عصر ایران؛امید جهانشاهی- آیینها مهماند. بسیار هم مهماند. چون هر اجتماعی با پاسداشت آیینها شکل میگیرد، هویت مییابد و تعریف میشود. فرهنگ هر ملتی با مجموعهای از آیینها قابل شناسایی است وقابل مطالعه و آنها را از دیگر ملتها متمایز میکند. پاسداشت و اعتقاد به این آیینها داشتههای یک ملت است و تفسیر معنای این آیینها بر رفتار و کردار مردم تاثیر میگذارد و آنها را شکل میدهد.
«ما» به عنوان ایرانیان با پاسداشت مجموعهای از آیینها ایرانی شدهایم و به عنوان ایرانی تعریف معنا و هویت یافتهایم. یکی از آیینهایی که پاسداشت آن هویت بخش و معنابخش فرهنگ ما ایرانیان است همین جشن یلداست.
یلدا از آیینهای باستانی پیش از زردشت است و قدمتی هفت هزار ساله دارد. یلدا به معنای تولد است؛ تولد الهه اساطیری مهر و نور که از دل سنگی به درآمد در ستیز با تاریکی و ظلمت.
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر (محسن رودگری)
برخی را عقیده بر این است که این رسم راه به اروپا برد و ردپای آن در آیین مشهور کریسمس پررنگ است و یکی کلمه نوئل را از ریشه ناتال به معنای تولد می دانند همچون یلدا و دیگری درختی که ستون مراسم کریسمس است و نماد سرسبزی و جاودانگی و از سرو در فرهنگ ایرانی وام گرفته شده است. سرو از نمادهای اصیل ایرانی و نمادی مقدس است. چون نماد جاودانگی است. سرو در فرهنگ ایرانی نماد زندگی، آزادگی، بلندبالایی و ایستادگی هم است. ایستادگی در برابر سوز سرما و سرسختی ظلمت.
سرو را خصلت ایرانیان هم دانستهاند که در برابر هجومهای نظامی و هجمههای فرهنگی مختلف ضد ایرانی در درازنای تاریخ، خود و فرهنگ خود را حفظ کردهاند و همچنان چون سرو ایستاده اند. سرو در طوفان نمیشکند، منعطف است؛ با تندی همراه نمیشود، آزاده است و رام میکند.
سرو جایگاهی برجسته در ادبیات کلاسیک ایرانی دارد:
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان/ غلام همت سروم که این قدم دارد (حافظ)
چو سرو در مقام رضا ایستادهام (صائب تبریزی)
آنچه در این آیین مهم است پاسداشت مهر و پاسداری از دوستی و بهانه شادی است. شادی در فرهنگ ایران باستان جایگاهی بلند داشته است. در کتیبه داریوش بزرگ آمده است که بلافاصله وقتی می گوید خداوند «مردم را آفرید» ادامه می دهد «و شادی را برای مردم آفرید.» سه کلمه کلیدی و مهم برای داریوش بزرگ عبارت بودند از: «بوم» (که همان سرزمین است)، «مردم» و «شادی».
یلدا جشن خورشید است و خورشید نماد مهر و مایه نور و روز و روشنایی. از این رو، یلدا جشن امید است، امید به پیروزی نور و پاکی و پایان حتمی تاریکی.
به تعبیر استاد فرزانه جناب دکتر میرجلال الدین کزازی: «در باورهای باستانی ایرانی، تیرگی و شب و سرما پدیدههاییاند اهریمنی؛ زیرا زیانبارند و دلآزار؛ سترونی، خاموشی، پژمردگی را به همراه میآورند؛ اما چرا ایرانیان در این شب، خوانی ویژه و نمادین میگسترند و میکوشند که این شب را تا دمیدن خورشید و آغاز روز زنده بدارند. پاسخ بدین پرسش بازمیگردد به ارزش و کارکرد بسیارِ امید، نزد ایرانیان. در درازترین و تیرهترین شب سال، نیاز و امید هر ایرانی به دمیدن خورشید و برآمدن روز دلافروز و برخورداری جهان از فروغِ فرورینه بیش از هر زمانیست. آنان بدینسان آشکار میدارند و استوار که چیرگیِ تیرگی را که اهریمنیست برنمیتابند. مردمانِ فر و فروغ با شب و تاریکی پیوندی نمیتوانند داشت.»
این آیین ریشه در نور و امید دارد و از همین رو خورشید پیوندی تنگ با آن دارد و نمادهای خورشیدی را بر سفره و خوان آیینی شب یلدا قرار می دهند. قرمزی رنگ خورشید است و هندوانه از این رو میوه جشن یلداست. و انار به در رنگ و ریخت یادآور خورشید است.
در میان قوم بختیاری هم رسم بر این بوده است که کدو تنبلهای بزرگی آبپز میکنند و آن را ریز ریز در آش میریزند. کدو نیز از نمادهای خورشید بوده است.
آیین یلدا را به سفرههای رنگی و گران ترجمه نکنیم، به تجمل تضعیف نکنیم. یلدا شب شادی و شاهنامه است، شب حضرت حافظ، شب هویت ایرانی که چون سرو ایستاده است. شب تولد مهر، شب مهربانی. شب پاسداشت صلح و مروت و آشتی که از ستون های فرهنگ ایرانی بودهاند و در منابع کلاسیک فرهنگ ایرانی بویژه در شاهنامه و اشعار حضرت حافظ متجلی است:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
آیینها را باید به درستی شناخت و به شایستگی برپا داشت. چون منبعی هستند که هویت و ذهنیت ما را شکل میبخشند و بر رفتار ما تاثیرگذارند. در شب یلدا از مهر و امید به نور بگوییم و حافظ بخوانیم و با شادی به جنگ ناامیدی برویم که ایران پاینده است تا خورشید برجاست.