در دنیای واقعی، گانگسترها نفرتانگیز هستند. آنها باعث درد و رنج مردم بیگناه میشوند، بنابراین سقوط آنها همیشه دلیلی برای جشن گرفتن است. البته این را نمیتوان در مورد گنگسترهای فیلمها و سریالها گفت.
روی پرده، این شخصیتها تحسین برانگیز هستند، زیرا کارگردانان، از اعمال آنها تجلیل کرده و آنها را شجاع و عاقل جلوه میدهند. در سریالها، بینندگان زمان بیشتری را با آنها میگذرانند، سبک زندگی آنها را تحسین کرده و از حرکاتشان شگفتزده میشوند. در این مقاله به معرفی ده سریال گانگستری بر اساس داستان واقعی میپردازیم. با ما همراه باشید.
به گزارش مایکت، هنگام روایت داستانهای گنگسترهای واقعی، نویسندگان باید مراقب باشند، تا از اتهامات نادرست تاریخی جلوگیری کنند. خوشبختانه، چند نمایش در سالهای اخیر به دقت حقایق را مورد بررسی قرار دادهاند و منجر به خلق آثاری شدهاند، که به همان اندازه که سرگرمکنندهاند، آموزنده هم هستند.
این سریالها، فقط جنایت را روایت نمیکنند. آنها به همه یادآوری میکنند، که یک زندگی جنایتآمیز جواب میدهد، اما برای همیشه باقی نمیماند. در پایان، همه امپراتوریها سقوط میکنند.
«امپراتوری بوردواک» (Boardwalk Empire)، که توسط مارتین اسکورسیزی و ترنس وینتر ساخته شده، زندگی سیاستمدار و رئیس اوباش سایه، انوک لوئیس “ناکی” جانسون را پوشش میدهد. در اوایل دهه 1920، ناکی به تاثیرگذارترین فرد در آتلانتیک سیتی تبدیل شد، زیرا کارفرمایان جنایت، اغلب برای حمایتهای قانونی به او تکیه میکردند.
روایت نمایش، ساده است. از ناکی، به عنوان ستون فقرات استفاده می کند، در حالی که مکرراً چهرههای مافیایی آن دوران، مانند چارلز “لاکی” لوسیانو، آل کاپون و آرنولد روتشتاین را، نشان میدهد.
در پدرخوانده: قسمت سوم، لوچسی به وینسنت می گوید: “دارایی یک تفنگ است. سیاست این است که بداند چه زمانی باید ماشه را بکشد.” سخنان او درست است، زیرا سیاست یکی از مهمترین چرخدندههای جنایات سازمان یافته است.
در حالی که اکثر فیلمها و سریالهای گانگستری تمایل دارند، سیاستمداران را به نقشهای کوتاه تنزل دهند، این سریال گانگستری واقعی، توضیح میدهد که چگونه این افراد پس از چرب کردن کف دستهایشان، دنیای زیرزمینی شهرهای مربوطه خود را شکل میدهند.
به طور کلی، درام HBO به اندازهای است که هم طرفداران ژانر جنایی و هم دوستداران تاریخ را راضی نگه دارد. همه چیز در مورد زندگی ناکی، از نحوه کنترل کیف پول ایالت، تا وضعیت او به عنوان یک پادشاهساز و عضو افتخاری اوباش، مستند است. خشونت نیز در اولویت قرار دارد، به طوری که حتی برخی جزئیات جزئی، نیز تغییر می کنند. به عنوان مثال، ناکی واقعی، به دلایل طبیعی مرد، اما در اینجا، او به قتل میرسد.
«پدرخوانده هارلم» (Godfather of Harlem)، داستان رئیس اوباش بدنام هارلم، السورث باپی جانسون را، روایت میکند که قبل از ظهور فرانک لوکاس، بسیاری از دنیای زیرزمینی نیویورک را کنترل میکرد. دان سیاهپوست را بیشتر به خاطر دوستی با مالکوم ایکس، رهبر جنبش حقوق مدنی و دشمنیاش با پنج خانواده مافیایی نیویورک به یاد میآوریم.
یک فیلم زندگینامه گانگستری استاندارد، احتمالا درگیریها و پیروزیهای مربوط به کار را در اولویت قرار میدهد. بنابراین جای تعجب نیست که فیلم باپی جانسون، در سال 1997، با بازی لارنس فیشبرن، فقط به دشمنی او با خانوادههای جنایتکار لوچس، گامبینو، کلمبو و بونانو پرداخت. با اینحال، پدرخوانده هارلم، به همه یادآوری میکند که با وجود اینکه بامپی اغلب این قانون را زیر پا میگذاشت، این تنها نیمی از داستان است.
