ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به سنت دور و دراز تزارها و صاحبان قدرت شوروی، ادعا میکند که اوکراین بخشی از «روسکی میر» (Russkiy Mir) به معنای «جهان روسیه» یا «جامعه روسی» است. جامعه روسی اندیشهای سیاسی است که عموماً به عنوان حوزه نفوذ فرهنگی و سیاسی روسیه توصیف میشود.
به گزارش روزیاتو، پوتین در سال ۲۰۱۴ الحاق شبه جزیره کریمه اوکراین و بخشهایی از مرز شرقی آن را با موفقیت مهندسی کرد، اما زمانی که در سال ۲۰۲۲ تلاش کرد ادعای خود را بر کی یف و اوکراین بزرگ عملی کند، روسیه را در جنگی خونین وارد کرد.
اوکراین مدرن از سال ۱۹۹۱ مستقل بوده است. ۱۲۰۰ سال پس از تأسیس روسِ کییف، بخشهایی از این کشور توسط گروه ترکان طلایی مغول، پادشاهی لهستان، دوک نشین بزرگ لیتوانی، دولت شهرهای ایتالیا، امپراتوری اتریش-مجارستان، رومانی، آلمان نازی و فاتحان مختلف دیگر اداره شده است. اما در طول این تاریخ، روابط پیچیده و نامتوازن اوکراین و روسیه همواره در هم تنیده است.
روسِ کییف با حکومت شاهزاده ولادیمیر کبیر و پسرش یاروسلاو خردمند در قرن ۱۰ و ۱۱ به اوج شکوفایی خود رسید. ولادیمیر در سال ۹۸۸ مسیحیت ارتدوکس شرقی را پذیرفت و سنت مذهبی را که هنوز در اوکراین و روسیه حاکم است، پایهگذاری کرد.
روسِ کییف در قرن سیزدهم به دست مهاجمان مغول افتاد و لهستان کنترل بسیاری از مناطق غربی و شمالی اوکراین را در قرن چهاردهم به دست گرفت. مرکز قدرت روس به تجارتگاه کوچکی به نام مسکو مهاجرت کرد.
بوگدان خملنیتسکی رهبر قزاق اوکراین در اواسط قرن هفدهم تلاش کرد اوکراین مستقلی بسازد. اما در تلاش برای بیرون راندن لهستان از اوکراین، «قرارداد پریاسلاو» را با الکسیس تزار روسیه در سال ۱۶۵۴ امضا کرد و متعهد شد در ازای کمک نظامی روسیه، یک «اوکراین خودمختار» را تحت حاکمیت روسیه قرار دهد. اما در عوض، روسیه و لهستان صلح کردند و ۱۲ سال بعد اوکراین را در امتداد رودخانه دنیپرو تقسیم کردند.
از دهه ۱۶۵۰، تاریخ اوکراین با دورههای استقلال و شکوفایی فرهنگی-اجتماعی آمیخته با دورههای تسلط روسیه (و/یا لهستان) و ادغام اجباری در امپراتوری یا حوزه نفوذ آن تعریف شده است.
در کنار خاستگاه مشترک آنها در کییف قرن نهم، روسیه در ۳۵۰ سال گذشته بخش زیادی یا تمام اوکراین را تحت کنترل داشته است. روسیه ارزش دشتهای حاصلخیز و خاک غنی و تیره که اوکراین را به «سبد نان اروپا» تبدیل کرده، میداند و این کشور و دیگر کشورهای تابع شوروی سابق را یک حائل محافظ مهم بین روسیه و غرب میداند.
دنیل درزنر، استاد سیاست بین الملل در دانشگاه تافتس میگوید: «روسیه بدون اوکراین یک کشور است اما روسیه با اوکراین یک امپراتوری است.»
به جز یک دوره کوتاه و مخوف اشغال توسط آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی اوکراین را با درجات مختلف سرکوب و بیرحمی تحت کنترل داشت تا اینکه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ فروپاشید. اما حتی پس از آنکه روسیه در «تفاهمنامه بوداپست» در سال ۱۹۹۴ با احترام به مرزهای اوکراین پس از شوروی موافقت کرد، هرگز به طور کامل از نقشه کشیدن برای همسایه کوچکتر خود دست نکشید.
