینالمللی دارد.
از جمله محتملا سفر سه هفته قبل چند دیپلمات ارشد همچون حسن داناییفر سفیر پیشین ایران در عراق، به اربیل و دیدارهایشان با مسعود بارزانی، رهبر پیشین این منطقه و در عین حال پرنفوذترین سیاستمدار کُرد در منطقه، را باید در راستای تلاش برای کاستن از تنشهای ماههای اخیر ارزیابی کرد که به احتمال زیاد با زمینهسازی برای دعوت از رهبر اقلیم کردستان، نیچیروان بارزانی، به تهران و دیدار با مقامات ارشد کشور توام بوده است.
در همین راستا هم نیچیروان بارزانی به تهران آمده است و با بررسی جمیع شرایط میتوان این سفر را پس از آخرین سفر مسعود بارزانی در ۱۳ سال پیش به تهران و دیدارش با رهبری جمهوری اسلامی ایران مهمترین حضور یک مقام کُرد در تهران ارزیابی کرد.
نکته مهمی که در اینجا باید بدان اشاره کرد ریزش دیوارهای اعتماد بین طرفین در این سالهاست، مسالهای که حتی اهمیت بیشتری از تاثیر رفراندوم استقلال و یا سرایت تنشها و درگیریهای تهران-تلآویو به اربیل داشته است، این فروریزی اعتماد از یکسو متاثر از کمکاریهای اربیل در حوزه دیپلماسی عمومی و تقویت بسترهای گفتوگو برای نزدیکی با تهران بوده و از سوی دیگر ناشی از رادیکالیزه و هویتیتر شدن سیاست خارجی در جمهوری اسلامی در کنار تغییرات نسلی مقامات و آمدن کسانی روی داده است که کمتر از روند ایجاد پیوند تاریخی طرفین خبر داشته و یا برایش اهمیت قائلاند.
حال باید دید این سفری که محتملا با توجه به نیازهای متقابل طرفین و کسی چون نیچیروان بارزانی که خصوصیات شخصیتی و توانمندیهای فردیاش در گسترش دوستیها، قدرت اقناع، تنشزدایی و دیپلماسی یادآور جلال طالبانی رئیسجمهور فقید عراق است در کنار انگیزههای تهران و شنیدن و تقویت صداهای متفاوت و همکاریجویانه میتواند تا چه حدی گره از مشکلات موجود بگشاید و به بهبود روابط طرفین کمک کند؟ سفری که شاید نوید آغاز بهاری تازه از پی یک زمستان سخت، سرد و طولانی در روابط طرفین باشد هرچند با توجه به واقعیات موجود منطقه و نیز زمانبر بودن ساخت دوبارهی دیوار اعتماد بینطرفین، برای نتیجهگیری نبایست زیاد عجول بود!
-------------------------------------------------
*پژوهشگر / نویسنده کتاب «کُردها در میانه جنگ ایران و عراق»