باپی واقعی، تمام روزهایش را درگیر تیراندازی و دنیای جنایت، نکرد. او نقش مهمی در مبارزه با نژادپرستی داشت و حتی زمانی که جان این فعال در خطر بود، به مالکوم ایکس پیشنهاد داد که خدمات امنیتی به او ارائه دهد. با بیان این داستان، سریال چند فرضیه را که سالها، به دلیل روایتهای یک طرفه مطبوعات وجود داشت، پاک میکند.
در طول دهه 80 و 90، بیشترین سهم از عرضه کوکائین جهان، از کلمبیا تامین میشد. همه چیز با ظهور پابلو اسکوبار آغاز شد که داستان «نارکوس» (Narcos)، عمدتا بر روی آن تمرکز دارد. ظهور و سقوط این تروریست مواد مخدر، در دو فصل اول این سریال گانگستری واقعی، روایت میشود. در فصل سوم و آخر، این سریال به کارتل کالی، توجه میکند، که به دلیل رویکرد شرکتیتر به تجارت مواد مخدر، شناخته میشود.
برای اینکه، این سریال، یک نمایش بیوگرافی جذاب باشد، خالق سریال باید فرد مناسبی را برای این کار انتخاب میکرد و اریک نیومن دقیقا این کار را در نارکوس، انجام داد. یک شوخی در اینترنت بیان می کند، که واگنر مورا، اسکوبارتر از اسکوبار واقعی است.
در سرتاسر سریال، مورا به طرز درخشانی، خلق و خوی سلطان مواد مخدر و جسارت او را منتقل می کند. همین امر را میتوان در مورد بازیگرانی، که اعضای کارتل کالی را به تصویر میکشند نیز، گفت. علاوه بر این، این نمایش فقط به یک طرف الاکلنگ اهمیت نمیدهد. پلیس مبارزه با مواد مخدر آمریکا و پلیس کلمبیا، به اندازه اسکوبار میدرخشند.
«زیر شکم» (Underbelly)، بدون شک یکی از دست کم گرفته شدهترین سریالهای گانگستری است. این سریال، که اغلب به عنوان “سوپرانو های استرالیایی” شناخته میشود، در اعماق دنیای جنایتکاران ملبورن و سیدنی فرو میرود. هر فصل به دورههای مختلف و شخصیتهای متفاوتی میپردازد، که همگی در شکلدهی صحنه جرم سازمانیافته در استرالیا نقش داشتند. علاوه بر این، چهرههای مختلف مجری قانون، در سریال مورد تحسین قرار میگیرند.
همانطور که طرح این وحشیانه است، همه وقایع واقعی هستند. این سریال گنگستری واقعی، برگرفته از کتاب غیر داستانی است، که توسط روزنامهنگاران تحقیقی، جان سیلوستر و اندرو رول نوشته شده. این سریال استرالیایی، با تأکید بر انگیزهها، اصول و استراتژیهای خود، به جزئیات میپردازد.
علاوه بر این، انتخاب بازیگران به خوبی انجام شده است. بیشتر بازیگران دقیقا مانند افرادی که به تصویر میکشند، صحبت کرده و یک حس واقعی را ایجاد میکنند.
«افعی» (The Serpent)، بر اساس زندگی کلاهبردار هندی و قاتل زنجیرهای، چارلز سونهراج، با نام مستعار افعی است. این جنایتکار فراری، به دلیل هدف قرار دادن گردشگران غربی، که در دهه 70 در مسیر هیپی در جنوب آسیا، حرکت میکردند، بدنام بود.
او به کمک ظاهر زیبای خود، به راحتی اهداف خود را قبل از سرقت و کشتن آنها، فریب میداد. داستان او قبلاً در فیلم بالیوودی «من و چارلز» (Main Aur Charles) گفته شده بود، اما این مجموعه خاص نتفلیکس، داستان بیشتری را پوشش میدهد.
انتخاب سوژه، میتواند یک سریال زندگینامهای را بسازد یا از بین ببرد. برای این سریال گنگستری واقعی، مورد اول کار کرده است. نویسندگان هرگز مجبور نبودند، از آزادیهای خلاقانه خود، برای خلق داستانی جذاب استفاده کنند. داستان واقعی آنقدر شدید است، که برخی چیزها کمرنگ شد.
تیم طراحی لباس و آرایش مو نیز، کار باورنکردنی انجام دادند. سریال مطمئن میشود، که سونهراج و بسیاری از شخصیتهای دیگر، دقیقا همانطور که در دنیای واقعی بودند به نظر برسند.
«گریزلدا» (Griselda)، داستان قاچاقچی کلمبیایی مواد مخدر، گریزلدا بلانکو، با نام مستعار مادرخوانده کوکائین، را دنبال میکند، که به خاطر ایجاد خط لولهای شناخته میشود، که کوکائین را آزادانه از کلمبیا به ایالات متحده انتقال میداد.