پوتین کریمه را که نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، در سال ۱۹۵۴ به طور ناگهانی و تا حدودی مرموز به اوکراین داده بود، در سال ۲۰۱۴ اشغال کرد، سپس در فوریه ۲۰۲۲ تهاجمی تمام عیار به اوکراین را آغاز کرد.
پوتین در ابتدا تهاجم خود را به عنوان یک عملیات محدود برای «نازی زدایی» اوکراین و حفاظت از تعداد زیاد روسها و روسوفونها (روسهای دور از وطن) در شرق منطقه دونباس توجیه کرد. اما در یک سخنرانی در ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳ که توسط کلیسای ارتدکس روسیه حمایت شد، او ادعا کرد که «ملت روسیه» شامل «اتحاد سهگانه مردم روس، اوکراینی و بلاروسی است؛ که بازتاب ادعاهای تحریف شده تاریخی او پیش از تهاجم در مقالهای تحت عنوان «اتحاد تاریخی روسها و اوکراینیها» در جولای ۲۰۲۱ بود.
پوتین مدعی شد که روسها و اوکراینیها «یک ملت هستند» و یک اوکراین مستقل «کاملاً زاییده تفکر دوران شوروی است و تا حد زیادی به هزینه سرزمینهای تاریخی روسیه ایجاد شده است».
تا قرن بیستم هدف فعالان اوکراینی خودمختاری بود و نه استقلال. سپس، در قرن بیستم، اوکراینیها پنج تلاش برای اعلام کشور مستقل اوکراین داشتند که پنجمین تلاش در سال ۱۹۹۱ موفق شد.
در یک همهپرسی که در دسامبر ۱۹۹۱ برگزار شد، بیش از ۹۲ درصد از اوکراینیها به استقلال رأی دادند. در سال ۱۹۹۶، اوکراین قانون اساسی دموکراتیک جدیدی را تصویب کرد و واحد پولی خود، «هریونیا» را معرفی کرد.
هنگامی که ویکتور یانوکوویچ نامزد متمایل به مسکو در سال ۲۰۰۴ برنده انتخابات ریاست جمهوری شد، اعتراضات گستردهای آغاز شد زیرا به باور بسیاری در این انتخابات تقلب صورت گرفته بود. این «انقلاب نارنجی» منجر به رایگیری مجدد به دستور دادگاه شد که ویکتور یوشچنکو، رئیس جمهور طرفدار غرب در آن به پیروزی رسید.
یانوکوویچ در سال ۲۰۱۰ به ریاست جمهوری رسید و در سال ۲۰۱۳ تصمیم گرفت تا طرح های امضای توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا راکه به شدت مورد مخالفت مسکو بود لغو کند.
این توقف ناگهانی ادغام بیشتر با اروپا باعث اعتراضات خیابانی و در نهایت اشغال میدان استقلال کییف شد. پس از کشته شدن دهها معترض توسط نیروهای امنیتی در ژانویه و فوریه ۲۰۱۴، یانوکوویچ که خود را در خطر استیضاح میدید، به روسیه گریخت.
ماه بعد، روسیه کریمه را ضمیمه کرد و یک ماه پس از آن، نیروهای مسلح طرفدار روسیه با سلاحهای روسی و بدون علامت روی لباسهایشان شروع به حمله به ساختمانهای دولتی در شرق اوکراین کردند. پوتین هشت سال بعد تهاجم تمام عیار خود را آغاز کرد.
پیتر دیکینسون در مقالهای مینویسد: «روسیه و اوکراین به واسطه تاریخ و جغرافیا به هم پیوند خوردهاند اما پوتین خطری را در این همزیستی میبیند زیرا متقاعد شده است که ظهور یک اوکراین واقعاً مستقل، دموکراتیک و متمایل به غرب در نهایت تهدیدی وجودی برای خود روسیه خواهد بود.»