پس از افزایش نارضایتی از ماهیت مردسالار دنیای زیرین مدلین، او به میامی نقل مکان کرد و در آنجا، به سرعت یک حلقه توزیع راه اندازی کرد، که ماهیانه 80 میلیون دلار درآمد داشت. ماجراهای جنایی و خانوادگی گریزلدا، دقیق در این سریال گانگستری واقعی، پوشش داده شده است.
گریزلدا با این جمله، شروع میشود: “تنها مردی که از او می ترسیدم، زنی به نام گریزلدا بلانکو بود.” اینکه اسکوبار از گریزلدا میترسید یا نه، قابل بحث است، اما مطمئنا بسیاری از او میترسیدند و این مینی سریال، این موضوع را به طرز شگفتانگیزی نشان میدهد. در یک صحنه، او حتی مردی را در یک مهمانی مجبور میکند، لباسهایش را درآورد و مانند سگ پارس کند. شاید معنی خاصی نداشته باشد، اما گریزلدا واقعی اینگونه رفتارمیکرد.
سوفیا ورگارا ممکن است شبیه گریزلدا واقعی نباشد، اما اعتماد به نفس و آگاهی از او میتابد. این فقط روایت تاریخ نیست. این نمایشی با هدف است و هدفش ارتقای توانمندی زنان است. گریزلدا روی صفحه فقط با رقبای خود مبارزه نمیکند، بلکه با شوونیسم (میهنشیفتگی) مبارزه می کند و در این کار موفق میشود.
بیشتر مخاطبان با نسخه «تسخیرناپذیران» (The Untouchables) برایان دی پالما آشنا هستند، اما یک سریال در دهه 90 نیز درباره همین شخصیت وجود دارد. میتوان ادعا کرد که فیلم احتیاجی به بازسازی نداشت، اما نمایش تلویزیونی آنقدرها هم، ناامید کننده نیست.
مانند فیلم، سریال نیز، داستان مامور الیوت نس، که در تلاش برای سرنگون کردن رئیس بدنام اوباش شیکاگو، آل کاپون است را دنبال میکند. این سریال گانگستری واقعی، در مجموع 42 قسمت دارد، به همین دلیل، تمرکز بیشتری روی جزئیات کوچک وجود دارد.
کریستوفر کرو، تهیه کننده اجرایی، در زمان پخش برنامه، به اینترتینمنت ویکلی گفت: «هر چیز لعنتی که نشان میدهیم، واقعا اتفاق افتاده است. وقتی آنها به دست شخصیت دینی اوبانیون، در گلفروشی شلیک میکنند، به معنای واقعی کلمه این اتفاق افتاده.» او مسلما درست میگوید؛ زیرا این نمایش هرگز مانند دیگر داستانهای کاپون، به دلیل نادرستی، مورد انتقاد قرار نگرفته است.
بنابراین، کسانی که واقعیت را به داستان، ترجیح می دهند، از سریال راضی خواهند بود. این نمایش همچنین عمیقتر به زندگی شخصی کاپون میرود و نشان میدهد که رابطه او با دوستان و همکارانش چقدر پیچیده بود. زمانی که تیتراژ در قسمت پایانی پخش میشود، احساس میکنید که خواندن یک کتاب خوب را به پایان رساندهاند.
«نارکوی مقدس» (Narco-Saints)، به ما یادآوری میکند که همیشه فرصتی در جایی پنهان است و کسانی که به اندازه کافی مشتاق آن هستند، پاداشهای بزرگی درو میکنند، تا زمانی که اوضاع به سمت جنوب پیش برود. سرنوشت مکانیک کره ای این گو، اینگونه رقم خورد.
او که از پولهایی که در شهرش به دست میآورد خسته شده بود، به منطقه کمتر شناختهشده کره جنوبی، سورینام، نقل مکان کرد تا از صنعت ماهیگیری استفاده نشده، استفاده کند. این گو، به زودی خود را در دست بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر کشور، چو بونگ هانگ میبیند.
چو بونگ هانگ واقعی، یک شخصیت مرموز بود. حتی اطلاعات کمی در مورد مکان فعلی او وجود دارد. قابل درک است که یون جونگ بین، خالق نارکوی مقدس، در حین ساخت این نمایش، از آزادیهای خلاقانه استفاده کند. در اینجا، قاچاقچی مواد مخدر نیز نقش یک رهبر فرقه را ایفا می کند. بنابراین، موضوع دین همراه با موضوع جنایت ترکیب میشود.
گنجاندن یک شخصیت شرور که هم ریاکار و هم بدخواه است، کیفیت سریال را افزایش داده و ریسک را بالا برده. علاوه بر این، محیط سریال، تمایزی را ایجاد میکند، که در نمایشهای مشابه دیگر وجود ندارد. سورینام به ندرت در دیگر پروژههای فیلمی و سریالی نمایش داده میشود، بنابراین کنجکاوی بیننده در تمام مراحل بالا باقی میماند.
این سریال گانگستری واقعی، داستان برادران دمتریوس بیگ میچ فلنوری و تری ساوث وست تی فلنوری، را روایت میکند، که از خیابانهای خشن دیترویت جنوبی برخاستند و یکی از بزرگترین خانوادههای جنایتکار در آمریکا را تشکیل دادند.
در دهه 2000، “خانواده مافیای سیاه” یک حلقه توزیع کوکائین در سراسر آمریکا ایجاد کرده بود و ارتباط مستقیمی با کارتلهای قدرتمند مکزیکی داشت. این سازمان همچنین وارد تجارت موسیقی شد و یک شرکت تبلیغاتی برای پولشویی مواد مخدر تشکیل داد.
طرفداری از چهرههایی که قرار است، در یک فیلم یا سریال تلویزیونی به تصویر کشیده شوند، مودبانه تلقی می شود، اما چنین حرکتی معمولا منجر به داستانهای یک طرفه میشود. BMF از همین مشکل رنج میبرد، اما بر خلاف بسیاری از آثار مشابه دیگر، به لطف اجراهای عالی، طرحی دقیق که به سرمایهداری گنگستری میپردازد و تصویری منصفانه از فرهنگ سیاهپوستان، اثری جذاب است.
تصمیم به استفاده از، دمتریوس فلنوری جونیور برای به تصویر کشیدن پدرش، عاقلانه به نظر میرسد، زیرا او نه تنها شبیه گنگسترها است، بلکه این دنیای خاص را بهتر از هر کس دیگری درک میکند. علاوه بر این، این سریال، با جمع کردن تعداد زیادی ستاره در گروه بازیگران خود، بینندگان را بینندگان زیادی را جذب کرد. افرادی مانند اسنوپ داگ، نیو، 2چینز، امینم، لیل بیبی و ساویتی، همگی در این سریال گنگستر واقعی، نقشهای فرعی دارند.
«ال چاپو» (El Chapo) را، همه میشناسند، اما تعداد کمی با داستان ظهور و سقوط او آشنا هستند. خوشبختانه، ال چاپو تمام جزئیاتی را که یک فرد کنجکاو دوست دارد بداند، ارائه میدهد.
این سریال گانگستری واقعی، بینندگان را به سفری کامل میبرد، از روزهای اولیه خواکین «ال چاپو» گوزمان، به عنوان یکی از اعضای رده پایین کارتل گوادالاخارا، تا روزهای اوج او به عنوان رئیس کارتل سینالوآ. این نمایش همچنین ارقامی را، که تجارت مواد مخدر در مکزیک، ایجاد کرده را تایید میکند.
ال چاپو، با برجسته کردن ارتباط بین فساد و تجارت مواد مخدر برتری مییابد. چه سیاستمدار باشند و چه اعضای نیروهای ویژه، به همه، پیشنهاد پول داده میشود و تقریبا همه آن را قبول میکنند؛ زیرا متوسط درآمد کم است و هزینه زندگی بالا. اینطور نیست که آدمها از خواب بیدار شوند و تبدیل به بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان شود. این سریال، زمان زیادی را، به چگونگی تبدیل این آدمها به آدمهای بد، اختصاص میدهد.
قسمتهای کاملی به فعالیتهای ساده، برای توضیح روند رشد شخصیتها، اختصاص دارد، که در نهایت، در قاچاق و فرار یا ایجاد روابط مشخص با مردم، مفید خواهند بود. بازیگری مارکو دی لا او نیز، به عنوان شخصیت اصلی بسیار باورپذیر است. او نه تنها شبیه قاچاقچیها است، بلکه مانند آنها صحبت کرده، راه میرود و ثابت میکند که زمان زیادی را صرف مطالعه شخصیتش، کرده.
دنیای جرم و جنایت زیرزمینی، جذابیت خاصی را برای مخاطبان دارد. کارگردانان و فیلمسازان از این جذابیت استفاده کرده و آثار فوقالعادهای را میسازند. از میان تمام آثاری که به دنیای جرم و جنایت تعلق دارند، برخی از آنها، سوژههای واقعی را هدف میگیرند و آثاری را بر اساس داستانهای واقعی میسازند.
سریال گنگستری واقعی طرفداران خود را دارد و افراد زیادی را به خود جذب میکند. در این مقاله به معرفی ده تا از بهترین سریالهای گنگستری واقعی پرداختیم، تا به راحتی سریال مورد نظر خود را پیدا کنید.